مشک اگین

لغت نامه دهخدا

( مشک آگین ) مشک آگین. [ م ُ / م ِ ] ( ص مرکب ) انباشته و آگنده و اندوده به مشک :
نشان پشت من است آن دو زلف مشک آگین
نشان جان من است آن دو چشم سحرآگند.
رودکی.
تولاله دیدی شمشادپوش و سنبل تاج
بنفشه دیدی عنبرسرشت و مشک آگین.
فرخی.
بدان مشکوی مشک آگین فرودآی
کنیزان را نگین شاه بنمای.
نظامی.
گشته زین نکته های مشک آگین
روی کاغذ نگارخانه چین.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( مشک آگین ) انباشته و آگنده و اندوده بمشک

پیشنهاد کاربران

بپرس