فیس

/fis/

مترادف فیس: افاده، پز، تبختر، تفرعن، تکبر

معنی انگلیسی:
pomposity, show, swagger, vainglory, vanity, (swelling with)pride

لغت نامه دهخدا

فیس. ( اِ ) تکبر. غرور. افاده. ( فرهنگ فارسی معین ). عجب. کبر. بطر. ( یادداشت مؤلف ). لاف زدن. خودستایی. ( یادداشت دیگر ).

فیس. ( اِ ) کلاه سرخ ترکمانان عثمانی. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) تکبر غرور .
کلاخ سرخ ترکمانان عثمانی

فرهنگ معین

(اِ. ) (عا. ) تکبر، غرور.

فرهنگ عمید

۱. ناز.
۲. غرور، تکبر، افاده.

گویش مازنی

/fis/ خودپسندی و فیس - صدای بیرون آمدن باد از سوراخی کوچک

واژه نامه بختیاریکا

خودنمایی؛ به خود بالیدن
گُر فیس

دانشنامه عمومی

فیس ( به ایتالیایی: Fiesse ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان برشا واقع شده است. [ ۲]
فیس ۱۶ کیلومترمربع مساحت و ۲٬۲۰۵ نفر جمعیت دارد.
عکس فیس

فیس (شهر اتریش). فیس ( به آلمانی: Fiss ) یک منطقهٔ مسکونی در اتریش است که در ناحیه لاندک واقع شده است. [ ۲] فیس ۳۷٫۷ کیلومتر مربع مساحت دارد ۱٬۴۳۸ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس فیس (شهر اتریش)عکس فیس (شهر اتریش)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

vainglory (اسم)
غرور، لاف، گزاف، خود ستایی، فیس

پیشنهاد کاربران

معنی اصطلاح - > باد دماغ داشتن
مغرور / متکبر بودن
در زبان ملکی گالی بشکرد
غمزه و افاده در زبان ملکی گالی بشکرد
دماغ ( در گویش دری )
فیس گرفتن - دماغ گرفتن، قیافه گرفتن، پوز ( پُز ) گرفتن، رشادت بیجاه کردن

در ایل عرب خمسه استان فارس
فیس = به معنای این هست که طرف خیلی قیافه میگیره و دارای تکبر و غرور هست و خود را از دیگران برتر می بیند.

بپرس