معطره

لغت نامه دهخدا

( معطرة ) معطرة. [ م ُ طِ رَ ] ( ع ص ) شتر ماده اصیل و برگزیده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): ناقة معطرة؛ شتر ماده اصیل و برگزیده که گویی بر موهایش صبغه ای از زیبایی اوست. ج ، معطرات. ( از اقرب الموارد ).

معطرة. [ م ُ ع َطْ طَرَ ] ( ع ص ) مؤنث معطر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خوشبوی. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به معطر شود.

فرهنگ فارسی

مونث معطر خوشبوی

پیشنهاد کاربران

بپرس