مذنبه

لغت نامه دهخدا

( مذنبة ) مذنبة. [ م ُ ن ِ ب َ ] ( ع ص ) تأنیث مذنب است به معنی زن گنهکار. مجرمة. عاصیة. آثمة. رجوع به مُذنِب شود.

مذنبة. [ م ُ ذَن ْ ن َ ب َ ] ( ع ص ) دنباله دار. دم دار: کواکب المذنبة، ستاره های دنباله دار. ( یادداشت مؤلف ). تأنیث مذنب است. رجوع به مُذَنَّب شود.

مذنبة. [ م ُ ذَن ْ ن ِ ب َ ] ( ع ص ) بسرة مذنبة؛ غوره خرمائی که از دنباله رسیدن گیرد. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مُذَنِّب شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس