مرگ امیر

پیشنهاد کاربران

مرگ امیر : واژاک واصطلاحی که نزد گاهنگاران وتاریخپژوهانوگاه نزداهل ادب وسینماگران،
نامویژه یاعلم شده است برای قتل میرزاتقی خان فراهانی هزاوه ای نورآبادی یا امیرکبیر نامداردر۲۰دیماه ۱۲۳۰خ برابر ۱۲۶۸ق ( روزملی تتوسعه ) !
...
[مشاهده متن کامل]

گرچه امیرکبیربَرنام ولقبی فراگیروعام بوده ودرزمان قاجاربرخی شاهزادگان چون کامران میرزاحاکم تهران هم بدین برنام نامداربوده اندولیک،
چنانکه هرگاه گویندامیر ، فَردیدومنظور هموست!
زمانیکه میرزاعلیخان حاجب الدوله فراشباشی مقدم مراغه ای ( پدراعتمادالسلطنه ) از برکشیدگان ونوکران امیرکبیر که
امیر رابگردن او هوده یاحقی بودبسیار چرا که به میانجی امیرازمرگ رسته بودبفرمان
ناصرالدینشاه، شاه مستبدقاجارو
بدخواهی مهدعلیامادرش وشیل وزیرمختارانگلیس وهمسرش مادام شیل
رگهای امیرآن بزرگمردایرانپرست دوران را
ناجوانمردانه درحمام شاه، باغشاه کاشان که درآنجازندانی بودبریدوگشود
وخون پاکش بریخت ( همان حمام یاگرمابه فین ) همه گاهنگاران یاوقایعنگاران ناصری مانندمیرزا تقی خان لسان الملک سپهر درناسخ التواریخ ناصری یا رضاقلیخان هدایت در روضه الصفای ناصری
ونیزپسرهمین حاجب الدوله کشنده
امیربنام محمدحسنخان صنیع الدوله که سپس برنام ولقب اعتمادالسلطنه ووزارت انطباعات ناصری رایافت
درصدرالتواریخ
بدروغ نوشتند که امیردرپی اندوه برکناری ازصدارت و پشیمانی سیاسی که داشت ببیماری دق مردیافجئه کردودرکاشان قالب تهی کرد!
یانوشتند، امیربدنبال ناخوشی که داشت بدرودزندگانی گفت ویاهمین اعتمادالسلطنه پسرکشنده آن بزرگمرددرصدرالتواریخ نوشت که،
بدن امیردرپی بیماری، آماس کرده بود وپس ازچندروزدرباغ شاه کاشان، جان بجان آفرین سپرد!
ولیک، تنهاکسی که رازجنایت را آشکارکردتنهاوتنهایک تاریخ نویس درستکار و آزاده دربارناصری بودکه نهراسید وخامه اش
که، گوهرآزادگیش رابنان نفروخت
وداستان قتل امیر راآنچنانکه بودبی پروا وبی ترس و بیم وهراس
نگاشت!
اوکسی بودبنام
میرزامحمدجعفرخان حقایقنگاردشتی خورموجی!
میرزا ممجعفر که ازسوی ناصرالدین شاه مامورثبت، پایستگی ونوشتن حقایق اخباردربارودولت قجری شده بودکتابی نوشت بنام حقایق الاخبارناصری!
اودرآن کتاب، آنچه راست ودرست وواقعیت بوده است راباخامه
راستینه نویسی وحقیقت نگاری برسپیدی کاغذ آورده و داستان قتل امیر را آنچنان بازگفته است که
ناخودآگاه، سرشک اندوه واشک خونین رابررخسارخواننده، روان میسازد!
این کتاب رااندکی پس ازقتل امیر دار الانطباعات ناصری چاپ کرد.
پس ازچاپ ونشروپخش آن، درباریان
نسخه ای ازآن رابپیشگاه شاه رسانده
وآنباره، پیشاورد و موضوع رابدیده او
نمودند!
شاه قاجارکه ازنوشتن حقیقت قتل استاد، آموزگار و وزیر نظام وصدراعظمش، امیرکبیر سخت برآشفته ودرخشم شده بودبیدرنگ دستورگردآوری همه نسخه هاوشمارگان پخش شده راداد.
همه نسخه هاوشمارگان پخش شده کتاب حقایق الاخبارناصری ازبازار جمع وگردآوری شدو
میرزامحمدجعفرسخت موردخشم وغضب همایونی گردید وبفرمان شاه از تهران به عتبات، تبعیدگردیدچنانکه پیکربیجان امیرراهم بدستورشاه قجردرایران بخاک نسپرده وبکربلا بردندتاازمردم دورماندویاداوازهوش ومغزمردمان نیزپاک شودوتاآرامگه اونیزموی دماغ استبدادومایه روشنگری مردم نباشد !
پس ازدوری وراندن وتبعید خورموجی، همه درباریان و بزرگان
گفتند که:
امیرناخوش شد و مرد!
آری!
امیرآماسید و مرد!
بله، امیر به بیماری دق، مرد!
پس بیماریهای رایج وروان آنروزچون دق، فجئه وآماس را شَوَندوسبب مرگ امیرگفتند!
آن زمان، هنوزمننژیت وسرطان، شناخته نشده بود و
نمیدانستندچه بیماریست که مانندحکومتهای خودکامه امروزبگویندامیردرزندان مننژیت گرفت یا دچارکنسرشد ومرد!
یاامیردردرگیری زندان، مرد!!
یا امیرخودکشی کردومرد!!
ازآنجایی که امیرکبیر به استقلال ایران می اندیشید باچیرگی، نفوذ و رخنگی
دولتهای روس وانگلیس ودستیازی ودخالت ایشان درکارهای سیاسی واقتصادی دولت ایران که بااستقلال کشوردرتضادبودهمواره میستیزیدوسیاست هایش، دست بیگانگان رادرکشورمابرید وبه منافع ناروای اشان پایان دادچنانکه اعتمادالسلطنه درتاریخ مننتظم ناصری ( بااینکه پدراولکه ننگ تاریخ ماست ولی این پسروارونهه پدرخدمات بسیاربکشوروفرهنگ ایران قاجاری نموده ) نوشته است، امیرباساماندهی به اقتصادکشوروپشتیبانی وپدیدآوردن صنایع نوین داخلی وکالاهای خوب ایرانی مانندکالسکه سازی، بلورسازی، چینی وقلیان سازی ، پارچه های گوناگون ازشال بافی تاچیت ، شکرسازی و. . ، منافع اقتصادی بیگانگان وواردات وخریدوفروش کالاهای خارجی راکسادوبی رونق نمودازین روی با پژوهش در رویه هاوصفحات تاریخ دست بیگانه بویژه انگلیس رادرقتل امیرآشکار وهویدا میبینیم!
باری؛
کلنل شیل سفیرانگلیس از بدخواهان و بدگویان وسعایت کنان وبفرجام ازکارگردانان پشت صحنه قتل اوست!
بویژه که همسر این جناب وزیر مختار مادام شیل ازنزدیکان مادرشاه مهدعلیا هم بودو با اندرونی شاه هم دوستی بسیار و پیوندی استوارداشت!
ازیرا، بگمان بسیاراین مادام،
نیزبادوستی بامادرشاه و رخنگی دراندرونی ودر
دربرافروختن آتش کینه امیردردل مهدعلیا
تاثیر و هنایش فراوان داشته ست!
بهرروی!
دشمنان امیر از بیگانگان
تامهد علیا که مادرزن او عزت الدوله هم بودونیزفرومایگانی چون میرزا آقاخان نوری، صدراعظم پس ازامیرکبیرکه سرسپردگی وتابعیت انگلیس راداشت تاهمین حاجب الدوله
قاتل وکشنده او دربدگویی وسعایت امیرنزدشاه قاجار وکشتن این بزرگمردتاریخ مادست داشتند!
تنهاگناه امیرنیزمیهن پرستی
آزادگی، رعیت نوازی یاملی گرایی
او، بویژه نقد قدرت شاه
وناخرسندی ازخودکامگی واستبداداووکوتاه نمودن دست وزیران مختاریاسفیران روس وانگلیس ازدستیازی ودخالت درامورداخلی ایران بود!
برای آگاهی بیشتربنگریدبنوادرالامیر
شیخ المشایخ معزی، امیرکبیرزنده یاد فریدون آدمیت
وامیرکبیرزنده یادعباس اقبال آشتیانی، ناسخ التواریخ سیپهر، روضه الصفای ناصری، تاریخ منتظم ناصری اعتمادالسلطنه و. .
گفتنی ست، کتاب حقایق الاخبار بگمانم
از روی نسخه کتابخانه مجلس شورا در دهه30بوسیله زنده یادحسین خدیو جم به چاپ رسید.

بپرس