میرغضب

/mirqazab/

مترادف میرغضب: جلاد، دژخیم

برابر پارسی: دژخیم

معنی انگلیسی:
executioner, hangman

لغت نامه دهخدا

میرغضب. [ ع َ ض َ] ( اِ مرکب ) جلاد. سیاف. دژخیم. روزبان. دژخی : مثل میرغضب ؛ سخت بی رحم و قسی القلب. ( از یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

جلاد، کسی که ماموراجرائ حکم اعدام است، دژخیم
( صفت و اسم ) دژخیم جلاد.

فرهنگ معین

(غَ ضَ ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) جلاد، مأمور اجرای حکم .

فرهنگ عمید

کسی که مٲمور اجرای حکم اعدام است، جلاد.

پیشنهاد کاربران

در این هنگام، سپاه دشمن او را گرفته نزد مظفرشاه بردند اما شاه از او خوشش آمده، او را میرغضب خود کرد. ( چهل طوطی، ویرایش و بازنویسی زهرا نیرومند )
کسی که با خشم و کینه برخورد می کند
موکل عقوبت
مردم کش
جلاد

بپرس