هوگو

/hogo/

لغت نامه دهخدا

هوگو. [ گ ُ ]( اِخ ) ویکتور. مشهورترین شاعر رمانتیک قرن نوزدهم فرانسه ( 1802-1885 م. ). درردیف بزرگترین گویندگان و ادبای اجتماعی جهان است. وی مردی آزادمنش و آزادیخواه و طرفدار جدی اصلاحات اجتماعی به نفع طبقات محروم و رنجبر بود. از سن ده سالگی به شعر گفتن پرداخت و در بیست وپنج سالگی شاعری سرشناس بود. با وجود سن کم به عضویت آکادمی فرانسه و پارلمان و نمایندگی در مجالس مقننه نائل شد. وی براثر مخالفت با ناپلئون سوم از سیاست کناره گیری کرد و مدت بیست سال در تبعید به سر برد. اگرچه پیش از او مکتب رمانتیسم پیشرفتی کرده بود، ولی به دست وی به اوج توانائی و رونق رسید. ازاین رو هوگو را بنیان گذار و پیشرو این مکتب میدانند. نوشته های او در رشته های گوناگون فراوان است. مهمترین آثار او عبارتند از: 1- بینوایان 2- کلیسای نُتْردام ِ پاریس 3- کارگران دریا 4- تاریخ یک جنایت 5- مردی که می خندد و غیره ، که روی هم رفته از شاهکارهای ادبیات فرانسه به شمار می آیند. ( از فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

مشهورترین شاعر رمانتیک قرن نوزدهم فرانسه ( ۱۸۸۵ - ۱۸٠۲ م . ) در ردیف بزرگترین گویندگان و ادبای اجتماعی بنفع طبقات محروم و رنجبر بود . از سن ده سالگی شاعری به شعر گفتن پرداخت و در ۲۵ سالگی شاعری سرشناس بود . با وجود سن کم به عضویت آکادمی فرانسه و پارلمان و نمایندگی در مجالس مقننه نایل شد. وی بر اثر مخالفت با ناپلئون سوم از سیاست کناره گیری کرد و مدت بیست سال در تبعید بسر برده است . اگر چه پیش از او مکتب رومانتیسم پیشرفتی کرده بود ولی بدست وی به اوج توانائی و رونق رسید. از این رو هوگو را بنیان گذار و پیشرو این مکتب میدانند . نوشته های او در رشته های گوناگون فراوانست . مهمترین آثار او عبارتند از : ۱ - بینوایان .۲ - کلیسای نتردام پاریس. ۳ - کارگران دریا.۴ - تاریخ یک جنایت . ۵ - مردی که می خندد ( و غیره ) که رویهمرفته از شاهکارهای ادبیات فرانسه بشمار می آیند .

واژه نامه بختیاریکا

( هوگو + ) منظره
همگن؛ در کشت فاصله بین آغاز و پایان شخم ( یا شیار گاو آهن ) .

دانشنامه عمومی

هوگو یک پوشش ضربه گیر است که در رشته ورزشی تکواندو برای محافظت سینه و شکم ورزشکار هنگام مبارزه به کار می رود. در تکواندو این پوشش به همراه وسایل دیگر مانند کلاه مخصوص وظیفه محافظت بدن مبارز در برابر ضربه های حریف را به عهده دارد. هوگو توسط شرکت های مختلفی مانند آدیداس، دائه دو و لاجاست تولید می شوند.
هوگو از دهه ۱۹۵۰ میلادی در همه مسابقه های تحت نظر فدراسیون جهانی تکواندو مورد استفاده قرار می گیرد. واژه هوگو در زبان کره ای به معنی محافظ سینه است.
امروزه هوگوی الکترونیکی نیز به منظور کاهش خطا در داوری ها طراحی و تولید شده است. هوگوی الکترونیکی که در ایران به آن هوگوی سنسوری نیز گفته می شود ، در مسابقه های گوناگون اکثر کشورها استفاده می شود. از بزرگترین و بهترین تولید کنندگان آن میتوان به Daedo و Kpnp اشاره کرد. در ایران اولین سازنده هوگوی الکترونیک با نام ایستا ( ESTA ) شناخته میشود .
عکس هوگو

هوگو (فیلم). هوگو[ ۱] ( به انگلیسی: Hugo ) نام فیلمی ماجراجویی و درام بر اساس رمان برایان سلزنیک است که داستان پسر بچه ای تنها که در ایستگاه قطار زندگی می کند را روایت می کند. این فیلم توسط مارتین اسکورسیزی کارگردانی، و توسط جان لوگان نوشته شده است. در این فیلم بازیگران مطرحی همچون بن کینگزلی، ساشا بارون کوهن و کلویی مورتز و ایسا باترفیلد بازی می کنند. هوگو اولین فیلم سه بعدی اسکورسیزی است که در ۲۳ نوامبر ۲۰۱۱ توسط کمپانی پارامونت پیکچرز در ایالات متحده توزیع شد.
هوگو، پسری تنها که پس از مرگ پدر و ناپدید شدن عمویش در ایستگاه قطاری در دهه ۳۰ میلادی زندگی می کند، علاوه بر کارش که شامل نگهداری از چرخ دنده های ساعت و روغن کاری آن هاست، به سینما عشق می ورزد و در صدد راه اندازی ماشین مکانیکی محبوبش است، همان که با پدرش به تعمیر آن می پرداخت. روزی که هوگو به دنبال دزدیدن یک موش اسباب بازی از پیرمرد اسباب بازی فروش است، در دام پیرمرد می افتد و چاره ای جز خالی کردن دو جیبش، طبق گفته ی پیرمرد، ندارد. هنگامی که دفترچه ی هوگو که شامل اطلاعات زیادی از همان ماشین مکانیکی او و پدرش است در مقابل چشمان پیرمرد قرار می گیرد، پیرمرد برافروخته شده و به او قول می دهد که دفترچه را خواهد سوزاند.
هوگو که نمی تواند چنین چیزی را تاب بیاورد، پیرمرد را دنبال کرده و به خانه ی او می رسد. این جاست که با ایزابل آشنا می شود؛ دخترخوانده ی پیرمرد که در آغاز روی خوشی از خود نشان نمی دهد. پس از آن که ایزابل از هوگو درباره ی دلیل نیاز او به دفترچه می پرسد، هوگو پاسخ می دهد که نمی تواند بگوید، چرا که یک راز است. ایزابل به او قول می دهد که پاپا ژورژ دفترچه ی او را نسوزاند.
هنگامی که هوگو به مغازه ی پیرمرد بازمی گردد تا باری دیگر سراغ دفترچه اش را بگیرد، با خاکستر آن روبرو می شود. او که از تماشای این منظره بسیار غمگین شده، با دویدن از مغازه دور می شود. با این حال، به ایزابل برخورد می کند. آن ها پس از گفت وگویی کوتاه که شامل دلداری ایزابل به او و اشاره به این نکته است که گریه کردن هیچ ایرادی ندارد، به کتاب خانه ی مونسیور لابیس می روند و ایزابل به سراغ کتاب هایی درباره ی عکاسی می رود. در مسیر بازگشت ایزابل به هوگو می گوید که پاپا ژورژ دفترچه ی او را نسوزانده، و آن صرفا یک حقه بوده است.
هوگو به مغازه ی پیرمرد مراجعه می کند و ژورژ برای راستی آزمایی او موش اسباب بازیِ شکسته شده را تحویل هوگو می دهد تا تعمیرش کند. هوگو به خوبی از پس آن برمی آید، اما همچنان خبری از دفترچه نیست. پیرمرد اشاره می کند که برای کار به مغازه ی او بیاید، و هوگو آن را قبول می کند. او و ایزابل باز هم به کتاب فروشی لابیس می روند و در میان گفت وگویشان به کتاب رابین هود و تجربه ی هوگو از تماشای آن فیلم به همراه پدرش می رسند. ایزابل اشاره می کند که پاپا ژورژ هیچ علاقه ای به سینما ندارد و در این باره کاملا جدی ست؛ با این وجود آن ها به تماشای ایمنی آخر از همه با بازی هارولد لوید می روند. در مسیر بازگشت هوگو به صورت اتفاقی متوجه گردن بند الیزابل می شود که در حقیقت کلید اصلی به حرکت درآمدن ماشین مکانیکی هوگو و پدرش است. آن ها به سراغ ماشین مکانیکی می روند و متوجه تصویر نقاشی شده توسط آن می شوند؛ نمای معروف برخورد موشک با ماه که هوگو در مسیر بازگشت از سینما، از تجربه ی تماشای آن توسط پدرش به الیزابل می گفت. این نقاشی اما امضای ژرژ را دارد، بنابراین هوگو و ایزابل به خانه ی ژرژ می روند تا بتوانند سر از ماجرا دربیاورند. آن ها با گنجینه ای از تصاویر و نقاشی های ژرژ روبرو می شوند، اما او متوجه آن ها می شود و هوگو مجبور به ترک آن جا می شود.
عکس هوگو (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

هوگو اسم یک تیم ورزشی است و در این تیم به نام آدرنالین تیم یاد شده!
" هوگو - hogav " در اوستا نام خانوادگی فرشوشتر فرزین گشتاسپ کیانی وجاماسپ داماد اشو زرتشت وخشور آریایی است و به معنای پهلوان خوب و دلاور نیک است و بعنوان یک نام ایرانی پیشنهاد می گردد.

بپرس