واریه

لغت نامه دهخدا

( واریة ) واریة. [ ی َ ] ( ع ص ) تأنیث واری. رجوع به واری شود. || ( اِ ) بیماری در شش. ( ناظم الاطباء ). بیماری است در شش و از لفظ رئة نیست. ( منتهی الارب ). بیماری است در ریه. این کلمه از لفظ رئه نیست چه رئه مهموزالعین است. ( از اقرب الموارد ).

واریة. [ ی َ ] ( اِخ ) قبیله ای است در بربر. ( از معجم البلدان در ذیل بربر ).

فرهنگ فارسی

قبیله ایست در بربر.

پیشنهاد کاربران

بپرس