مثل نور الهی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برای هدایت مردم در زمان غیبت کتابی تألیف نمی کنند؛ چون حضرت همیشه ناظر بر اوضاع بوده و هر جا نیازی باشد، از راه هایی که خود صلاح می دانند، به هدایت امور می پردازند؛ چنان که از آغاز زمان غیبت کبرا تاکنون جریان کارها به همین شکل بوده و هیچ گاه آن حضرت مردم را به حال خود رها نکرده اند. و بدیهی است که پرداختن به هدایت انسان ها، منحصر در نوشتن کتاب نیست.
«الله نور السماوات والارض مثل نوره کمشکاة فیها مصباح المصباح فی زجاجة الزجاجة کانها کوکب دری یوقد من شجرة مبارکة زیتونة لا شرقیة ولا غربیة یکاد زیتها یضیء ولو لم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء ویضرب الله الامثال للناس والله بکل شیء علیم». تفسیر این آیه کریمه در دو قسمت بحث شد: یک قسمت در اطلاق نور بر ذات مقدس الهی که فرمود «الله نور السماوات والارض» و قسمت دوم درباره تمثیلی که آیه کریمه ذکر فرموده است، در واقع خانه ای یا خانه هایی را در نظر می گیرد که با چراغی روشن است و این را مثلی نه برای ذات خدا بلکه برای نور خدا در خلق ذکر می کند. راجع به مفاداین مثل مطالبی عرض کردم و وعده دادم که نتیجه آن را در این جلسه بیان کنم. (به سلسله مقالات «خدا نور آسمان ها و زمین (تفسیر آیات ۳۵ تا ۳۸ سوره نور)» در گزینه «خدا در قرآن» مراجعه شود).
طریق شناخت خدا
همان طوری که قبلا عرض کردم، این آیه کریمه از آیاتی است که نظر بیشتر مفسرین و غیر مفسرین را جلب کرده است. مطلبی را که شاید تا اندازه ای مفاد این آیه را روشن کند برایتان عرض می کنم و آن اینکه در روایات ما یک مطلبی در باب «معرفة الله» یعنی در باب خداشناسی آمده است که در ابتدا به نظر بسیار سخت و دشوار می رسد و آن این است که هر چیزی به خدا شناخته می شود و خدا به ذات خودش شناخته می شود، و بلکه در روایات ما تعبیر عجیبی آمده است، ظاهرا عبارت این است: «کل معروف بغیره مصنوع» یعنی هر چیزی که او را فقط و فقط به وسیله شیء دیگر باید شناخت او مخلوق است و خدا نیست، و این، جمله عجیبی است که «خدا به ذات خودش شناخته می شود و غیر خدا به خدا شناخته می شود» در صورتی که ما این طور فکر می کنیم -و خیال می کنیم که راه منحصر هم این است- می گوئیم ما عالم را به خود عالم می شناسیم یعنی مخلوق را به خود مخلوق می شناسیم و خدا را به وسیله مخلوق می شناسیم. حتی بعضی از نویسندگان اسلامی -که ابتدا از مصری ها شروع شد و بعد هم به غیر مصری ها سرایت کرد- گفتند اساسا راه شناختن خدا منحصرا مخلوقات هستند و خدا را فقط از راه مخلوق یعنی پس از شناختن مخلوق باید شناخت، و حتی این انحصار را به گردن قرآن گذاشتند. این مطلب به این صورت یعنی به صورت «فقط و انحصار» مسلم حرف غلطی است، (البته) برای مردم مبتدی این طور است، یعنی برای متذکر کردن مبتدی ها به خدا، راه ابتدایی و کلاس اول همین است، که خود قرآن هم این کار را کرده است و مخلوقات را آیات و نشانه های خدا می داند، ولی از این راه، انسان فقط یک نشان اجمالی و مبهمی از خدا پیدا می کند بدون آنکه به آنچه که نامش معرفت خدا و شناسایی خداست (دست یابد).
اصل هدایت
مطلب دیگر این است که در قرآن کریم به یک اصلی برخورد می کنیم و آن اصل هدایت است، یعنی قرآن هیچ موجودی را کور و گمراه نمی داند، همه موجودات را بینا و راه یافته می داند. بگذریم از انسان به حکم اینکه مکلف است راهی را خودش پیدا کند و یک گمراهی نسبی در سطح تکلیف پیدا می کند، در نظام تکوین عرض می کنم. در آیات قرآن به مساله هدایت همه موجودات، تصریح می کند، از زبان موسی (علیه السّلام) نقل می کند که وقتی فرعون گفت خدای تو کیست، خدایت را به ما معرفی کن، گفت: «قال ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی» در این جمله یک برهانی استفاده می کنیم
← برهان نظم
...

پیشنهاد کاربران

بپرس