پهلواکنده

لغت نامه دهخدا

( پهلوآکنده ) پهلوآکنده. [ پ َ ک َ دَ/ دِ ] ( ن مف مرکب ) فربه شده. آکنده پهلو :
چریده دیولاخ آکنده پهلو
بتن فربه میان چون موی لاغر.
عنصری.
رجوع به آکندن شود.

فرهنگ فارسی

( پهلو آکنده ) ( صفت ) فربه شده آکنده پهلو : چریده دیو لاخ آکنده پهلو بتن فربه میان چون موی لاغر. ( عنصری )
فربه شده

فرهنگ عمید

( پهلوآکنده ) آکنده پهلو، چرب پهلو، فربه.

پیشنهاد کاربران

بپرس