ملکه

/malake/

مترادف ملکه: شهبانو، شهربانو | ملک، قدرت، صفت، سجیه

متضاد ملکه: پادشاه | حال

برابر پارسی: شهبانو، شهربانو

معنی انگلیسی:
queen, regina, sultana, habit, second nature, automatism

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

ملکه. [ م َ ل ِ ک َ / ک ِ ] ( از ع ، اِ ) مأخوذ از تازی ، زنی که پادشاه باشد. ( ناظم الاطباء ). زن که شاه باشد. زن که سلطنت کند. زنی که پادشاهی دارد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || زن پادشاه. ( ناظم الاطباء ). زوجه ملک. زن شاه. بانوی شاه :
ذات ملکه است جنت عدن
کس جنت بی گمان ندیده ست.
خاقانی.
چون تو ملکه نبود چون من
کس ساحر مدح خوان ندیده ست.
خاقانی.
ازبس که گفتم ای ملکه بس بس از کرم
جمله ملائکه در گوش استوار کرد.
خاقانی.
|| قصداز مادر پادشاه است. ( قاموس کتاب مقدس ): ملکه مادر؛ مادر شاه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : ملکه سیده والده سلطان مسعود با جمله حرات از قلعت به زیر آمدند و به سرای ابوالعباس اسفراینی رفتند. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 6 ). || مادر یگانه زنبور عسل یک کندو. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

ملکه. [ م َ ل َ / ل ِ ک َ ] ( ع اِ ) قوت حصول شی در ذهن و قدرت کردن کاری که متمکن گرددبه طبیعت کسی. ( غیاث ) ( آنندراج ). مأخوذ از تازی ، سرعت ادراک و دریافت و استواری هوش و فراست و قوت حصول چیزی در ذهن. ( ناظم الاطباء ). در کیفیات نفسانیه آنچه سریعالزوال بود حال گویند و آنچه بطی ءالزوال است ملکه خوانند. ( خواجه نصیر طوسی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). عبارت است از هیئتی که در جایگاه خود ثابت و راسخ باشد. بعبارة اخری ، زوال آن هیئت از جایگاه خود دشوار بود و این لفظ در برابر حالت استعمال شود. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). صفت راسخ در نفس : توضیح آنکه هرگاه به سبب فعلی از افعال هیئتی در نفس پیدا شود این هیئت را کیفیت نفسانی نامند و اگر این کیفیت سریعالزوال باشد آن را حال گویند، اما هرگاه بر اثر تکرار و ممارست ، در نفس رسوخ یابد و بطی الزوال شودملکه و عادت و خلق می گردد. ( از تعریفات جرجانی ). کیفیت نفسانیه راسخه و ابتدای حدوث آن حال است. ج ، ملکات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). قال الشیخ فی الشفاء، ان الملکة کانت فی ابتداء حدوثها حالاً. ( بحر الجواهر ). خواجه طوسی گوید: ملکه هیأتی نفسانی بود که موجب صدور فعلی یا انفعالی شود بی رویتی. ( فرهنگ علوم عقلی از اساس الاقتباس ) : خسرو اگرچه دانا بود چون سخن پردازی بزرجمهر ملکه نفس داشت از او مغلوب آمد. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 3 93 ). همت بر مطالعه و مذاکره آن گمارد تا آن معانی در دل او رسوخ یابد... و آن عبارات ملکه زبان او شود. ( المعجم ). و رجوع به اسفار ج 1 ص 138 و ج 2 ص 35 و مقولات ارسطو ص 71 وکشاف اصطلاحات الفنون ص 1328 و اخلاق ناصری ص 64 شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - زنی که سلطنت کند ۲ - زوجه شاه شهربانو شهبانو .
قوت حصول شی در ذهن و قدرت کردن کاری که متمکن گردید به طبیعت کسی .

فرهنگ معین

(مَ لَ کِ ) [ ع . ملکة ] (اِ. ) سرعت ادراک و دریافت ذهن . ج . ملکات .
( ~ . ) [ ع . ملکة ] (اِ. ) ۱ - زن پادشاه ، شهبانو. ۲ - زنی که پادشاه باشد. ۳ - زنی که نمونة بارز یک خصوصیت ظاهری یا باطنی است : ملکه عصمت ، ملکه زیبایی و مانند آن . ۴ - جنس مادة بالغ و بارور در جامعة حشره های اجتماعی (زنبور عسل ، موریانه ، مورچه ) که کار

فرهنگ عمید

۱. ملک و قدرت.
۲. صفت راسخ در نفس، قدرت و توانایی کاری یا سرعت ادراک که در اثر تمرین و ممارست در طبیعت انسان متمکن و جایگزین شود.
۱. پادشاه زن.
۲. زن پادشاه، زوجۀ شاه، شهبانو.

واژه نامه بختیاریکا

شا زَنگل

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُلْکِهِ: حکومتش - فرمانرواییش (ملک یعنی اینکه، که انسان در کار خودش و اهلش و مالش استقلال داشته باشد )
معنی یَرْتَدَّ: که برگردد (در عبارت "قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ" ارتداد طرف به معنای این است که آن چیزی که نگاه آدمی به آن میافتد ، در نفس نقش بندد و آدمی آن را بفهمد که چیست ، پس مقصود آن شخص این بوده که من تخت ملکه سباء را در مدتی نزدت حاضر میکنم که کم...
معنی طَرْفُکَ: نگاه و چشم برگرداندن تو (کلمه طرف به معنی جانب ونیز نگاه و چشم برگرداندن است و ارتداد طرف به معنای این است که آن چیزی که نگاه آدمی به آن میافتد ، در نفس نقش بندد و آدمی آن را بفهمد که چیست ، پس مقصود آن شخص این بوده که من تخت ملکه سباء را در مدتی نزد...
ریشه کلمه:
ملک (۲۰۶ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)

دانشنامه عمومی

ملکه (آلبوم نیکی میناژ). ملکه ( به انگلیسی: Queen ) آلبومی از خواننده و ترانه سرا آمریکایی نیکی میناژ است. است که در ۱۰ اوت ۲۰۱۸  ( ۲۰۱۸ - 08 - ۱۰ ) منتشر شد. این آلبوم چهارمین آلبوم نیکی میناژ است. در آلبوم ملکه نیکی میناژ با خوانندگان بزرگی همچون امینم، آریانا گرانده، لیل وین ، فیوچر و د ویکند همکاری کرده است.
عکس ملکه (آلبوم نیکی میناژ)

ملکه (فیلم ۲۰۱۳). ملکه ( انگلیسی: Queen ) فیلمی در ژانر ماجراجویی به کارگردانی ویکاس باهل است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به کانگانا رانوت، راجکومار رائو و لیسا هایدون اشاره کرد.
• برنده جایزه فیلم فیر بهترین فیلم
• برنده جایزه فیلم فیر بهترین کارگردانی
• برنده جایزه فیلم فیر بهترین بازیگر زن ( کانگانا رانوت )
• برنده جایزه فیلم فیر بهترین موسیقی متن
• برنده جایزه فیلم فیر بهترین تدوین
• برنده جایزه فیلم فیر بهترین فیلم برداری
• برنده جایزه آکادمی بین المللی فیلم هند بهترین فیلم
• برنده جایزه آکادمی بین المللی فیلم هند بهترین بازیگر زن ( کانگانا رانوت )
• برنده جایزه آکادمی بین المللی فیلم هند بهترین داستان
• برنده جایزه آکادمی بین المللی فیلم هند بهترین فیلم نامه
• برنده جایزه آکادمی بین المللی فیلم هند بهترین تدوین
• برنده جایزه ملی فیلم بهترین بازیگر زن
• برنده جایزه ملی فیلم بهترین فیلم در هند
عکس ملکه (فیلم ۲۰۱۳)

ملکه (مینی سریال ۲۰۲۲). ملکه ( لهستانی: Królowa ) یک مینی سریال درام لهستانی است که در سال ۲۰۲۲ منتشر شد. این سریال اقتباسی آزاد از زندگی آرایشگر مشهور لهستانی آنتونی چیرپلیکوفسکی است.
یک خیاط و زن پوش لهستانی که در پاریس زندگی می کند به زادگاهش در استان سیلزی سفلی بازمی گردد تا روابطش را با دخترش بهبود ببخشد. [ ۱] [ ۲]
آندژی سورین
ماریا پشک
پیوتر ویتکوفسکی
• آنتونی پوروسکی
عکس ملکه (مینی سریال ۲۰۲۲)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

مَلکَه (فلسفه)
کیفیتی راسخ در محل، که موجب صدور فعل یا انفعالی می شود. این واژه در اصطلاح فلسفی، در مقابل عدم ملکه، که یکی از اقسام تقابل است، به کار برده می شود، و بنابر بحث تقابل، دو امر عارضی که یکی وجودی و دیگری عدمی باشد و در یک محل و در یک زمان و از یک جهت در موضوع قابل اعتبار نباشند، دو امر ملکه و عدم ملکه اند؛ بنابراین، صفاتی همچون شنوایی و بینایی از گونۀ ملکه اند و کَری و کوری عدم ملکه اند. فلاسفه، ملکه و عدم ملکه را به حسب اعتبار آن در موجود خارجی بر 2 گونه دانسته اند: حقیقی و مشهوری. در عدم و ملکۀ مشهوری، برخلاف حقیقی، موضوع مقیّد به وقت اتصاف و موضوع از طبایع شخصیه است. مثلاً، ملکۀ ریش داشتن در اصطلاح مشهوری، در جایی قابل اعتبار است که اولاً موضوع پسر باشد و ثانیاً به زمان بلوغ رسیده باشد. پس، ملکه و عدم ملکۀ مشهوری ریش داشتن، در یک زن یا کودک قابل اعتبار نیست.
67010200

جدول کلمات

امپراتریس

مترادف ها

crown (اسم)
فرق، تاج، پیشانی بند، تاج دندان، فرق سر، ملکه، بالای هر چیزی، حد کمال

queen (اسم)
ملکه، شهبانو، وزیر، بی بی، زن پادشاه

empress (اسم)
ملکه، شهبانو، امپراتریس، زن امپراتور

regina (اسم)
ملکه

فارسی به عربی

امبراطورة , ملک , ملکة

پیشنهاد کاربران

ملکه واژه ای عربی است. برابر پارسی آن شهربانو است
ملیکا
اسم خاله ی مامان منم ملکه هستش خیلی آدم خوبیه
رجوع شود به "بالملک".
شاه بانو ؛ شهبانو. ملکه.
جهان بانو ؛ ملکه. بانوی بانوان. بانوی جهان :
جهان بانوش خواند پیوسته شاه.
نظامی
بانوی کشور ؛ ملکه :
که دختری که ازینسان برادران دارد
عروس دهرش خوانند و بانوی کشور.
خاقانی.
گنج نوروز هرچه گوهر داشت
پیش بانوی کشور افشانده ست.
خاقانی.
بانوی تاجدار ؛ ملکه. شاهزن :
بانوی تاجدار مرا طوقدار کرد
طوق مرا چو تاج فلک آشکار کرد.
خاقانی.
در پهلوی می شود "بان بیشن"
ملیکه مرگ و تنهایی
در منطق و فلسفه
مَلَکَه یا مَلِکَه = ماندگار ، معادل انگلیسی آن = Faculty
همچنین مترادف است با : قوّه ، قدرت و استعداد همیشگی
دقت شود ملکه ، با عادت و خُلق ، متفاوت است
شهربانو/شهبانو. [ ش َ ] ( اِ مرکب ) ملکه. بانوی شهر. ( یادداشت مؤلف ) :
بشوهر بود بانو را یکی شاه
بزرگ و نامور در کشور ماه
به پیری بارور شد شهربانو
تو گفتی در صدف افتاد لؤلو.
( ویس و رامین ) .
صفت بنیادین
ویژگی که در وجود انسان نهادینه شده
شهبانو یا شاهبانو
دوستان خواهش مندم پرت و پلا نذارید
ملکه یک واژه عربی است که از زبان عربی وارد پارسی گردید و واژه پارسی اش همان شهربانو است
متأسفانه بیشتر واژگان عربی معنای خوبی در زبان پارسی ندارند ولی جای گرفتند
با واژه سازی و تلاش سُرایندگان می توان زبان پارسی را اصلاح نمود
حضرت علیه
ملکه عشق
برابر پارسی : شاهبانو
ملکه مرگ
ملکه یعنی زیبا یی ها
ملکه اسمی است عربی
اما معادل پارسی واژه ملکه:شهبانو یا شهربانو است
او خدای است تعالی ملک الملک قدیم
که تغیّر نکند ملکت جاویدانش. ( سعدی )
ملکه یعنی صاحب قلبت
تاثیرگذار
ملک یعنی مالک و یا صاحب ملک و همسر او ملکه گفته میشود که او هم در صاحب ملکی شریک میشود . از اینرو ملک را بشاه تغیر دادند بنا بر سیاست ولی در واقع شاه همان ملک بود که هر چه را میخواست تصاحب مینمود.
دختر ی زیبا ودارا
شهبانو
ملکه روانی
ملکه احساس یعنی بانویی که زیادیی احساساتی هست
ملکه طوفان یعنی بانویی که مثل طوفان زبرو زرنگ هست
امپراترس
امپراتس - امپراتوریسم
دارا بودن
ملکه یعنی دارا بودن ، واجد بودن وداشتن
ملکه تاریکی❤
بانوی روانی
" شاهنگ "
بانوی آریایی
ملکه غم
فرشته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٨)

بپرس