واقعیت

/vAqe~iyyat/

مترادف واقعیت: حقیقت، صحت، ماهیت، واقع

برابر پارسی: راستینه، راستینگی

معنی انگلیسی:
actuality, axiom, fact, gospel, reality, sooth, truth, truthfulness, verity, score

لغت نامه دهخدا

واقعیت. [ ق ِ عی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ، اِ ) حقیقت. || وجود. هستی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

۱ -( مصدر ) واقع بودن حقیقت داشتن . ۲ - وجود خارجی داشتن . ۳ - ( اسم ) حقیقت جمع ( عربی ) واقعیات .
حقیقت یا وجود هستی

فرهنگ معین

(قِ یَّ ) (مص جع . ) حقیقت ، حقیقت داشتن .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] واقعیت در فارسی به معنای اصالت داشتن واقع و عبارتست از آنچه حصول دارد. معادل این واژه در زبان فرانسوی ؛ Realisme در زبان انگلیسی ؛ Realism است و معادل لاتین ان نیز عبارتست ازRealismus. واقعی منسوب به واقع و مترادف امر وجودی، حقیقی، بالفعل و در مقابل امور خیالی و وهمی است. این واژه، عموما صفت اشیای واقعی قرار می گیرد؛ مثلا می گویند واقعیت تفکر ، یعنی مطابقت آن با واقع.
واقعیت مترادف یکی از معانی حقیقت و واقعی مترادف حقیقی می باشد. حقیقی که در فلسفه به چند معنا به کار می رود در اصلی ترین و پرکاربردترین معنایش عبارتست از شی ء واقعی و موجود بالفعل. طبق این اصطلاح واقعی در مقابل اعتباری قرار دارد که دارای تحقق نیست. مثلا می گوییم این دوست حقیقی است و می گوییم: چشم خود را گشودم و نوری را دیدم که گوئی فجر حقیقی است. اصطلاح واقعیت (Realite) به مجموع اشیاء بالفعل اطلاق می شود. چنانکه گفته می شود: کاش مردگان به سوی ما بازمی گشتند و از واقعیت هایی که در آخرت دیده اند، ما را آگاه می کردند.
سوفیست ها
آنچه در جهان خارجی دیده می شود و فعلیت دارد، واقعیت دارد و انسان می تواند به آنها علم پیدا بکند. اما افرادی که به نام سوفیست مشهور شده اند می گویند که ما نمی توانیم به اشیاء و اموری که اتفاق می افتند علم پیدا بکنیم. این واژه که کلمه ای یونانی است در اصل به معنای حکیم بوده است اما از آنجا که گروهی از دانشمندان معاصر سقراط که به حقایق ثابت اعتقاد نداشته اند و هیچ چیزی را قابل شناخت قطعی و جزمی نمی دانستند، به نام "سوفیست" خوانده می شدند، کم کم این واژه معنای اصلی خود را از دست داد. این افراد برخلاف نظر عوام و خواص، منکر هر نوع واقعیتی بوده اند و ادعا داشته اند که امری به عنوان واقعی خارجی وجود ندارد و همه اینها نتیجه اوهام ماست. این ادعا، خودش مستلزم علم داشتن به واقعیت و واقعیت داشتن علم است. لذا سوفیست ها از این نظر افراطی دست برداشته و گفتند همه چیز مشکوک است و علم به هیچ واقعیتی امکان پذیر نیست. این افراد بر اساس نظریاتی که در مورد واقعیت و علم به آن دارند به چند دسته تقسیم می شوند که بحث با هرکدام از آنها راه حل خودش را دارد.
← اقسام نظریات سوفیستها
۱. ↑ صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ص۶۵۷، ترجمه منوچهر صانعی دره بیدی، تهران، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶ه. ش، چاپ اول.۲. ↑ طباطبایی، محمدحسین، نهایه الحکمه، ص۳۱۴، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۲ق، چاپ شانزدهم.۳. ↑ صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ج۱، ص۳۱۹.۴. ↑ صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ص۶۵۷.۵. ↑ علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۱۲۵.۶. ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۲۵_ ۲۶، تهران، نشر امیر کبیر، ۱۳۸۲ه. ش، چاپ سوم.۷. ↑ شیروانی، علی، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ج۳، ص۱۳۵، قم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ش، چ هفتم.۸. ↑ علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۳۱۲_ ۳۱۳.۹. ↑ علی شیروانی، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ج۳، ص۱۲۵_ ۱۳۴.۱۰. ↑ مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۴۰.۱۱. ↑ علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، ص۳۱۳.۱۲. ↑ صدر المتالهین، صدر الدین محمد، المظاهر الالهیة فی اسرار العلوم الکمالیة، ص۱۱۵، با مقدمه و تصحیح و تعلیق از سید محمد خامنه ای، تهران، نشر بیناد حکمت صدرا، ۱۳۸۷ ه. ش، چاپ اول.
منبع
...

دانشنامه عمومی

واقعیت ( به انگلیسی: Reality ) عبارت است از جمع یا جمع کل آنچه واقعی یا در یک سیستم موجود است، برخلاف آنچه که فقط تخیل است. این اصطلاح همچنین برای اشاره به وضعیت هستی شناختی اشیا استفاده می شود و نشانگر وجود آنها است. [ ۱] از نظر فیزیکی، واقعیت کلیت یک سیستم، شناخته شده و ناشناخته است. [ ۲] سوالات فلسفی در مورد ماهیت واقعیت یا هستی یا بودن، تحت عنوان موضوع هستی شناسی در نظر گرفته می شود، که شاخه اصلی متافیزیک در سنت فلسفی غربی است. سوالات هستی شناسی همچنین در شاخه های متنوعی از فلسفه از جمله فلسفه علم، فلسفه دین، فلسفه ریاضیات و منطق فلسفی مطرح است. اینها شامل سوالاتی در مورد اینکه آیا فقط اشیا فیزیکی واقعی هستند ( یعنی فیزیکالیسم ) هستند، یا آیا واقعیت اساساً غیرمادی است ( مثلا ایدئالیسم ) ، آیا موجودات غیرقابل نظارت فرضی ناشی از تئوری های علمی وجود دارند، آیا خدا وجود دارد، آیا اعداد و سایر اشیا انتزاعی وجود دارد، و آیا جهان های ممکن وجود دارد عجیب است اما واقعیت است
یکی از کاربردهای همگانی و محاوره ای واقعیت عبارت است از: درک حاصل از رویدادها و اتفاقات یا نوع اعتقاد و نگرش به آنان با در نظر گرفتن این موضوع که، دور از ذهن نیست، واقعیت شما با واقعیت من فرق کند.
این معنا اغلب به عنوان کاربردی محاوره ای استفاده می شود که انتظار می رود در این مکالمه طرفین با یکدیگر موافق باشند، یا جناحی نسبت به جناح دیگر مجبور به آن است که در مورد برداشت های عمیقاً متفاوت نسبت به واقعیت، بدون تردیدی نظری موافق با واقعیت یکی از طرفین داشته باشد. به عنوان مثال، در یک بحث مذهبی بین دوستان، ممکن است شخصی بگوید: "ممکن است مخالف باشید"، اما در واقعیت من، همه به بهشت می روند. "
واقعیت را می توان به گونه ای تعریف کرد که آن را به جهان بینی ها یا بخش هایی از آن ( چارچوب های مفهومی ) پیوند دهد. واقعیت، کلیت همه چیزها، ساختارها ( واقعی و مفهومی ) ، وقایع ( گذشته و حال ) و پدیده ها، اعم از قابل مشاهده یا غیرقابل مشاهده است. این همان چیزی است که یک جهان بینی ( خواه بر اساس تجربه فردی یا مشترک انسانی بنا شود ) در نهایت سعی در توصیف آن دارد.
ایده های خاصی از فیزیک، فلسفه، جامعه شناسی، نقد ادبی و سایر زمینه ها نظریه های مختلف واقعیت را شکل می دهد. یکی از باورها این است که به سادگی و به معنای واقعی کلمه هیچ واقعیت فراتر از ادراکات یا عقیده ها در مورد واقعیت وجود ندارد. چنین نگرش هایی در شکل عام به این شکل آورده می شود که «ادراک واقعیت است» یا «زندگی این است که چگونه واقعیت را درک می کنی» یا «واقعیت چیزی است که می توان با آن فاصله گرفت» ( رابرت آنتون ویلسون ) ، و آنها نشانگر ضد واقع گرایی هستند - یعنی این در دیدگاه که هیچ واقعیت عینی وجود ندارد، خواه صریحاً تصدیق شود یا نه.
عکس واقعیت

واقعیت (آلبوم دیوید بویی). واقعیت ( انگلیسی: Reality ) بیست و چهارمین آلبوم استودیویی موسیقی دان انگلیسی دیوید بویی است که ابتدا در ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۳ در اروپا و روز بعد در آمریکا منتشر شد. این دومین انتشار بویی تحت ناشر آی اس او رکوردز او با مشارکت کلمبیا رکوردز بود. در حالی که واقعیت به دست بویی و همکارش تونی ویسکانتی تهیه شد، این آلبوم بین ژانویه و مهٔ ۲۰۰۳ در استودیوی لوکینگ گلس در نیویورک سیتی ضبط گردید.
واقعیت در زمان انتشار نقدهای مثبتی از سوی منتقدان موسیقی دریافت کرد و بسیاری بر موسیقی، اشعار، اجراهای آوازی و پیشرفت در ترانه سرایی بویی تأکید کردند. این آلبوم در کشورهای متعددی وارد جدول فروش شد و در بریتانیا به رتبهٔ سوم رسید. [ ۱]
همهٔ ترانه ها توسط دیوید بویی ( به جز آن هایی که اشاره شده ) نوشته شده است.
عکس واقعیت (آلبوم دیوید بویی)

واقعیت (فیلم ۲۰۱۲). واقعیت ( انگلیسی: Reality ) فیلمی به کارگردانی ماتئو گارونه است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد.
این فیلم نامزد نخل طلا شد و جایزه بزرگ جشنواره فیلم کن ۲۰۱۲ را از آن خود کرد.
عکس واقعیت (فیلم ۲۰۱۲)

واقعیت (فیلم ۲۰۱۴). واقعیت ( فرانسوی: Réalité ) فیلمی به کارگردانی مستر اوزو است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.
عکس واقعیت (فیلم ۲۰۱۴)عکس واقعیت (فیلم ۲۰۱۴)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

fact (اسم)
عمل، حقیقت، واقعیت، وجود مسلم

reality (اسم)
معنی، حقیقت، واقعیت، هستی، اصلیت، اصالت وجود

verity (اسم)
صحت، حقیقت، واقعیت، راستی، صدق، سخن راست، چیز واقعی

actuality (اسم)
امر مسلم، فعالیت، واقعیت

objectivity (اسم)
واقعیت، هستی، مادیت، عینی بودن، بیطرفی و بی نظری

فارسی به عربی

حقیقة , موضوعیة

پیشنهاد کاربران

واقعی تو
"رخداده"
واقعیت چیزی ست که رخ داده است/روی داده است جدای از درستی یا نادرستی آن.
پس به جای واقعیت می توان گفت [رخداده] و به جای واقعی بگوییم [رخدادی]، و نیز به جای واقعه و اتفاق بگوییم [رخداد].
دیگر پیشنهادهای دوستان نیز خوب و شایسته است.
پارسی بگوییم، پارسی بنویسیم.
روس ها کلمه فکت رو فاکت بیان میکنن و بر اساس واژه المانی ان و همچنین همریشه های دیگر مثل اَوَ ( off ) کاملا همریشه بودن واقعیت و فکت انگلیسی و فاکت روسی و زبان های هندو اروپایی را توضیح میدهد
کلمش تو فارسی میشه واک یه
واقع با توجه به واژه آلمانی ای که دوستان گفتن و وند یت معرب یه که پرکاربرد ترین وند در پارسی بوده
واقعیت= یا واقعه، آنچرا که اتفاق افتاده است. مانند تاریخ یا ثبت کردن ماجر. کاری که مورخ انجام میدهد.
حقیقت= یا حق، آنچرا که در پشت پرده یک واقعه است و تنها با کنکاش و شهود و استدلال میتوان به آن رسید. روشن کردن یک واقعه را حقیقت گویند، مانند کاری که بازپرس و قاضی انجام می دهد.
واژگانِ پیشنهادی به جایِ " فَکت، امرِواقع، واقعیت":
به جایِ" فَکت، امرِواقع، واقعیت"، می توان واژه یِ " بودَگ/بودَک" از زبانِ پارسیِ میانه را پیش نهاد؛چنانکه از وانگاره یِ ( =تصویرِ ) زیر نیز پیداست، چمِ " بودَگ/بودَک" گویایِ همان چیزی است که ما از واژگانِ " فَکت، امرواقع" درمی یابیم. گمان می کنم دکتر ادیب سلطانی نیز در ترگویه یِ نبیگِ " تراکتاتوسِ" ویتگنشتاین واژه یِ " بوده" را به جایِ " فَکت، امرِواقع" بکار برده اند که اگر نیک بنگریم، واژه یِ " بودَگ/بودَک" از زبانِ پارسیِ میانه همان" بوده" از زبانِ پارسیِ کُنونی است؛ چنانکه در واژگانی همچون "دیسَگ/دیسه و. . . " نیز دیده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشنهادِ من:
واژه یِ " بودگ/بودَک" از واژه یِ " بوده" درخورتر هست؛چراکه " بوده" شاید در گزاره ابهام بیآفریند.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگَشت:
رویبرگِ 215 از نِبیگِ " زبانهایِ ایرانی" ( گرنوت ویندفُر )

واقعیت
🇮🇷 واژه ی برنهاده: راستینگی 🇮🇷
راستینگی، رخداده ( واقعیت= Reality ) از آغاز پیدایش جهان باشندگی ( وجود ) داشته است. از سوی دیگر فَرهود، درستی ( حقیقت= truth ) چیزی است که شما پروهانیده اید ( ثابت کرده اید ) . فَرهود ( حقیقت ) ، موشکافی
...
[مشاهده متن کامل]
یک راستینگی، رخداده ( واقعیت ) است. از این رو این چیزی است که شما کوشش می کنید آن را بوینارید {برگرفته شده از کارواژه ی ویناردن} ( ایجاد کنید ) . این فَروَر ( تفاوت ) بنیادین میان راستینگی، رخداده ( واقعیت ) و فَرهود، درستی ( حقیقت ) است.

یک سوال کودکانه از طرف من خدمت پژوهشگران و محققین برجسته در باره حقیقت و واقعیت:
چرا مه بانگ های متوالی هفتگانه می باشند و نه یگانه و یا اینکه چرا هرکدام از حلقه های اصلی و فراوان زنجیره مه بانگ های متوالی هفت حلقه ای می باشند ؟
...
[مشاهده متن کامل]

پاسخ سوالی : آیا بخاطر سامان ها یا نظم های کلی و هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی ( و نه بخاطر وادی های هفتگانه عرفانی و هفت شهر عشق عارفان بزرگ فارسی زبان یا هفت خان رستم و اسفندیار شاهنامه یا هفت اورنگ جامی و هفت پیکر نظامی و یا بازی هفت سنگ کودکان روستایی و یا هفت اقلیم و دیار و هفت اقیانوس و قاره و یا هفت گناه و تشریفات بر اساس بینش و باور مسیحیان و یا دروازه ها و طبقات هفتگانه و گاهی هشتگانه بهشت و جهنم از دیدگاه مسلمانان ) و عوالم هفتگانه بهمراه آسمان ها و زمین های هفتگانه ( گاهی هفت آسمان و یک زمین از دیدگاه وحیانی قرآن ) ؟
اگر این پاسخ مورد تایید قرار گرفت آنگاه چگونه و از کدام راه راست و مستقیم و با کدام روش صحیح و درست و بطور مطمئن و یقینی و بدون شک و تردید و ابهام و اوهام ، می توانیم به این حقایق واقعی پی به بریم طوریکه برای خاص و عام قابل لمس و به سهولت قابل دریافت و هضم و جذب و فهم و درک باشد ؟
بی زمانی و بیمکانی : این دو مفهوم و یا این دو پدیده برخلاف معنای لفظی و ظاهری مترادف و معادل و هم معنا با عدم وجود زمان و مکان نبوده و نیستند بلکه به معنای نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز آنها با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس و هردو روی هم قرار دارند و به دو بخش کلی مطلق و نسبی تقسیم شده اند. لذا برخلاف بینش و باور دینی که خداوند را در خارج از جهان و مفاهیم بیزمانی و بیمکانی را از صفات وی می پندارد و آنها را در ورای زمان و مکان قرار می دهد و از این طریق منکر این حقیقت و واقعیت می شود که زمان و مکان گویا از صفات یا بهتر بگویم از ابعاد خداوند نمی باشند بلکه از صفات ابلیس یا شیطان و یا اهریمن. در صورتیکه زمان و مکان به یک سهم مساوی با بیزمانی و بیمکانی از ابعاد فراوان و بیکران خداوند متعال می باشند. تئوری زمان و مکان مطلق
( محمد زکریای رازی ) و نیوتون از یک طرف و نظریه زمانمکان نسبی انشتاین هرکدام به تنهایی فقط یک چهارم ( ۱/۴ ) و هر دو روی همدیگر یک دوم ( ۱/۲ ) یا نیمی از حقیقت فیزیکی را بیان و به زبان ریاضی فرمولبندی نموده اند و نیمه مفقوده یا گم شده حقیقت فیزیکی عبارت است از بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی . نتیجه کلی در این زمینه این است که این کیهان یا جهان تنها دارای محتوای قابل انبساط و انقباض نمی باشد بلکه دارای ظرف نگهدارنده محتوا هم هست. بدون در نظر گرفتن این حقایق ، منجمین و کیهان شناسان برجسته هیچگاه نمی توانند علت و دلیل و چگونگی انبساط نطفه بسیار داغ و چگال و متراکم اولیه کیهانی تحت عنوان تجرد یا تکینگی ( singularity ) را بطور حقیقی شرح و توضیح دهند و بدانند که قبل از آن ، این جهان چگونه بوده و کدام یک از سرنوشت های سه گانه جهان بسوی آینده های دور دست ( که هرکدام یکسوم یعنی ۳۳، ۳۳ درصد حقیقت احتمالی دارند ) بطور یقین یعنی صد در صد می توانند حقیقت داشته باشند. شناخت تجربی و علمی در پیرامون منشاء و چگونگی پیدایش جهان و سرنوشت غایی یا نهایی آن فقط می تواند شعاع برد فعالیت قوای ادراکی فهم و عقل انسان را بسوی گذشته و آینده حداکثر به دو نطفه بسیار داغ و چگال و متراکم متولی کیهانی گسترش دهد ، اما شرح و توضیح قبل و بعد آن دیگر به عهده علم طبیعی و تجربی نمی باشد بلکه فلسفه و عرفان علمی. ارائه چنین شرح و توضیحی یقینن و مطمئنن خارج از توان الاهیات و کلام و تفسیر و حکمت و عرفان دینی می باشد. یعنی هر اندیشمندی که انتظار دریافت چنین شرح و توضیحی را از زبان و کلام و قلم و نوشتار آنان داشته باشد، فقط عمر خودرا تلف می کند زیرا آن حضرات شریف و ارجمند و والامقام به اندازه سر یک سوزن خیاطی معرفت حقیقی و بدرد بخور به خداوند متعال ندارند غیر از تپه های ریز و درشتی از معارف انبوه اوهامی و ابهامی و خرافی. در کشور خودمان اگر دینداران بطور حقیقی دین را دوست می داشتند، آنگاه برای حوزه های آموزشی خود عنوان دینیه را انتخاب می کردند و نه علمیه.

vAqe با تلفظ واکهِ مخفف عبارت وآنکه می باشد و iyyat با تلفظ ایّات علامت یا نشانه جمع . لذا واژه وانکه یّات ( وانکیّات ) به معنای واقعیات.
Wirklichkeit با تلفظ ویرک لیش کایت ( البته بصورت پیوسته ) به زبان آلمانی یعنی واقعیت و real با تلفظ رِآل و Realitaet با تلفظ رِآلی تَی ت در زبان آلمانی ( البته نه روز مره بلکه به زبان فلسفی کانت و هگل به معنای واقعیت عینی و ظاهری و نه واقعیت غیبی و باطنی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

حقیقت به خودی خود و برای خود و در خود و جاودانه بهمراه خود و واقعیت یکی و منطبق برهمدیگر اند و چیز دیگری نیستند غیر از خداوند متعال ، البته از دیدگاه شناخت و دانش علمی و تفسیر صحیح و درست تئوری های علمی و نه از دیدگاه اسطوره ها ؛ افسانه ها ؛ حماسه ها ؛ معارف آئینی و معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی و معارف فلسفه های آزاد و حکمت ها و عرفان های دینی. واقعیت دارای دو جنبه کلی می باشد ؛ یکی عینی و ظاهری و دیگری غیبی و باطنی که با حواس پنجگانه غیر قابل دریافت می باشد. جنبه بسیار وسیع و فراوان و کثیر غیبی و باطنی عبارت از اتم ها و ژنها و سلول ها و بافت ها و ارگان های زیر پوست در بخش غیر زنده و زنده طبیعت نمی باشد بلکه امکانات بالقوه که تا به فعلیت نرسند، ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر اند و مشمول حال تغییر و تحول و گذر زمان نیستند. امکانات بالقوه و موجود در باطن واقعیت عینی دو نوع اند ؛ یکی واجب و ضروری و اجتناب ناپذیر از قبیل خوبی ها و زیبایی ها و امورات و موضوعات خیر و دیگری غیر واجب و غیر ضروری و اجتناب پذیر از قبیل بدی ها و ژستی ها و امورات و موضوعات شر.
- یک حکایت حقیقی به زبان خود واقعیت :
زندگی انسان بصورت خطی و پیوسته جاودانه نمی باشد بلکه منقطع و ناپیوسته و دایره وار به شکل وادی به وادی یا منزل به منزل یا پله به پله و یا ایستگاه به ایستگاه در طول گذر زمان و پشت سر هم و آنهم بهمراه تار و پود های مفید و کثیر و فراوان طبیعت و کیهان و نه به مثابه تافته ای جدا بافته از کل مانند زندگی بابا آدم و ننه حوای دینی و آنهم از طریق چرخه یا گردش و یا زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات پیاپی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان. در سامان یا نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی و ازلی و ابدی هیچگونه امکان بالقوه وجود نداشته است بلکه فعلیت های عینی مفید و کثیر و فراوان و هرکدام در برترین مرتبه و درجه تکاملی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین. در طول راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد ( البته علمی و نه دینی ) امکانات بالقوه در بخش غیبی و باطن واقعیت عینی به عنوان بالقوه های حقیقی - ذهنی - خدایی و نه بالقوه های اوهامی - ذهنی - انسانی همیشه مقدم بر فعلیت های عینی می باشند و در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر و جاودانه آن هرکدام به موقع و ترتیب خاص و ویژه خویش از باطن به ظاهر می رسند و به فعلیت در می آیند و تجربه می شوند و درپشت سر واقعیت عینی محو و فنا می گردند و آنهم نه اینکه حقیقت آنها محو و فنا گردند بلکه فقط همان امکان بالقوه با همان مرتبه و درجه تکاملی و نه مراتب و درجات تکاملی برتر آن .
- حکایت آدم و حوای دینی از زبان خود واقعیت :
آمدن آندو از بیرون به این دنیا از طریق طرد و رانده شدن از باغ بهشت و آسمان و درگاه یا بارگاه و یا پیشگاه بیکران و یا بینهایت خداوند متعال ( که هیچ چیزی در خارج یا بیرون از آن نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد ) و تبعید آنان روی کره ارض یا زمین و بازگشت آنان و فرزندانشان از طریق قبض یا جدایی روح بطور دائمی از کالبد به اصطلاح مادی بهنگام فرا رسیدن لحظه اجل مرگ و صعود و معراج آن ( در قالبی مثالی بقول حکیم ملاصدرا فروغ و چشم و چراغ حکیمان مسلمان - شیعی - ایرانی ) به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر، یک افسانه تخیلی و توهمی بیش نمی باشد و لذا محتوای آن از طرف خداوند متعال در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آن ابلاغ نگردیده است.
در پایان کلام کودکانه امروز خود که امیدوارم سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشد، از دیدگاه ناچیز من ( کمتر از یک پر کاه و سبک تر از پر کبوتران آزادی و طوطیان شکر خا ) شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری. اگر فرصتی دست داد و واقعیت عینی - ظاهری و غیبی - باطنی خواست، خدمت خوانندگان گرامی عرض خواهم نمود که چرا مه بانگ های متوالی هفتگانه می باشند و نه یگانه .

رخنمود
آمیخته واژه ی �رخنمود� که باید سر هم نوشته شود را برای جایگزینی واژه ی از ریشه عربیِ �واقعیت� پیشنهاد می کنم.
واقعیت چیزی است که درستی آن معلوم است زیرا مشاهده شده است و درستی آن قطعی است مشاهده چیست ؟ منظور از مشاهده بکار گیری حواس پنج گانه بادقت است است است
ناگفته نماند که در زبان آلمانی die Wahrheit کاربرد دارد در لاتین هم واژه مانند این واژه بکار می رود و بنابراین گمانه اینکه واژه ایرانی یا هندو اروپایی باشد ، بسیار است
اگر به دنبال واژه ی پارسی هستید . با خرد پاکم پنداشتم که رخ داد باشد . حال اگر تایید نشد موفق باشید که من نزد آنچه خود مشاهده کردم تایید شدم و همین بس است . موفق و پیروز باشید . نام آبادیس من را یاد آپاندیس و گیاهخاری نیاکانم انداخت و درستی آنچه به جاودانگی میماند. =
به راستی که برابر فارسی واقعیت هستینگی است نه راستینگی! خواهشمندم بهسازی شود
رخداد
حقیقت و واقعیت نمی توانند یک معنی داشته باشند.
حقیت راستینگی یا راستینه است
و واقعیت، هستینگی یا نموده!
پدیدار، هستی، نمود، پیدایش
هستار، راستار
هستینگی، فربود
درستش
اَستینگی
اَستینگی به معنای واقعیت و هَستینگی به معنای حقیقت
هستینگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس