ملت

/mellat/

مترادف ملت: آیین، روش، دین، شریعت، کیش، مذهب، امت، خلق، قوم، مردم

متضاد ملت: حکومت، دولت

برابر پارسی: مردم، توده، شهروندان، مردمان

لغت نامه دهخدا

ملت. [ م ِل ْ ل َ ] ( ع اِ ) دین و کیش و شریعت. ( غیاث ). کیش و دین و آیین و مذهب. ( ناظم الاطباء ). ملة. ج ، مِلَل « : فاتبعوا ملةابراهیم حنیفاً». اشتقاق ملت از امللت الکتاب است وملت و دین دو نام اند آن شرع را که خدای عزوجل نهاد میان بندگان بر زبان انبیا. ( کشف الاسرار ج 1 ص 206 ):
امیرعالم عادل محمد محمود
جلال دولت و ملک و جمال ملت و دین.
فرخی.
و آنانکه مفسدان جهانند و مرتدان
از ملت محمد و توحید کردگار.
منوچهری.
یمین دولت و دولت بدو گرفته شرف
امین ملت و ملت بدو گرفته جمال.
عنصری.
از روزگار و خلق ملولم کنون ازآنک
پشتم به کردگار و رسول است و ملتش.
ناصرخسرو.
آفتاب پرست بوده اند یاملتی ضعیف داشته و... ( ابن البلخی ).
همیشه تا رخ صورت بری است از معنی
همیشه تا دل دعوی قوی است از برهان
تو دار مایه اظهار صورت و معنی
توباش حجت برهان ملت و ایمان.
عثمان مختاری ( دیوان چ همایی ص 368 ).
شمشیر پاسبان ملک است و نگاهبان ملت . ( نوروزنامه ).
عید اضحی سنت و رسم خلیل آزر است
اهل ملت را به رسم و سنت او افتخار.
امیر معزی ( دیوان چ اقبال ص 410 ).
زین فتح نو که کردی ملت گرفت قوت
زین ملک نو که بردی دولت گرفت بالا.
امیرمعزی.
شادی به تو مخلد، شاهی به تو مؤید
ملت به تو مزین ، دولت به تو مهنا.
امیرمعزی.
معین دولت عالی نصیر ملت حق
که پهلوان ملوک است و سیدالامرا.
امیرمعزی.
خلاف میان اصحاب ملتها هرچه ظاهرتر، بعضی به طریق ارث دست در شاخی ضعیف زده و... ( کلیله و دمنه ). در ترجیح دین و تفضیل مذهب خویش سخنی می گفتند و گرد تقبیح ملت خصم و نفی مخالفان می گشتند. ( کلیله و دمنه ).
سپهر دانش و دولت بهار ملکت و ملت
جمال مسجد ومنبر نظام مجلس و میدان.
عمعق ( دیوان چ نفیسی ص 190 ).
موحدی است گذشتن ز ملت ثنوی
ولیکن از ثنوی زادگی گذر نبود.
سوزنی.
مفتی شرع کرم عاقله ملت جود
آنکه از مادر احرار چنو کم زاید.
انوری ( دیوان چ مدرس رضوی ج 2 ص 636 ).
دولت و ملت جنابه زاد چو جوزا
مادر بخت یگانه زای صفاهان.
خاقانی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

شریعت، کیش، آیین ، پیروان یک دین، مردم یک کشورکه ازیک نژادوتابع یک دولت باشند، ملل جمع
( اسم ) ۱ - دین آیین شریعت : [ و از برای تشیید قواعد دین و ملت و تشدید عواقد فرض و سنت انبیا و رسل را بخلایق فرستاد . ] ( جوامع الحکایات ۲ ) ۳:۱ - پیروان یک دین : [ و محاسن این کتاب را نهایت نیست و کدام فضیلت از این فراتر که از امت به امت و از ملت به ملت رسید و مردود نگشت ] ( کلیله . مصحح مینوی ۳ ) ۱۹ - گروه مردم قوم ۴ - مجموعه افراد یک کشور : [ چون عادت دوار صاحبقران کامکار همواره چنان بود که در کفایت مصالح و مهمات ملک و ملت بنفس مبارک خویش التفات فرماید ... ] ( ظفرنامه یزدی . چا . امیر کبیر ۴۱۱:۲ ) جمع : ملل .
حرکت دادن و سخت جنبانیدن چیزی را .

فرهنگ معین

(مِ لَّ ) [ ع . ملة ] (اِ. ) ۱ - کیش ، آیین . ۲ - پیروان یک دین . ۳ - مردم یک کشور.

فرهنگ عمید

۱. مردم یک کشور که از یک نژاد و تابع یک دولت باشند.
۲. [قدیمی] شریعت، کیش، آیین.
۳. [قدیمی] پیروان یک دین.

فرهنگستان زبان و ادب

{nation} [باستان شناسی، علوم سیاسی و روابط بین الملل] گروهی از مردم که خود را تشکیل دهندۀ اجتماعی با هویت سیاسی متمایز از سایر انسان ها می دانند و سنت های تاریخی و فرهنگی مشترک دارند و بیشتر در سرزمین مشخصی زندگی می کنند

دانشنامه عمومی

ملت (آلبوم سپولترا). «ملت» آلبومی از سپولترا است که در سال ۲۰۰۱ میلادی منتشر شد.
عکس ملت (آلبوم سپولترا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

مِلّت (nation)
گروهی از مردم که زبان، فرهنگ، یا میراث مشترک دیگری آن ها را به یکدیگر پیوند می دهد و معمولاً به عنوان واحدی سیاسی شناخته می شوند. اصطلاح ملت را غالباً مترادف با کشور یا دولت به کار می برند، مثلاً در عبارت سازمان ملل؛ اما ملت متضمن چیزی بیش از وجود مرزها یا نهادهای سیاسی است. پس از آن که کشور لهستان در قرن ۱۸ به چند بخش تقسیم شد و موجودیت خود را به عنوان یک دولت از دست داد، مردم لهستان خود را همچنان ملت واحدی می دانستند. در زمان تشکیل دولت یوگسلاوی پس از جنگ جهانی اول، گرچه دولتی به نام یوگسلاوی تشکیل شد، اما در دل آن اقوام مختلفی که خود را ملت صرب، کروات، اسلوون و مونتنگرو می دانستند و نه ملت یوگسلاوی، حضور داشتند. دولت های ملی اروپای نو پس از به سرآمدن عصر فئودالیسم و معطوف شدن وفاداری مردم به سوی پادشاهان به جای اربابان محلی، و در عین حال کنار گذاشته شدن جهان باوری کلیسایی و امپراتوری مقدس روم، پا به عرصۀ وجود گذاشتند. انقلاب های امریکا و فرانسه ملت بودن را به خود مردم، و نه سلطان، معطوف کردند. در قرن های ۱۹ و ۲۰، با تلاش مردمان دیگر قاره ها برای دستیابی به استقلال و تعیین سرنوشت خود، ملی گرایی به صورت نیروی سیاسی قدرتمندی درآمد.

جدول کلمات

مردم

مترادف ها

folk (اسم)
گروه، مردم، خلق، ملت، قوم و خویش

people (اسم)
جمعیت، مردم، طایفه، خلق، ملت، قوم، مردمان

nation (اسم)
طایفه، کشور، خلق، ملت، امت، قوم

creed (اسم)
عقیده، طریقت، کیش، ملت

فارسی به عربی

امة , قوم , ناس , هالة

پیشنهاد کاربران

ملت به زبان پهلوی میشود پاترم و ملی میشود پاترمیک
واژه ملت
معادل ابجد 470
تعداد حروف 3
تلفظ mellat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: ملّة، جمع: ملل]
مختصات ( مِ لَّ ) [ ع . ملة ] ( اِ. )
آواشناسی mellat
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
به نظرم مترادفا و برابرای این واژه این جا نادرست نوشته شده. ملت با قَوم خیلی فرق داره. مثلا درون کشور ایران گروه های جمعیتی و زبانی مثل کردها، آذری ها، گیلک ها، بلوچ ها. . . قَومی برای ملت ایران ( پرشیا
...
[مشاهده متن کامل]
یا همان فارس ) هستند. البته خود گروه جمعیتی و زبانی فارس ها در درون ایران نیز قَوم هستند. مثلا کردها، ترکمن ها، آشوری ها درون کشور عراق اقوامِ ملتِ عراق عربی هستن. خود عرب ها در درون عراق نیز قوم هم هستند. در واقع همه گروه های جمعیتی و زبانی دنیا قَوم یا به انگلیسی اتنیک هستن. 🩵

آیین
کیش
همکیش
به اضافه در پاسخ به شپول چپول زاده : )
منظورم از مزدور بودن شرف خان بدلیسی اینه، که چرا اول به صفویها خدمت کرده بعد به عثمانیها!؟ منظورم اینه که آدم خائنی به کشورش و زادگاهش بوده نه خادم و گرنه منکر کُرد بودنش و دانشمند بودنش نیستم. منظورم اینه که به صفویها حاکم بر ایران خیانت کردن. آدم ایراندوستی نبوده: )
...
[مشاهده متن کامل]

بله، دکتر کزازی، دکتر داریوش آشوری. . . و چند بزرگ کُرد که به ادبیات فارسی خدمت کرده اند متاسفانه نامشان یادم نیست، اینها برای ما کُردها نور چشم و تاج سر و افتخار هستند هر چند که خدمتی به زبانِ کُردی اصلا نکرده اند. و اینکه اگه روزی طرفدار اقوام و قومشون باشن و منتقد حاکمیت در باب اقوام، باید به دید بزرگوارانه به گفته شون احترام گذاشت.
[جناب ادمین، چرا کامنتها رو پخش نمیکنید!؟]

پاسخ به Xosrawī Kermānšāhī:
دیدید که به زیبایی خود این کاربر Xosrawī Kermānšāhī ثابت کرد که جدایی طلب هست و دغدغه این افراد واژه و واژه سازی نیست، چیز دیگری است که به زیبایی خودش در پیامهای بالا نشان داد.
...
[مشاهده متن کامل]

1 - شیوه فکری اینجور آدمها از کانال سعودی اینترنشنال یا به طور دقیقتر کوموله اینترنشنال می آید و گمان می کنند ایران را میتوانند با یک مشت حسابهای کاربری فیک پانکُردی توئیتری و. . . به فروپاشی بکشانند.
2 - دروغ این آدم از آنجا می آید که بسیاری از نظامی ها در بالاترین رسته ها در کشورمان کُرد بودند و هستند. اینهمه در بالاترین جایگاههای سیاسی، نظامی، ادبی و. . . کُرد بوده اند و هستند، آنگاه از دید این پانکرد، این افراد مزدور هستند چراکه به توهمات پانکردیسم بها نمی دهند .
این جماعت پانکرد هرکُردی که پیرو توهماتشان نباشد، مزدور می نامند و شرفنامه بدلیسی را مزدورنامه مینامند.
دکتر کزازی یک بزرگمرد کُرد است که دغدغه اش سربلندی ایران و ایرانی است ولی تو ای پانکرد برو جلوی آینه به خودت نگاه کن و بگو من تاکنون برای همان بشریت!!! و انسانیت!!! چه کار کرده ام؟ گویا جدایی طالبان نتواستند از راه قوم و قبیله ای وارد شوند، میخواهند از راه انسانیت!!! فیک وارد شوند!
همه گویشها و زبانهای بومی ایرانی در فرهنگستان گنجانده شده اند ولی یک پان دغدغه اش چیز دیگری است. تازه بسیاری از همان فرهنگیان نیز واژگان بومی که از نیاکان گذشته به آنها رسیده را مایه توانمندی بیش از پیش زبان فارسی می دانند ولی دغدغه تو چیز دیگری است.
دروغ بزرگ پانها، آموزش به زبان مادری در جهان است. در هیچ نهاد و سازمان بین المللی رسمی چیزی با عنوان آموزش به زبان مادری وجود ندارد. آموزش به زبان مادری در هیچ جای قانون اساسی نیامده است. آموزش به زبان مادری یعنی شما ریاضی و فیزیک و . . . هم به زبانهای بومی بخوانی و این یعنی جدایی سازی و گسست ایرانیان و عملا تجزیه کشور. در ایران همانگونه که پیداست هیچ کسی با زبانهای بومی دشمنی ندارد؛ چنانکه اگر در تهران شما به کردی سخن بگویی، کسی شما را بازخواست نمی کند. ولی در فرانسه چنین کردند. مگر میشود منِ ایرانی، زبانها و گویشهای ایرانی را بشنوم و خوشحال نشوم. ما میخواهیم زبانمان را به زبان فارسی میانه و اوستایی نزدیک کنیم که این آرزوی هر ایرانی با هر گویش و زبانی است ولی دغدغه پان چیز دیگری است.
درباره داریوش هخامنشی:
به هرروی این تناقض و ناسازواره در جماعت پان هست که برای پیشبرد اهداف سیاسی خود جایی که تاریخ به سودشان باشد، همسویی و جایی که به سودشان نباشد، ناهمسویی می کنند.
داریوش هخامنشی بنابر ادعای دروغین فردی به نام گئومات که خود را بردیا از نسل کوروش خواند، به جنگ برآمد. همانگونه که پیداست، این یک جنگ قومی نبوده است ( تا پانها از آب کَره بگیرند ) ؛ چراکه با فرض درست بودن چنین ادعایی، گئومات از نسل کوروش بوده و این جنگ یک جنگ میان اقوامی نبوده است بلکه جنگ بر سر یک ادعا یا یک کودتا بوده است.
ما فراموش نکردیم که کومله و . . . چه سربازان شریفی از این آب و خاک را به طور وحشیانه کُشتند و امروز همانها دم از مهرورزی و انسانیت می زنند.
کسی که در خط 6 دم از پرچمهای جعلی می زند که هیچگونه پیشینه تاریخی ندارند، می بایست سرنوشتی چه بسا بدتر از گئومات که ادعای جعلی داشته، داشته باشد و اگر کوتاهی انجام شود، خیانت به ایران و ایرانی است.
زنده باد ایران و ایرانی.
حالا Xosrawī Kermānšāhī هی به خودت لایک بده.

به اضافه؛
هخامنشیان . . . با بوس و نوازش لشکرکشی و خاک سرزمینای دیگه رو فتح کردن!؟ اونا خونریزی نداشتن فقط ترکیه جعلی داشته!؟ همان کتیبه بیستون رو بخون ببین داریوش هخامنشیت با چه قساوت قلبی سران قبایل دیگه رو کشتن. بینی بریدن، چشم کور کردن، نیزه و شمشیر و ابزار آلات جنگی از زیر طرف رد کردن از دهانش بیرون زده. . . این گفته های من نیست! نوشته های همان کتیبه تاریخ پرافتخار امپراتوری هخامنشی پارسی هست؛
...
[مشاهده متن کامل]

ضمنا فقط یه شرفنامه شرفخان بدلیسی به زبان فارسی و عربی نوشته شده، چون اون بدلیسی هم توی حکومت صفوی ها مزدور بوده هم عثمانیها و اصالتا اراکی هم بوده.
ضمنا؛
بهتره که انسان باشیم و از دلهایمان مهر و محبت تراوش کنه نه نفرت و لجاجت و تکیه بر یه سری نوشته های چندین هزار ساله که ممکنه درست باشه یا نباشه به کل! مطمئن هم باش تاریخ پر از دروغه! همین جمهوری اسلامی میتونه همین حالا روز روشن رو با زورگویی و دیکتاتوریش بهت بگه شب تاریکه و واست جوری تعریف و توصیف کنه که تو باور کنی.
پهلویان و قارجاریان. . . و هر فعال قومی هم همین طور : )
نذاریم که آیندگان ما با هر رنگ و نژاد و زبان و دینی نفرت از هم داشته باشن و دورهای باطل تاریخی تکرار بشه! 🙏🏻
خواهشمندم اینم پخش کن، سپاس.
زنده باد محبت ورزی 🌹

اژگ پهلوی و کارا پارسی هخامنشی است
چقدر چرت اینجا نوشته شده شما که هنوز نمیدانید ملت و ملک دو چیز جدا هستند پارسی ملک شهر است و پارسی مملکت شهرستان ملت را به پارسی اژگ و کارا میگویند - هنوز نمیدانی مام میهن بچم مادر میهن است این چرت و پرتها چیست به هم میبافید نافچ و نافه و ناف به چم میان و مرکز است و نه خانواده و یا ملت -
...
[مشاهده متن کامل]

ملّت با قَوْم فرق داره. ملت، همان قوم دارای حاکمیت و دولت با مرزهای سرزمینی مشخص هست، مانند ترکیه، که ترک ها درونِ ترکیه، هم قوم هستند و هم قوم دارای دولت و حاکمیت و مرزهای سرزمینی مشخص ( یعنی ملت ) . ولی کردها، زازاها، یونانیها، ارمنیها. . . درون ترکیه فقط قوم هستند. که البته واسه ایران هم این دست مثالها درسته. فارس یا پارس یا پرشیا هم قوم هست و هم ملت. چون توی بین الملل حتا اگه نام پرشیا به کار ببرید برابر ایرانه و توی موتورهای جستجوهای گوگل ترجمه هم آزمایش کنید خواهید فهمید!
...
[مشاهده متن کامل]

کرد، آذری، بلوچ، عرب. . . قوم هستند.
و معمولا کشورها با اقوام بسیار زیاد مانند ایران و ترکیه دچار دیکتاتوریهای حاکمیتی شدند و اکنون هم به انواع گوناگون و ناانسانی دچارش هستند، متأسفانه، مانند، ندادن حق مسلم آموزش به زبان مادری به اقوام، تلاش فراوان برای برتر نشان دادن زبان و فرهنگ و تاریخ قوم حاکم و حتا کم اهمیت نشان دادن اقوام غیرحاکم! و. . .

ملت یک کلمه صد درصد پارسی ترکی ولوس عربی أمة صد درصدکلمه پارسی است.
جمع کلمه ملت:
ملل
در زبان فارسی واکه ر به ل تبدیل شده مانند سرفه به سلفه یا آرماتور به آلماتور و. . .
شاید واژه پارسیک مرتو به ملت تبدیل شده باشه
آزگ به زبان پهلوی ملت می شود.
توجه کنید
اکر میخواهید با مدرک وارد بشید
در گوگل دانلود لغتنامه اوستایی را جستجو کنید
و اولین سایت به دیم ( صورت ) پی دی اف تمام واژگان اوستایی را دارد
میتوانید آن را بخوانید تا پایانش و واژگان مرتبط را به اینجا
...
[مشاهده متن کامل]

کلماتی مانند مردمگان
نسبت به ملت دشوار تر است
چون با این واژه برابر برای آمیزش ها باید کلمات ساده ساخت
مانند بین الملل
اگر بخواهید مردمگان را اینچنین بیامیزید
بیاندیشید که چنان سخت است گفتنشان

شما بهتره به زبان و ریشه مغولی خودت کار داشته باشی نه فارسی
مَردُمگان Mardomgan
تودِگان Tudegan
واژه های پیشنهادیِ پارسی.
پسوندِ "گان"، هم برای باهَمِش ( جمع ) به کار می رود، مانند پرندگان، تشنگان . . .
و هم برای "پیوند"، مانند مهرگان بازرگان دِهگان ( دهقان ) .
...
[مشاهده متن کامل]

و در اینجا همین ماناکِ دوُم را در نِگر می گیریم.
مردم گان=مَردُمگان.
توده گان=تودگان.
که تَکین ( مفرد ) است.
نکته: برخی واژهٔ مَردُمگان را به جای واژهٔ جمعیت هم پیشنهاد کرده اند. پس باید برگزینیم که کدام یک به جای جمعیت، و کدامیک به جای ملت به کار برده شوند. هر چند برای جمعیت واژهٔ تَن شمار هم درست هست.
کاربر "فر کیانی" در بالا نوشته که واژهٔ ملت از زبان سنسکریت آمده.
به شایدیِ بسیار، درست می گوید. بویژه آنکه خود عرب ها به جای ملت واژه های دیگری به کار می برند مانند امت و شعب.

ملت به زبان لری = زایار
به زبان لری ملت = زایار
در سغدی واژه �نافچ� را برای ملت داریم. این واژه با �ناف� یا �نافَگ� پهلوی که به چم خانواده است، همریشه است.
بن مایه: فرهنگ سغدی، دکتر بدرالزمان قریب
#پارسی دوست
این واژه را عرب از ملکوتا سریانی گرفته و خود سریانی ها آن را از آریایی ها در زمان زیر دست و زیر فرمان بودنشان گرفتند:
واژه آریایی *لِک lek ( در پهلوی lekā ) همخانواده با location انگلیسی و loka در سنسکریت به معنای سرزمین اقلیم بوم زمین است که از آن واژه مَلِک ( مَه=بزرگ لِک=سرزمین ) به معنای سلطان را ساخته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه مملکت ( مام=بدنه - تمام لِک=ملت ات ) به معنای امپراتوری یا شاهنشاهی است که از پیوستن چندین ملت شکل میگیرد ( مام میهن=تمامیت میهن ) . در سنسکریت loka लोक در بلوچستان واژه mahl�k مہلوک همتای واژه ملت هستند.
عرب از مَلِک واژه ملوک و از مملکت واژه ممالک را به دست آورده است.
*پیرس:
فرهنگ واژگان پهلوی: شادروان بهرام فره وشی

واژه ی ملل که جَمِ ملت است یک لغت دروغین و جعل شده است ولی ریشه ی پارسی دارد، زیرا واژه ی ملت در سنسکریت به شکل milati / - te { mil } मिलति /و به ماناک unite, یکپارچه و همبسته و متحد کردن آمده است، بنابراین
...
[مشاهده متن کامل]
لغت های ملت، ملیت و ملی پارسی_ آریایی هستند ولی لغت ملل که از روی دستور اربی ساخته و جعل شده است اربی!

مردم یک کشور
Nation یا به پارسی نَهِش Nahesh ( ع: مِلَّت )
هم ریشه با Nature یا به پارسی نَهاد Nahaad ( ع: طَبیعَت )
هر دو از ریشه پروا - هندو - اروپایی *gene - که در پارسی معنی زادَن Zaadan و زیستَن Zistan دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر پسوند صفت ساز انگلیسی و پارسی - ال بگیرند میشوند ( همچون در گُودال، پوشال، گِردال، چَنگال و. . . )
نَشنال یا نَهِشال ( National, Naheshaal ) ( ع: مِلّی )
نَچرال یا نَهادال ( Natural, Nahaadaal ) ( ع: طَبیعی )
و پیشوند اینتِر - یا اَندَر - به معنی ( مینو، meaning ) در میان به نشنال بیفزاییم میشود اینتِرنَشنال، اَندَرنَهِشال ( International, Andarnaheshaal ) ( ع: بِین ُالمِلَّلی )

در گویش سریانی ملهِ یا ملت مختص و مترادف با آئین، دین وهم کیش است
واژه ی ملل که جَمِ ملت است یک لغت دروغین و جعل شده است ولی ریشه ی پارسی دارد، زیرا واژه ی ملت در سنسکریت به شکل milati / - te { mil } मिलति /و به ماناک unite, یکپارچه و همبسته و متحد کردن آمده است، بنابراین
...
[مشاهده متن کامل]
لغت های ملت، ملیت و ملی پارسی_ آریایی هستند ولی لغت ملل که از روی دستور اربی ساخته و جعل شده است اربی!

این واژه را عرب از ملکوتا سریانی گرفته و خود سریانی ها آن را از آریایی ها در زمان زیر دست و زیر فرمان بودنشان گرفتند:
واژه آریایی *لِک lek ( در پهلوی lekā ) همخانواده با location انگلیسی و loka در سنسکریت به معنای سرزمین اقلیم بوم زمین است که از آن واژه مَلِک ( مَه=بزرگ لِک=سرزمین ) به معنای سلطان را ساخته اند.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه مملکت ( مام=بدنه - تمام لِک=ملت ات ) به معنای امپراتوری یا شاهنشاهی است که از پیوستن چندین ملت شکل میگیرد ( مام میهن=تمامیت میهن ) . در سنسکریت loka लोक در بلوچستان واژه mahl�k مہلوک همتای واژه ملت هستند.
عرب از مَلِک واژه ملوک و از مملکت واژه ممالک را به دست آورده است.
*پیرس:
فرهنگ واژگان پهلوی: شادروان بهرام فره وشی

در پهلوی " پاترم " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

مربوط به مردم

این واژه عربی است و جایگزین پارسی آن اینهاست: نَراس، ویشا، راژَر ( هر سه واژه، سنسکریت است )
1 - به مردمی گفته می شود که با هر دینی که دارند در یک سرزمین با مرزهایی مشخص زندگی می کنند. بر خلاف امت که به معنی کسانی است که دارای یک دین یا آئین هستند و زیستگاه آنان مهم نیست. مثلا وقتی گفته می شود ملت ایران، یعنی همه ی مردمی که در این کشور زندگی می کنند. از مسلمان گرفته تا یهودی و مسیحی و . . . . ولی وقتی گفته می شود امت اسلام، یعنی مسلمانان جهان که در کشورهای مختلفی زندگی می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - مردم، زادبــُن.
ملی = میهنی، زادبـُنی

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس