مهروء

لغت نامه دهخدا

مهروء. [ م َ ] ( ع ص ) آن که گرفتار سرمای سخت شده باشد. ج ، مهروؤون. ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به هرء شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس