معطرات

لغت نامه دهخدا

معطرات. [ م ُطِ ] ( ع ص ) ابل معطرات ؛ شتران روشن موی و نیکو و فربه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ معطرة. ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ). و رجوع به معطرة شود.

معطرات. [ م ُ ع َطْ طَ ] ( ع ص ، اِ ) چیزهای خوشبو و دارای بوی خوش. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به معطرة شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس