پیه جیک

لغت نامه دهخدا

پیه جیک. [ ی َ جی ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش شاهپور شهرستان خوی. واقع در پنجهزار و پانصد گزی خاور شاهپور و دو هزار و پانصد گزی شمال شوسه شاهپور به ارومیه. جلگه ، معتدل ، مالاریائی ، دارای 150 تن سکنه. آب آن از رودخانه زولا، محصول آنجا غلات و حبوبات - شغل اهالی آن زراعت و گله داری صنایع دستی جاجیم و لباس بافی است. راه آن ارابه روست و تابستان از راه ارابه رو شاهپورمیتوان اتومبیل برد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

پیه جیک. [ ی َ جی ] ( اِخ ) دهی از دهستان اواوغلی بخش حومه شهرستان خوی. واقع در هفت هزارگزی شمال خاوری خوی و چهار هزار و پانصد گزی باختر شوسه خوی به جلفا. جلگه ، معتدل مالاریائی ، دارای 553 تن سکنه. آب آن از رودخانه قودوخ بوغان و قطور، محصول آن غلات و پنبه وانگور و زردآلو و کرچک ، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی جوراب بافی است. و از راه ارابه رو تازه کند به خوی میتوان اتومبیل برد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

پیه جیک. [ ی َ جی ] ( اِخ ) دهی از دهستان کره سنی بخش شاهپور شهرستان خوی. واقع در 23 هزارگزی شمال باختری شاهپور و دو هزارگزی شمال راه ارابه رو چهار ستون. دره. معتدل. دارای 62 تن سکنه. آب آن از دره قره قای ، محصول آنجا غلات ،شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالروست. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

پیه جیک. [ ی َ جی ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیه. واقع در ده هزارگزی شمال باختری نقده و 4 هزارگزی جنوب شوسه اشنویه به نقده. جلگه. معتدل. مالاریائی. دارای 59 تن سکنه. آب آن از رود گذار، محصول آنجا غلات و توتون و چغندر و حبوبات. شغل اهالی آن زراعت و گله داری. صنایع دستی آن جاجیم بافی و راه آنجا مالروست. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان رضائیه

پیشنهاد کاربران

بپرس