مفهوم

/mafhum/

مترادف مفهوم: محتوا، مدلول، معنا، معنی، مفاد، دانسته، فهم شده، فهمیده شده

متضاد مفهوم: منطوق

برابر پارسی: دریافته، اندریافت، پنداره، چم، دانسته

معنی انگلیسی:
concept, intent, purport, sense, significance, signification, spirit, substance, evident, import, importance, intelligible, tenor

لغت نامه دهخدا

مفهوم. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) دانسته شده. به دل دریافته شده. ( از آنندراج ). دانسته.دریافت شده. ( از ناظم الاطباء ). دریافته. شناخته شده. دانسته. ج ، مفاهیم. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- مفهوم شدن ؛ فهمیده شدن. دانسته شدن : شرایط آن از این معنی که یاد کرده شد مفهوم می شود. ( اوصاف الاشراف ص 21 ).
- مفهوم کردن ؛ فهمیدن. دریافتن :
همه عالم گر این صورت ببینند
کس این معنی نخواهد کردمفهوم.
سعدی ( کلیات چ مصفا ص 533 ).
- مفهوم گشتن ( گردیدن ) ؛ فهمیده شدن. دریافته شدن. دریافته شدن. دانسته شدن :
حجت آن است که روزی کمری می بندد
ورنه مفهوم نگشتی که میانی دارد.
سعدی.
به زبان پارسی چیزی می گوید که مفهوم ما نمی گردد. ( گلستان ).
|| مضمون. مقصود. مراد. معنی. آنچه در دل و در ضمیر باشد. مضمر. || معلوم. || آنچه به فهم و ادراک درآید. ( از ناظم الاطباء ). || ( اصطلاح منطق ) منطقیان در هر کلی دو امر تشخیص داده اند که عبارتند از: مفهوم و مصداق. مفهوم ، عبارت از: مجموع صفات مشترکی است که معنی کلی از آنها تشکیل گردیده است ، مانند «جسم نامی و حساس و ناطق » که بر روی هم مفهوم انسان رابه وجود می آورد. مصداق ، به همه افرادی گفته می شود که می توانند تحت عنوان آن کلی قرار گیرند، چنانکه پرویز و حسن و تقی و ایرانی و اروپائی. مفهوم و مصداق نسبت معکوس دارند به این معنی که هرچه مفهوم غنی تر وپرمعنی باشد مصداق محدودتر خواهد بود و بالعکس ، چنانکه مفهوم انسان غنی تر از مفهوم حیوان است زیرا بایدبر مفهوم حیوان ( جسم نامی حساس ) ناطق اضافه شود تا مفهوم انسان به دست آید، لیکن مصداقش از آن کمتر است زیرا سگ و اسب و مرغ و ماهی... را شامل نیست. ( مبانی فلسفه تألیف سیاسی ص 222 ). || ( اصطلاح اصول ) نزد اصولیان خلاف منطوق است و عبارت از امری است که لفظ دلالت بر آن کند نه در محل نطق ، مانند مفهوم شرط: «ان جائک علی فاکرمه » که مفهوم آن می شود؛ اگر علی نزد تو نیامد اکرامش مکن. بحث است که آیا مفهوم حجت است یا نه ، یا جملات شرطیه ، وصفیه ، عدد و غایت را مفهوم هست یا نه ، و پس از آنکه مفهوم هست حجت است یا نه ، مفهوم اگر مفید همان حکم منطوق بود، نهایت با شدت و قدرت زیادتر و یا با اولویت آن را مفهوم موافق گویند، مانند «ولا تقل لهما اف »؛ یعنی به پدر و مادر خود کلمات زجر و ضجرت آمیز مگویید. و مفهوم آن این است که آنها را به طریق اولی ناسزا نگویید و مضروب مکنید. و مفهوم مخالف آن است که مفید حکمی مخالف با حکم منطوق باشد، چنانکه در مثال بالا گذشت. مفهوم موافق را لحن خطاب و فحوای خطاب هم گویند. در اینکه مفهوم شرط حجت است اختلاف است و فرقی نیست بین آنچه بعد از ادوات شرط باشد یا آنچه صریحاً یا تضمناً دلالت بر تعلیق کند و در اینکه مفهوم غایت حجت است نیز حرف است ،عده ای آن را حجت دانند. مثلاً جمله «اتموا الصیام الی اللیل » یا «صوموا الی اللیل » و «لاتقربوهن حتی یطهرن » در اول و دوم مفید این است که شب باید افطار کرد و مثال سوم مفید است که پس از پاکی می توان مضاجعت کرد. و همین طور است بحث در مفهوم صفت ، مثل «الامیر زید و الشجاع عمرو» که تقدیم صفت افاده حصر کرده است و در اصل «زید امیر» بوده است و عدول کرده است از ترتیب طبیعی برای افاده حصر و همین طور است در مفهوم القاب ، مانند آنکه گفته شود «اکرموا عیسی رسول اﷲ» در صورتی که کلمه رسول لقب او شده باشد که از آن چیزی فهمیده نمی شود، یعنی القاب مفهومی ندارند و همین طور است مفهوم اعداد، مثل «اًن تستغفر لهم سبعین مرة فلن یغفر اﷲ لهم » و مفهوم وصف مانند «اکرم کل رجل عالم » و «فی سائمة زکوة» و«ربائبکم اللاتی فی حجورکم » و «البیعان بالخیار ما لم یفترقا» و «لاتکرهوا فتیاتکم علی البغاء اًن أردن تحصناً» . محققان اصولیان گویند مفهوم شرط و وصف حجت است و غایت و عدد و حصر را مفهوم نیست و عده ای کلیه مفاهیم را حجت می دانند و برعکس. ( فرهنگ علوم نقلی تألیف سجادی ). مقابل منطوق است ، منطوق یک کلام عبارت است از معنی آن که در زمان تکلم به الفاظ آن کلام بلافاصله و بدون تفحص و تفرس ذهن در خاطر شنونده خطور می کند. گاهی این معنی پس از خطور در ذهن نردبان وصول به معنی دیگر همان کلام است و آن را مفهوم نامیده اند، چنانکه در ماده 24 قانون مدنی می گوید: «هیچکس نمی تواند طرق و شوارع عامه و کوچه هایی را که آخر آنها مسدود نیست تملک نماید». اولاً منطوق عبارت است از: کوچه ای که آخرش مسدود نیست قابل تملک نیست. ثانیاً مفهوم عبارت است از: کوچه ای که آخرش مسدود است قابل تملک است. هر عبارتی منطوقی دارد ولی لازم نیست که حتماًمفهوم هم داشته باشد چنانکه ماده قانون مدنی که می گوید: «هیچکس نمی تواند بیش از یک اقامتگاه داشته باشد» فقط منطوق دارد و مفهوم ندارد. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

فهمیده شده، دانسته شده، آنچه به فهم وادراک در آید
۱ - ( اسم ) فهمیده شده دانسته . ۲ - ( صفت ) آنچه که فهمیده و ادراک شود . ۳ - آنچه از لفظ فهمیده شود.از شنیدن لفظی موضوع معنایی بذهن می آید که آنرا مفهوم و مدلول گویند . از آن جهت مفهوم گویند که فهمیده شده و از آن جهت که لفظ یا دال دیگری بر آن دلالت کرده مدلولش خوانند . توضیح فرق مفهوم با مصداق از آن جهت است که مصداق بموجودی خارجی اطلاق می شود که مفهوم بر آن صدق کرده است مثلا : زید عمرو بکر مصادیق مفهوم انسان هستند و آنچه از لفظ انسان بذهن آید مفهوم آن است . بنابراین مفهوم مرحله ایست واسطه بین وجود لفظی و وجود خارجی . خلاصه هر شیئی را چهار مرحله وجودیست بتربیب : وجود لفظی و وجود کتبی و وجود ذهنی و وجود خارجی . مفهوم وجود ذهنی شئ و مصداق وجود خارجی آنست . ۴ - مفهوم مقابل منطوق باشد و آن عبارت است از حکمی که در محل نطق نیست و مقصود مستقیم از لفظ نمیباشد ولی عقل آنرا از کلام در مییابد . مثلا از جمله [ اگر کوشش کنی کامیاب شوی ] عقل چنین میفهمد که بر اثر انتفائ شرط جزا نیز منتفی می شود اگر کوشش نشود کامیابی نیست . این حکمی را که عقل از این کلام استنباط کرده دراصطلاح اصول فقه مفهوم نامند.

فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) فهمیده شده ، درک شده ، قابل فهمیدن .

فرهنگ عمید

آنچه به فهم و ادراک درآید، فهمیده شده، دانسته شده.

فرهنگستان زبان و ادب

{concept} [روان شناسی] دسته ای از خواص یا روابط مشترک میان گروهی از اشیا یا اندیشه ها

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دلالت باواسطه و غیرمطابقی کلام را مفهوم گویند.
«مفهوم» در مقابل « منطوق »، مدلولی است که به طور مستقیم در لفظ و کلام ذکر نشده است؛ ولی از آن استنباط می شود؛ و لذا در تعریف آن گفته اند: «ما دل علیه اللفظ فی غیر محل النطق»؛ یعنی معنایی که کلام متکلم به طور مستقیم و به دلالت مطابقی بر آن دلالت ندارد؛ بلکه به دلالت التزامی و باواسطه بر آن دلالت دارد؛ مانند: (فلا تقل لهمآ اف) که منطوق این آیه بر تحریم تافیف و اف گفتن دلالت دارد و مفهوم آن، حرمت ضرب و جرح به طریق اولی است.
اقسام
مفهوم به طور کلی بر دو قسم است:۱. مفهوم موافق ؛ ۲. مفهوم مخالف .هر کدام از این دو نیز اقسامی دارد.
عناوین مرتبط
مفهوم موافق ؛مفهوم مخالف ؛منطوق .

دانشنامه عمومی

مَفهوم یا دریافته در واژه شناسی آنچه مورد فهم واقع شده است. اما در اصطلاح:
• گاهی به یکای اصلی اندیشه گفته می شود که دسته بندی شدنی نیست، می تواند سودمند و زیانبار باشد. [ نیازمند منبع]
• مفهوم در برابر مصداق. مفهوم یعنی، معنا و مدلولی که لفظ بر آن دلالت می کند و از لفظ فهمیده می شود. [ ۱] از نگر اندیشمندان بزرگی همچون ارسطو، هربرت پوتنام و. . . مفهوم به صورت ساده معرفی یا ترکیب برداشتهای حسی است یا صورت ساده معرفی و ترکیب برداشتهای حسی است. از دید دسته دیگری از آن ها همچون جان دیویی مغز نمی تواند یک دریافت کنندهٔ مفعول و بدون مداخله باشد.
مفهوم به دو دسته طبقه بندی می شود: مفهوم جزئی و کلی. اولی ( جزئی ) دربرگیرنده همه ویژگی های سازنده یک مفهوم می باشد، برداشت از یک مفهوم در واقع مجموعی از ویژگی هایی است که باعث تمایز آن مفهوم از بقیه مفاهیم می شود. و دومی ( کلی ) مجموع خصوصیاتی که تشکیل دهنده برداشت اول هستند ( مانند مفهوم انسان بدون مشخصات یک مصداق خاص )
• مفهوم جزئی: مفهومی است که تنها بر یک مصداق «قابل صدق» است؛ مانند: تهران
• مفهوم کلی: مفهومی است که بر بیش از یک مصداق «قابل صدق» است؛ مانند: انسان
بنابراین، می توان گفت: اولا ملاک کلی و جزئی بودن یک مفهوم به ترتیب «قابلیت صدق» و «عدم قابلیت صدق» بر مصادیق متعدد است. تحقق یا عدم تحقق مصداق خارجی، محدود یا بی شمار بودن آن، دخلی در کلیت و جزئیت مفهوم ندارد.
با توجه به تقسیم مفهوم، به کلی و جزئی، می توان لفظی را که دال بر معنای جزئی است لفظ جزئی و لفظی را که دال بر معنای کلی است «لفظ کلی» نامید. در این صورت، تقسیم الفاظ به جزئی و کلی از قبیل نامگذاری «دال» به اسم «مدلول» خواهد بود. همچنین باید توجه داشت که مفهوم افعال نیز از مفاهیم کلی است؛ زیرا این مفاهیم نیز قابل صدق بر مصادیق متعدد است.
همچنین گاهی مفاهیم را به دو دسته عرفی و تخصصی تعریف نموده اند. مفهوم عرفی «مفهومی است که در محاورات روزمره آن را به کار می گیریم و به ماهیت هایی اشاره دارد که در سطح تفاهم، به اجمال و اهمال برگزار شده و غرض در استعمال آن رفع حوایج روزمره است، نه غور و غوص در کشف شرایط و حقایق دقّی و علمی. مثل مفهوم «آب» در موردی که مثلاً دانشمند به کسی بگوید: «قدری آب برایم بیاورید» قسم دوم ( علمی ) «همواره متشکل از تصورات گوناگون است. تصوراتی که قاعدتاً به وسیله پژوهش و تأمل گرد آمده اند. این مفهوم را مفهوم فنی یا علومی، می نامیم. مثل مفهوم «آب» در نظر علوم، همچون شیمی، بیوشیمی، فیزیک، فیزیک شیمی، هیدرولیک، فیزیک ذره ای، زیست شناسی، مکانیک، بوم شناسی، اپتیک و علم النور، طب، کاسمولوژی، تفسیرهای عرفانی و عالم شناختی و نشانه شناختی و غیر آن. » این مفهوم، همواره متشکل از تصورات گوناگون است. تصوراتی که قاعدتاً به وسیله پژوهش و تأمل گرد آمده اند. این مفهوم را مفهوم فنی یا علومی، می نامیم. مثل مفهوم «آب» در نظر علوم، همچون شیمی، بیوشیمی، فیزیک، فیزیک شیمی، هیدرولیک، فیزیک ذره ای، زیست شناسی، مکانیک، بوم شناسی، اپتیک و علم النور، طب، کاسمولوژی، تفسیرهای عرفانی و عالم شناختی و نشانه شناختی و غیر آن.
عکس مفهوم

مفهوم (فلسفه). مفهوم ( انگلیسی: Notion ) ، عبارت است از صورت ذهنی، خواه در مقابل آن لفظی وضع شده باشد خواه وضع نشده باشد.
صورت های ذهنی که لفظ آنها را در ذهن می پرورد، در افراد مختلف، متفاوت است.
علت این اختلاف معانی، تفاوت تصورات و تمایلات و خواست ها در افراد است. چه بسا لفظی در ذهن کسی معنائی را برانگیزد، غیر از معنائی که در ذهن دیگری برانگیخته است. اگر غیر از این بود، دلالت الفاظ بر معانی نزد افراد و جوامع متفاوت نبود.
فرق معنی و مفهوم این است که مفهوم همان صورت ذهنی است، خواه در مقابل لفظی وضع شده باشد خواه وضع نشده باشد، در حالی که معنی آن صورت ذهنی است که در مقابل آن لفظی وضع شده است.
هر معنایی دارای دو جنبه است: جنبه ذهنی و جنبه عینی. جنبه ذهنی معنی عبارت است از مجموع احساس های شخصی و صور ذهنی و ادراکی که لفظ دال بر آنهاست. این جنبه معانی با اراده گوینده بر فهماندن و اراده شنونده بر فهمیدن مطلب، توأم است.
پس اگر هر لفظی نتواند یک صورت ذهنی در نفس رسم کند، تفاهم بین مردم ممکن نیست. [ ۱] [ ۲]
عکس مفهوم (فلسفه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اصطلاحی در علم اصول فقه. مفهوم در مقابل منطوق است. منطوق مدلولی است که مستقیماً از لفظ فهمیده می شود و مفهوم مدلولی است که در کلام نبوده، بلکه از کلام استنباط می شود؛ مثلاً جملۀ «اگر فردا باران نیاید به مسافرت خواهم رفت». مفهومش این است که اگر فردا باران بیاید به مسافرت نخواهم رفت. مفهوم بردو قسم است: ۱. مفهوم موافق؛ ۲. مفهوم مخالف. به آنچه از منطوق استنباط می شود و از نظر نفی و اثبات موافق منطوق باشد «مفهوم موافق» گویند. خداوند می فرماید: به پدر و مادر افّ نگویید، مفهومش این است که به طریق اولی نباید به پدر و مادر دشنام داد. مفهومی که از حیث نفی و اثبات عکس منطوق باشد، مفهوم مخالف است. در قرآن آمده: اگر فاسقی خبری آورد درباره اش تحقیق کنید. مفهومش این است که اگر عادل خبر آورد، تحقیق لازم نیست. اصولیان مفهوم موافق را حجّت می دانند؛ امّا در حجیّت مفهوم مخالف اختلاف نظر دارند.

جدول کلمات

مفاد

مترادف ها

hang (اسم)
تعلیق، تمایل، مفهوم، طرزاویختن

substance (اسم)
دوام، خلاصه، ماده، جوهر، استحکام، جسم، جنس، مفهوم، مفاد، ذات، شیی، ماده اصلی

meaning (اسم)
معنی، منظور، مقصود، مراد، مفهوم، مفاد، فحوا، ارش

sense (اسم)
معنی، جهت، احساس، هوش، مفهوم، مفاد، مضمون، حس، شعور، حس تشخیص، حواس پنجگانه

significance (اسم)
معنی، اهمیت، مفهوم، مفاد، قدر

implication (اسم)
معنی، مفهوم، دلالت

signification (اسم)
معنی، اظهار، مفهوم، مفاد، تعیین، ابلاغ، نص صریح

effect (اسم)
اثر، نیت، مفهوم، نتیجه، کار موثر

intention (اسم)
عمد، منظور، مقصود، مراد، قصد، خیال، مفهوم، فکر، تصمیم، عزم، عزیمت، غرض

purport (اسم)
ادعا، قصد، مفهوم، مفاد

notion (اسم)
اندیشه، خیال، عقیده، ادراک، مفهوم، فکر، تصور، خاطر، خاطره، نظریه، پندار

concept (اسم)
مفهوم، تصور کلی، فکر

contents (اسم)
مفهوم، مفاد، محتویات، مندرجات، مضمون، ضمائم

tenor (اسم)
تمایل، نیت، رویه، مفهوم، مفاد، فحوا، صدای زیر مردانه

raison d'etre (اسم)
مفهوم، مفاد

obvious (صفت)
ظاهر، اشکار، بدیهی، مشهود، واضح، مفهوم، هویدا، فاش، علنی، مریی

evident (صفت)
ظاهر، اشکار، پیدا، بدیهی، مشهود، سلیس، ساطع، مفهوم

intelligible (صفت)
معلوم، روشن، قابل فهم، مفهوم، فهمیدنی

فارسی به عربی

احساس , صوت , ضمنی , علق , معنی , مغزی , مفهوم , نیة , واضح

پیشنهاد کاربران

Clear
مفهوم: ویژگی های مشترکی که روی هم سازنده ی معنی چیزی است؛ مانند: جسم نامی، ناطق و حساس که روی هم معنی انسان را می دهد. ( مبانی فلسفه، دکتر علی اکبر سیاسی 1356 چاپ وزارت آموزش و پرورش )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
...
[مشاهده متن کامل]

غرباک qarbAk ( سغدی ) ، نیسکر niskar ( سغدی: nishkart ) .
معنی: آن چه روشن کننده ی چیزی است؛ ایده یا ایده های درک شدنی که نمایانگر یک یا چند نشانه است [برای اسم ذات]. ایده ی قابل فهمی که یک موضوع فکری را می توان برای توضیح و توجیه وجود آن، به آن مرتبط کرد [برای اسم معنی]. ایده ایی درک شدنی که با آن یک موضوع فکری می تواند وجود خود را نمایان سازد یا توجیه شود. ( https://www. cnrtl. fr/definition )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: پترن patern ( سغدی ) ، واتا vAtA ( کردی ) .

دریافته
🇮🇷 همتای پارسی: دریافته 🇮🇷
واژه مفهوم
معادل ابجد 171
تعداد حروف 5
تلفظ mafhum
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، صفت ) [عربی، جمع: مفاهیم]
مختصات ( مَ ) [ ع . ] ( اِمف . )
آواشناسی mafhum
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
همان طور که سروران فرمودند مفهوم به وجه مفعولی فهم ارجاع میدهد ونه چیزی که " هست " بلکه هستی اش را " تایید کننده ای " ارک می کند. concept , Intent , purpout , spirit
ادراک: وابا ( توان فهم ) .
ادراک کردن: واباییدن، دریافتن.
مفهوم: واباییده.
مانش
نمونه:
. . . درنیافتن برخی مانش هایی [مفهوم هایی] که به میان آمده اند، برگردان این اثر علمی خوب و ارزنده را تا اندازه ای نارسا و سست نموده است.
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2012/06/blog - post_4870. html
مَفهوم
واژه ای پارسی و اَرَبیده با ریشه ی فَهَمَ در ریختار مَفعول
بُنادِ یا اسل این واژه پِیم در پِیمیدن در پارسی میانه یا پَهلَوی ، پوهَن در پَرشتُوَ/ پَرستُوَ ( پَشتو )
اگر بخواهیم به پارسی سَره بگوییم :
...
[مشاهده متن کامل]

پِیمیدن : پِیمید - ه : پِیمیده ~ مَفهوم
اگر خواسته باشیم به فارسی بِبینانیم/ بِبَیانیم / بیان کنیم : فَهمیدن : فَهمید - ه : فَهمیده~ مفهوم

به نظر من واژه �مینش� میتونه زیبا باشه بجای کلمه عربی مفهوم
فهمیده شده
بزرگمهر لقمان واژه "پرمانه" را پیشنَهیدَند.
معنا////یا///صورتهایی که ازمحسوسات به ذهن میرسد
مفهوم ( concept ) ، به پارسی سره می شود:
پِندارِه
شاید بشود "سگال" را دربرار آن قرار داد.
دانسته شده از
فهم شده از
پرمانه
روشن ( در برخی باره ها]
گفته ای روشن ( مفهوم ) یا ناروشن ( نامفهوم )
پیشنهاد بنده فردید است
مانک ( در زبان لری و فارسی ) یا ماناک
بر ساخته، فرا ساخته
بِگِرت به معنای گرفته شده معادل با concept انگلیسی.
ساختاره؛به نظرم وقتی می گیم مفهوم ای جمله یا این بیت یا این واژه چیه؟ دنبال اینیم از چه ساختاری تشکیل شده و می خوام این ساختار رو بیان کنیم
گیرایی، گیرش
دریافتش، دریافت
مفاهیم/مفهوم/فهم /فهوا/مراد/مقصود/معنی/تعریف/. .
عربی هستن .
فهم و فرهنگ به نظرم کاملن جدان از هم. ارتباطی ندارن
مفهوم : ( پشت بی سیم میگن :صدا مفهوم نیس! )
آشکار نیس، روشن نیس چی میگی.
...
[مشاهده متن کامل]

پیامی وجود داره که آشکار نیس و میخام فهمش کنم .
مفهوم و انگاره همراه ان اما انگاره قدیمی تر و پنهان تره و کلی تر
مفهوم شسته رفته و مشخص توضیح باید بشه در صورتی که انگاره سیر باستانی داره و خودش از چندین مفهوم ساخته شده .
پندار و پنداره هم مختص روان انسانه پس چطور بگم پنداره ی [آزفنداک ] میشه رنگین کمان!!!
درون و بیرون کلمه خودکار همو توضیح میدن این ذهن منه ک میخاد واژه ارتباطی به زبان فارسی باشه و خب نیس این کلمه
بگم بن واژه که خب اونم مربوط به ریشه و ساختاره
- بار - فقط می مونه چون هر واژه ای باری جابجا میکنه
اما بار در حد بیرون و پوسته ی واژه اس ک حاملِ درونه
هنوز به ذهن جابجایی انجام نشده و تنها مونده
هم معنی
مترادف
سینونیم
و . . . فارسی نیسن -
دریافته : در معنی آب دریافته ی من حرکت و بی رنگی و مزگی رفع کننده تشنگی هس .
دریافته هم همردیف معنی و مفهوم نیست گرچه نزدیکه.
مایه یا بن مایه تا حدی مقبوله اما به شدت خلاصه شده اس و گویا با گفتن مایه اجزاء دیگری از قلم افتادن .
میتونم در این توضیح بگم :
بجای معنی آب چیست
پِیِ آب چیست؟
یکم غریب بنظر میاد اما در شرحش : آب بر این پی بنا شده: خاصیت سیالی و . . .
مفهوم ینی ساختار و اجزای تشکیل دهنده با دید جامع و شامل : همون اساس پرداخت
معنی خودشه و خودش که نمیتونیم به کسی ام بگیم مانی این کارت چیه تا فارسیش کنیم. مسخره تر میشه .
برای این واژه لطفن برابری پیشنهاد بدین ممنون .
توضیح و شرح و اشاره
Dozham69@gmail. com

فهمش
با نگاه به بن واژه ی فهمیدن که ریخت واژه های پارسی را به خود گرفته هرچند که نمی دانم که ریشه ی آن عربی است؟ با این وجود واژه ی " فهمش" به جای واژه بیگانه ی "مفهوم" بسیار بجا می آید.
درون مایه
مفهوم: بِگِرت
بِگِرتش: ادراک، برداشت
انگاره، پنداره، دریافت
مفاد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٠)

بپرس