می بختج

لغت نامه دهخدا

می بختج. [ م َ ب ُ ت َ ] ( معرب ، اِ مرکب ) مأخوذ از می پخته فارسی و به معنی آن. ( ناظم الاطباء ). منظور از آن اغلوقی است وآن عصاره انگور است. ( از تذکره ضریر انطاکی ص 335 ). معرب می پخته. می پخته. طلاء. می فختج. سیکی. مثلث. مصنف. طیلاء. میفتج. اغلیقی .( یادداشت مؤلف ). و رجوع به میفختج و می پخته شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) شرابی است که از جوشاندن فشرده یا مویز و خرما و دو برابر آن آب بعمل آید. این شراب را اگر باندازه ای بجوشانند که دو سوم آن تبخیر شده یک سوم باقی بماند بمذهب امام ابوحنفیه بشرط آنکه بمقدار مسکر ننوشند حلال است . مقصود از مثلث و می پخته سیکی که دراصطلاح فقها و شعرا آمده است همین شراب است.در عقار آمده : [ جمهوری هومائ العنب الذی طبخ حتی ذهب نصفه فی الطبخ ...وان طبخ حتی یبقی ربعه سمی میبختج . ] مقابل

پیشنهاد کاربران

بپرس