لیله القدر

/laylatolqadr/

لغت نامه دهخدا

( لیلةالقدر ) لیلةالقدر. [ ل َ ل َ تُل ْ ق َ ] ( ع اِ مرکب ) شب اندازه کردن کارها. ( ترجمان القرآن جرجانی ). شبی که در آن تقدیر چیزها کرده شود. شبی است در سال یکبار و در تعیین آن اختلاف روایات است مگر نزدیک اکثر،شب بیست وهفتم رمضان است و عبادت این شب بهتر از عبادت هزار ماه است. ( غیاث ). در این شب تقدیر امور سال می شود و روح و ملائکه به زمین نازل میشوند و آن شب نوزدهم یا بیست ویکم یا بیست وسوم رمضان یا یکی دیگر از شبهای سال است. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: لیله ٔقدر، شبی است با عزت و شرف که هرکه در آن طاعت کند عزیز و مشرف گردد. و در اصطلاح سالکان ، شبی که سالک را به تجلی خاص مشرف گرداند تا بدان تجلی بشناسد قدر و رتبه خود را به نسبت با محبوب و آن وقت ابتداء وصول سالک باشد، یعنی جمع و مقام اهل کمال در معرفت :
در شب قدر قدر خود را دان
روز در معرفت سخن میران.
کذا فی کشف اللغات - انتهی :
شب عاشقت لیلةالقدر است
چون تو بیرون کنی رخ از جلبیب.
رودکی.
با رنگ و نگار جنت العدنی
با نور و ضیاء لیلةالقدری.
منوچهری.
و اندر ماه رمضان لیلةالقدر است ، آنک جلالت او اندر قرآن پیدا آمده است و گفتند که او را بدهه پسین جویند و نیز گفتند به طاقهای این دهه و چون مجهول بود بیشتر گمانی بر شب بیست وهفتم افتاده است اندر باب او. ( التفهیم بیرونی ص 252 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - شبی که در آن تقدیر امور شده به سوره القدر . سوره مذکور شامل آیه های ذیل است : انا انزلناه فی لیله القدر . و ما ادریک ما لیله القدر . لیله قدار تخیر من الف شهر . تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر . سلام هی حتی مطلع الفجر . ( بدرستیکه فرستادیم قر آن مجید را در شب قدر . و چه چیز دانا کرد ترا که چیست شب قدر ? شب قدر بهتر است از هزار ماه . فرود آیند فرشتگان و روح در آن شب برخصت پروردگارشان از هر کاری . سلامتی در آن شب تا دمیدن طلوع صبح . در تعیین شب قدر اختلاف کرده اند . بش هفدهم شب نوزدهم شب هفدهم شب نوزدهم شب بیست و یکم شب بیست و سیم و یا شب بیست هفتم ماه رمضان و غیره گویند شبی است با عزت و شرف که هر که در آن طاعت کند عزیز و مکرم گردد و دعایش باجابت مقرون شود . ۲- شبی که سالک در آن بتجلی خاص اختصاص می یابد و با آن تجلی قدر و مرتبت او نسبت بخدا معلوم شود . و این ابتدائ وصولف سالک بعین الجمع است و مقام بزرگان عرفاست
شب اندازه کردن کارها ٠ شبی که در آن تقدیر چیزها کرده شود ٠ شبی است در سال یکبار و در تعیین آن اختلاف روایات است مگر نزدیک اکثر شب بیست و هفتم رمضانست و عبادت این شب بهتر از عبادت هزار ماه است ٠

فرهنگ معین

( لیلة القدر ) ( ~ . قَ ) [ ع . ] (اِ. ) شب عبادت و استغاثه ، شب احیاء.

فرهنگ عمید

( لیلةالقدر ) یکی از شب های هفدهم، نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم، و شب بیست و هفتم ماه رمضان که شبی با عزت و شرف است و هر کس در آن عبادت کند عزیز و مکرم شود و دعایش به اجابت مقرون گردد.

دانشنامه آزاد فارسی

لَیْلَة الْقَدْر
(یا: شب قدر) شبی مقدس و مبارک در تقویم قمری اسلامی که در آن تقدیرات و احکام هر سال تعیین می گردد. در سورۀ قدر خداوند این شب را تعظیم کرده و آن را از هزار ماه بالاتر می داند. در این شب ملائکه و روح نازل می شوند. قرآن نیز در این شب نازل شده (نزول دَفعی) هرچند نزول تدریجی آن در طول ۲۳ سال انجام پذیرفته است. شب قدر بدون تردید در ماه رمضان واقع است ولی در قرآن زمان آن به دقت معین نشده است. بیشتر علمای شیعه آن را مردّد بین شب های نوزدهم تا بیست ویکم و بیست و سوم می دانند هرچند تأکید بیشتر بر بیست وسوم رمضان است. در روایات شیعه سبب تعیین نکردن آن را ترغیب مؤمنان به عبادت بیشتر بیان کرده اند. مفسران گفته اند تقدیر حوادث هر سال در این شب منافاتی با قدرت مطلقه خداوند و دگرگونی در تقدیر (اصل بَدا) از جانب او ندارد همچنان که منافاتی ندارد که حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد ولی مشیت الهی آن را تغییر دهد. در روایات نیز بر این نکته تصریح شده است. از صدر اسلام در شب های قدر، احیا می گیرند و تا طلوع آفتاب به نماز و دعا و استغفار می پردازند که در کتب ادعیه آدابی مخصوص برای آن ذکر شده است.

پیشنهاد کاربران

شبی است که انسان از ظلمتی که در آن است به نور میرود .
ظلمات الی نور
و منظور از شب قدر همان شبی که در آن انسان بدنبال آگاهی و قدر خویش است تا از جهالت و ناآگاهی که در آن است بسمت روسنایی و آگاهی برود .
...
[مشاهده متن کامل]

اما لحظه وقوع شب قدر برای هرکسی میتواند متفاوت با دیگران اتفاق بیوفتد . یعنی هر انسانی در هر روز از طول سال میتواند از ظلمت بسمت نور برود و قدر خود و خداوند رو پیدا کند .
به گفته مولانا
حق شب قدرست در شبها نهان
تا کند جان هر شبی را امتحان
نه همه شبها بود قدر ای جوان
نه همه شبها بود خالی از آن
لیل به معنی شب ، ظلمت و تاریکی است
قدر به معنی قدر خویش ویا قدر و منزلت خداوند
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
سحر موقعی است که تاریکی جای خود را به نور میدهد
آب به معنی آگاهی الهی ایست که در اثر الهام به جان انسان ریخته میشود و او را از ظمت و شبی که در آن است رهایی می بخشد .
می نوش که عمر جاودانی این است
هر انسانی از این آمدن و رفت خود در این دنیا ، باید قدر خویش را بیابد تا هدف از آمدن و رفت خود رابداند
بداند که از کجا آمده است در این دنیا کارش چیست و به کجا قرار است که برود
قدر خود نشناخته ایی یعنی چه !!
حافظ
شاید همه ما بگوییم که خب ما از سمت خدا آمده اییم و به سمت او میرویم ! بلی درست است ولی آن کجا که من این مطلب را درک کرده باشم و آن کجا که فقط این مطلب را به زبان بیاورم !
تفاوت کسی که به درک این مطلب رسیده با کسی که فقط زبانی است زمین تا آسمان است . درک در جان می نشیند و حرف تنها یک صوت در فضاست !
کسی که به درک این مطلب رسیده باشد دید خدایی پیدا میکند و متوجه ومیشود که همه انسانها پاره تن همند و هیچ انسانی از دیگری جدا نیست چون خدایمان یکی است ؛
اما چه بسیار هستند کسانیکه میگویند ما از اوییم و به سوی او میرویم که برای درگذشت عزیزانشان گریه وزاری میکنند و قافل از اینند که عزیزشان به سوی او میرود .
مولانا میگویید
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
برای من مگری و مگو دریغ دریغ
به دوغ دیو درافتی دریغ آن باشد
جنازه ام چو ببینی مگو فراق فراق
مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
مرا به گور سپاری مگو وداع وداع
که گور پرده جمعیت جنان باشد
فروشدن چو بدیدی برآمدن بنگر
غروب شمس و قمر را چرا زبان باشد
تو را غروب نماید ولی شروق بود
لحد چو حبس نماید خلاص جان باشد
کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
چرا به دانه انسانت این گمان باشد
کدام دلو فرورفت و پر برون نامد
ز چاه یوسف جان را چرا فغان باشد
دهان چو بستی از این سوی آن طرف بگشا
که های هوی تو در جو لامکان باشد
شب قدر چیزی نیست رسیدن به درک آن و یا رسیدن به درک هدفمندی جهان هستی و باز شدن چشم دل در اوج ظلمت و ناآگاهی .
فقط خداوند است که اشتیاق مارا برای بدیت آوردن جایگاهمان در عالم هستی میبیند و دستمان را میگیرد .
وَمَن یسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَی اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی وَإِلَی اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ
و هر کس روی خود را ( به حقیقت ) به سوی خدا کند، در حالی که نیکوکار باشد، پس بی تردید به دستگیره ( اتصال با او که نهایتا به شهود و یا الهام منجر می شود ) محکمی چنگ زده، و پایان همه ی کارها به سوی اوست.
به جایی نرسد کس به توانایی خویش
الا تو چراغ رحمتش داری پیش
و نکته آخر اینکه طبق عدالت الهی ، هیچ اشتیاقی ( اشتیاقی که از وجود ما ساطع می شود ) در جهان هستی گم نمی شود و باید به آن پاسخ داده شود که مامور تحت امر خداوند که ملایک هستند این وظیفه را به عهده دارند .

لیله القدر
برای درک لیله القدر نگاهی به سوره ی قدر خواهیم داشت :
انا انزلناه فی لیله القدر . . .
لیل به معنای شب است ، اما چه شبی ؟ منظور از شب ، ظلمت نا آگاهی و جهل است و در برابر آن نور و روشنایی،
...
[مشاهده متن کامل]

نماد آگاهی است.
با این تعاریف مفهوم حرکت �ظلمات الی النور� مشخص می شود: حرکت از ناآگاهی و جهل به سمت آگاهی
در عرفان ایران هم به لحظه مقدسی به نام �سحرگاه� اشاره شده است. سحر، زمانی است که تاریکی جهل جای خود
را به نور آگاهی و معرفت می دهد و این زمان تحول، بسیار زیبا و ارزشمند است.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بی خود از شعشعه ی پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
حافظ
سحر یا لحظه ی طلوع، لحظه ی سپری شدن ظلمت ناآگاهی و پدیدار شدن جرقه ی آگاهی است. در آیه ای در
قرآن آمده است : �قل اعوذ برب الفلق . . . � به این معنی که بگو پناه می برم به خداوند سپیده دم، خداوند سحرگاه.
لحظه ای که ظلمت جهالت جای خود را به نور آگاهی می دهد.
سحر عرفانی برای هرکسی می تواند در هر زمانی باشد ، 12 ظهر یا 5 بعد از ظهر.
قدر به معنای قدر و منزلت و شناخت جایگاه خویش است .
انسانی که به خودشناسی دست نیافته باشد، در شب نا آگاهی به سر می برد. انسان را در این ظلمت قرار داده اند تا
خود را از ظلمت، به نور برساند و به قدرشناسی ( شناخت قدر خود و هستی ) نائل شود. پس رسالت او، حرکت از
ظلمت به سوی نور است و یافتن راهی به سوی نور هنر وی را به اثبات خواهد رساند.
شناخت قدر و منزلت خود و هستی منجر به درک قدر الهی می شود و باید در دل ظلمت و تاریکی موجود، به این
قدر رسید. آنجا که خداوند به ملائکه فرمود: �انی اعلم ما لاتعلمون�، اشاره ای به همین افتخار آفرینی بود.
آب حیات، آگاهی الهی است که می تواند مسیر نور را نشان دهد و سلامتی دل و اندیشه را به ارمغان آورد ( سلام هی
حتی مطلع الفجر ) و شرط رسیدن به این آگاهی، برقراری ارتباط انسان ( به عنوان یک جزء ) با عالم ملکوت ( به عنوان
کل ) است.
نکته مهم آن است که هر لحظه ای از شب یا روز می تواند شب قدر انسان باشد؛ خواه این لحظه در ماهی که رمضان
نام دارد واقع گردد و خواه در ماه های دیگر. زیرا برای هر کسی شب قدر آن زمانی است که به شناخت منزلت خود
و هستی پی برد و قدر الهی را درک کند.
به نوعی شب قدر پیامبر ( ص ) در ماه رمضان، به عنوان یادآور و بزرگداشت مقام این لحظه عظیم، همواره این درس
را به انسان تاکید می کند که هر لحظه می تواند لیله القدر او باشد.
مفهوم این جمله که در لیلة القدر سرنوشت انسان ها تغییر پیدا می کند چیست ؟
برای درک این موضوع از مثالی استفاده می کنیم . فرض کنید مسابقه ای از مرکز شهر تهران به سمت شمال شهر
آغاز می شود و ما مدت زمان محدودی، وقت برای رسیدن به مقصد داریم. پس از گذشت نیمی از زمان این مسابقه،
ناگهان کسی ما را متوجه می کند که درست در جهت عکس مقصد در حال حرکت بوده ایم . در این زمان بدترین
اتفاق، احساس گناه است . از طرفی نیمی از زمان به هدر رفته است و از طرفی دیگر فرصت برای جبران، محدود.
پس احساس گناه و باقی ماندن در فاز منفی ، خود بدترین گناه است.
توبه به معنای بازگشت است ، به محض توبه و بازگشت به مسیر درست، با هر قدم به مقصد اصلی نزدیکتر می
شویم.
اگر متوجه اشتباه مسیر نمی شدیم و مانند قبل به راه اشتباه خود ادامه می دادیم ، در حال دور شدن از هدف بوده و
در نهایت نیز به آن نمی رسیدیم ، اما با شناخت قدر خود و توبه و تعویض مسیر حرکت ، هدف و مقصدمان نیز
تغییر پیدا کرد . به این صورت در لیلة القدر سرنوشت ما نیز تغییر خواهد کرد .

بپرس