قدرقدرت


معنی انگلیسی:
imperial, omnipotent, potentate, all-powerful, despot, sovereign

لغت نامه دهخدا

قدرقدرت. [ ق َ دَ ق ُ رَ ] ( ص مرکب ) آنکه قدرتش برابر قدرت قضا و قدر است : اعلیحضرت قدرقدرت.

فرهنگ فارسی

قادروتوانا، آنکه قدرتی برابرقدرت قضاوقدردارد
( صفت ) آنکه قدرتش برابر قضا و قدر است ( برای شاهان آورده می شود ) : اعلی حضرت قدر قدرت .

فرهنگ معین

(قَ دَ . قُ رَ ) [ ازع . ] (ص مر. ) آن که قدرتش برابر قدرت قضا و قدر است . (برای شاهان آورده می شود ).

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] قادر و توانا.
۲. آن که قدرتی برابر قضاوقدر دارد.

پیشنهاد کاربران

ذو الاقتدار
در پارسی " ابر توان ، ابر پادیاوند"

بپرس