لیثرغس


معنی انگلیسی:
lethargy

لغت نامه دهخدا

لیثرغس. [ ث َ غ ُ ] ( معرب ، اِ ) نسیان و فراموشی. ( برهان ). لیثرغس سرسام سرد را گویند و این لفظ یونانی است و ترجمه او به تازی نسیان است و نسیان فرامشت کاری است و اهل یونان این علت را این نام از بهر آن کردند که نسیان از لوازم این علت است. ( ذخیره خوارزمشاهی ). کلمه یونانی به معنی نسیان و فراموشی و آن ورمی است از بلغم گنده در مجاری زوج دماغی ( ؟ ) و گاه در حجب و یا جرم دماغ عارض شود و لازمه این مرض نسیان است. ( از بحرالجواهر ). سرسام بلغمی. ( غیاث از حدودالامراض ). تب سرد.( ذخیره خوارزمشاهی ). سرسام بارد. ( ابوعلی سینا ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) عارضه ای که با خواب ممتد و بسیار عمیق و فقد حرکات عضلانی و هوش و حواس همراه است و اگر مدتی کوتاه خواب بیمار قطع شود وی از وضع خود بکلی بی اطلاع میماند و حافظه و دیگر حواس مغزی خود را از دست میدهد . در نوع ضعیفتر این عارضه حرکات عضلانی ممکن است ادامه یابد ولی قوا ی دماغی بکلی از بینمیرود موت کاذب سبات
نسیان و فراموشی . لیثر غس سرسام سرد را گویند واین لفظ یونانیست و ترجم. او بتازی نسیان است و نسیان فرامشت کاری است و اهل یونان این علت را این نام از بهر آن کردند که نسیان از لوازم این علت است .

پیشنهاد کاربران

بپرس