فاک

لغت نامه دهخدا

فاک. [ فاک ک ] ( ع ص ) پیر کلان سال از مردم و شتر. ( منتهی الارب ). || سخت گول. ج ، فَکَکة، فِکاک. ( منتهی الارب ): هو فاک تاک ﱡ؛ او احمق است. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فاک. ( اِخ ) ده کوچکی است از بخش زابلی شهرستان سراوان که در چهارهزارگزی خاور زابلی و یک هزارگزی جنوب راه مالرو زابلی به سوران واقع است و 3خانوار سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از بخش زابلی شهرستان سروان .

پیشنهاد کاربران

یک روستا هست در شهرستان سروان
نه عزیزان فقط یک معنا میده اونم برای دخترانی که رل یا دوست پسر ندارن که انگشت بزرگه دستشون رو میکنن توی واژن خودشون و خودشون رو ارضا میکنن به این معناست که اینجوری راحت ترن با انگشتشون لذت میبرن تا با پسری
فاک = FUCK
یک فعل هست به معنای سپوختن و گاییدن
فاک معانی زیادی داره.
۱ - fuck you.
یعنی دهنت سرویس
۲ - fuck your mom.
یعنی مادرتو گا. . یدم
۳ - fuck all of this.
ریدم به همه اینا.
خلاصه یه فوشه که تو هر نوع از جمله ها متفاوته معنیش. اینو بدونید کافیتونه💀
فاک: ( =لامصب )
فاک یو: ( لعنت بهت )
ایرانی ها خرابش کردن. . . ها🖕🏻
ملینا عزیزی
فاک رو اشتباه نوشتی
Fack - - - > Fuck
محض اطلاع همچین کلمه ای نداریم fack
یعنی انگشت وسط
حرف بی ادبب هس🖕🏻
فاک یعنی انگشت وسط در نشیمن گاهت
خون انگشت وسط درازه .
خیلی معنی داره که اکثرا در گفت و گوی دوستانه و یا اعتراض استفاده میشه
و در بین ایرانی ها یعنی صفر یک یا انگشت وست
به معانی کوفتی ( هنگام عصبانیت )
داری چه غلطی میکنی
انگشت وسط
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس