غیرت

/qeyrat/

مترادف غیرت: تعصب، حمیت، حسد، رشک، رگ، صفت، مردانگی، مروت، ناموس پرستی

معنی انگلیسی:
mettle, zeal, ambition, backbone, jealousy, enthusiasm, emulation

لغت نامه دهخدا

غیرت. [ غ َ رَ ] ( ع اِمص ) رشک. ( فرهنگ اسدی ). حسد. رشک بردن ، با لفظ عربی استعمال میشود، و مردانه و سرشار از صفات آن است. ( از آنندراج ). رجوع به غَیرَة و رشک شود : چون اسماعیل بیامد ( متولد شد ) و نور بیاورد، ساره غمناک گشت و بگریست از غیرت ، و گفت : یا ابراهیم چه بود که از همه ٔزنان من بی فرزند ماندم. ( تاریخ سیستان ). هاجر حلقه ٔزرین بر گوش کرد زیباتر شد، ساره را غیرت زیادتر شد. ( قصص الانبیاء چ سنگی 1320 ص 50 ). آن شب ابراهیم با هاجر نزدیکی نمود، غیرت عظیم بر ساره مستولی شد. ( قصص الانبیاء ایضاً ص 50 ). فروغ خشم آتش غیرت در مغز وی [ دمنه ] بپراکند. ( کلیله و دمنه ). از رشک او [ مرغزار ] رضوان انگشت غیرت گزیده بود. ( کلیله و دمنه ).
ایا حسود تو از جاه تو به غیرت و رشک
ز رشک تو سرانگشت خود گزیده بگاز.
سوزنی.
وز بر آن بارگاه بر نگهی بود خوش
حوروشی اندر آن غیرت حور جنان.
خاقانی.
تا باد دو زلفین ترا زیر و زبر کرد
از آتش غیرت دل من زیر و زبر شد.
خاقانی.
آتش غیرت در نهاد او متصاعد شد و عزم انتقال مصمم کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
تو فارغ از دو عالم معشوق خویش دایم
وز غیرت تو هرگز کس در تو نارسیده.
عطار.
دشمنان او را ز غیرت میدرند
دوستان هم روزگارش میبرند.
مولوی.
حدیث عشق توبا کس نمیتوانم گفت
که غیرتم نگذارد که بشنود اغیار.
سعدی.
به یک نفس که برآمیخت یار با اغیار
بسی نماند که غیرت وجود من بکشد.
سعدی ( بدایع ).
شاهد که با رفیقان آید به جفا کردن آمده است بحکم آنکه ازغیرت و مضادت یاران خالی نباشد. ( گلستان سعدی ).
میخواست گل که دم زند از رنگ و بوی تو
از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت.
حافظ.
|| ( اِ ) بمعنی مایه غیرت ، مثل رشک ، بمعنی مایه رشک ، چنانکه گویند غیرت ماه ، غیرت بهار، غیرت گل و غیره :
طیره جلوه طوبی قد چون سرو تو شد
غیرت خلد برین ساحت بستان تو باد.
حافظ.
شاهدی از لطف و پاکی رشک آب زندگی
دلبری در حسن و خوبی غیرت ماه تمام.
حافظ.
|| ( اِمص ) در تداول فارسی زبانان بمعنی حمیت و محافظت عصمت و آبرو و ناموس و نگاهداری عزت و شرف. ( از ناظم الاطباء ). با لفظ کشیدن و بردن استعمال میشود. ( از آنندراج ). ابا و سرباز زدن از قبول اهانت بر عرض. ناموس پرستی. تعصب و رقابت. رجوع به غَیرَة شود : موسی از غیرت و حمیت لوحها بینداخت وغل در گردن برادر کرد و میکشید. ( قصص الانبیاء چ سنگی 1320 ص 113 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

کرمانشاهی ( سید ) عبدالکریم بن عباس شاعر ( ف. ۱۲۷۵ ه ق . ) . اوراست : منظومه فارسی [ دل نامه ] .
رشک بردن، حمیت، ناموس پرستی
۱ - ( مصدر ) رشک بردن ۲ - ( اسم ) حمیت ۳ - ناموس پرستی ۴ - ( اسم ) رشک ۵ - حمیت محب است بر طلب قطع تعلق نظر محبوب از غیر یا تعلق غیر از محبوب و غیرت از لوازم محبت است غیرت یا در باب حق است به جهت گذشتن از حدود یا غیرتی است که در ازائ کتمان اسرار و سرایر است و یا غیرت حق است که بخل و ضنت حق باولیای خویش است . یا مایه غیرت . مایه رشک چنانکه گویند : غیرت ماه غیرت بهار . یا جنبیدن غیرت کسی . به غیرت افتادن تحریک شدن .

فرهنگ معین

( غ رَ ) [ ع . غیرة ] ۱ - (مص ل . ) رشک بردن . ۲ - (اِمص . ) حمیت ، جرأت . ۳ - ناموس پرستی . ۴ - (اِ. ) رشک .

فرهنگ عمید

۱. حمیت، ناموس پرستی.
۲. [قدیمی] رشک.
* غیرت آوردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] حسادت کردن.
* غیرت بردن: (مصدر لازم ) [قدیمی]
۱. = * غیرت آوردن
۲. ناموس پرستی کردن.
* غیرت داشتن: (مصدر لازم ) تعصب و حمیت داشتن، حفظ ناموس کردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] «غیرت» به معنای رشک و حسد مردانه و سرشار از صفات آن است و در تداول فارسی زبانان به معنای حمیت و محافظت عصمت و آبرو و ناموس ونگهداری عزت و شرف آمده است.
علمای اخلاق نیز غیرت را چنین تعریف کرده اند، غیرت و حمیت، یعنی تلاش در نگهداری آنچه که حفظش ضروری است، این صفت در قالب مطلوبش از شجاعت، بزرگ منشی و قوت نفس انسان سرچشمه می گیرد و یکی از ملکه های نفسانی انسان و سبب مردانگی است و مرد بی غیرت از زمره مردان خارج است. اگر غیرت بری با درد باشی وگر بی غیرتی نامرد باشی
ضرورت غیرت
«غیرت» یکی از کمالات انسانی است که دست پرتوان آفرینش، اسباب آن را در وجود آدمی تعبیه کرده است. غیرت ورزی در حد عالی آن، لازمه انسانیت آدمیان مخصوصاً مؤمنان پرهیزکار است. امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ فرمود:«اِنَّ اللهَ یَغارُ لِلْمؤمِنِ فَلْیَغَرْ، مَنْ لا یَغارُ فَاِنَّهُ مَنْکُوسُ الْقَلْبِ» خداوند برای مؤمن، غیرت می ورزد، پس او نیز باید غیرت آورد. هر کس غیرت نورزد، دلش وارونه است.شاید مراد از وارونگی دل این باشد که شخص بی غیرت از حالت طبیعی انسان خارج شده و به ورطه پوچی و تباهی سقوط کرده است.
غیرت در اسلام
وجود غیرت در جامعه انسانی تا آنجا ضروری و حیاتی است که شارع مقدس اسلام در تشریع احکام نیز به آن عنایت داشته است. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:«اَلا وَ اِنَّ اللهَ حَرَّمَ الْحَرامَ وَ حَدَّ الحُدودَ وَ ما اَحَدٌ اَغْیَرَ مِنَ اللهِ وَ مِنْ غَیْرَتِهِ حَرَّمَ الْفواحِشَ» آگاه باشید که خداوند، محرمات را حرام و حدود را وضع کرد و هیچ کس غیورتر از خدا نیست که از روی غیرت، زشتیها را حرام کرده است.بر همین اساس، خدا به هر غیرتمندی نظرلطف و مرحمت دارد. امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:«اِنَّ اللهَ غَیوُرٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیورٍ» خداوند، غیور است و هر غیرتمندی را دوست دارد.از آنچه گذشت، به اهمیت، ضرورت و تقویت غیرت پی می بریم، ذکر این نکته نیز ضروری است که انسان با شنیدن واژه غیرت، ناموس و حریم خانواده در ذهنش تداعی می شود در حالی که مرز غیرت از این حد فراتر رفته انواع و اقسام دیگری را شامل می شود که اهمیت آنها نیز از غیرت ناموسی کمتر نیست. در این جا به انواع غیرت اشاره می شود.
انواع غیرت
...

[ویکی شیعه] غیرت صفتی است که انسان را به دفاع از دین و آیین، آبرو و ناموس، مال و وطن خود برمی انگیزد. این صفت از شجاعت، بزرگ منشی و قوت نفس انسان سرچشمه می ‏گیرد. در روایات از خداوند به عنوان غیرتمند یاد شده است. از روایات بر می آید که غیرت ریشه در فطرت آدمی دارد و انسان، غیور آفریده شده است.
غیرت در لغت به معنی حمیّت و غضب و رَشک بردن است، و در اصطلاح صفتی است که انسان را وادار به دفاع از دین و آیین، آبرو و ناموس، مال و کشور خود می کند. به انسان های غیرتمند غیور می گویند.
در قرآن واژه غیرت به صورت مستقیم نیامده اما از برخی آیات مفهوم آن قابل برداشت است. در آیات ۶۰ تا ۶۲ سوره احزاب آمده: اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بی اساس در مدینه پخش می کنند دست از کار خود برندارند، تو را بر ضد آنان می شورانیم، سپس جز مدّت کوتاهی نمی توانند در کنار تو در این شهر بمانند و از همه جا طرد می شوند، و هر جا یافت شوند گرفته خواهند شد و به سختی به قتل خواهند رسید. این سنّت خداوند در اقوام پیشین است، و برای سنّت الهی هیچ گونه تغییر نخواهی یافت.

[ویکی اهل البیت] غیرت و حمیت عبارت است از سعی در نگهداری چیزی که نگاهبانی و حفظ آن لازم است و آن نتیجه شجاعت و بزرگی و قوت نفس است و از فضایل اخلاقی است و ضد آن بی غیرتی است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: "ان الله تعالی غیور یحب کل غیور ولغیرته حرم الفواحش ظاهرها و باطنها". خدای تعالی غیرتمند است و غیرت را دوست دارد و از جهت غیرتش کارهای زشت را چه آشکار و چه نهان حرام کرده است.
غیرت ممکن است در دین، خانواده و همسر و اولاد باشد.
در "الذریعه" آمده است: غیرت به معنای جوشش و غلیان غضب در حمایت از ناموس انسان است و خداوند این قوه را در انسان نهاد تا از فساد و فحشا و اختلاط میاه و فساد نسل و از بین رفتن نسبت ها جلوگیری شود، ولذا گفته اند هر ملتی که مردانش غیرت داشته باشند، زنانش سالم و باعفت خواهند بود.
البته گاهی لفظ غیرت در پاسداری از هر چیزی نگهداری اش برای انسان لازم است، نیز استعمال می شود که معمولاً در سیاست های سه گانه یعنی سیاست منزل و اهل و عیال و جاهای دیگر بکار می رود ولذا گفته اند غیرت فقط به معنای حمایت انسان از همسرش نیست، بلکه حمایت از هر چیز مخصوص به او را شامل می شود.

دانشنامه عمومی

غیرت (آلماتی). غیرت ( به قزاقی: Kayrat ) یک منطقهٔ مسکونی در قزاقستان است که در استان آلماتی واقع شده است. [ ۱] [ ۲]
عکس غیرت (آلماتی)

غیرت (جماعت). غیرت جماعت و شهرکی در جنوب غربی کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ فرخار ولایت ختلان قرار دارد. جمعیت این جماعت ۱۱٬۹۲۰ است. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
عکس غیرت (جماعت)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

رگ

مترادف ها

enthusiasm (اسم)
جدیت، حیرت، الهام، اشتیاق، غیرت، شور و ذوق، هواخواهی با حرارت، وجد و سرور

zeal (اسم)
شوق، غیرت، حرارت، گرمی، تعصب، ذوق، جانفشانی، حمیت

fervor (اسم)
شوق، غیرت، گرمی، خونگرمی، التهاب، اشتیاق شدید، حرارت شدید

ardor (اسم)
شوق، تب و تاب، غیرت، حرارت، گرمی، خونگرمی

honor (اسم)
غیرت، افتخار، خوشنامی، برو، اب رو، نجابت، احترام، عزت، شرافت، فخر، شرف، ناموس، حضرت، جناب، تشریفات امتیازویژه

mettle (اسم)
غیرت، گرمی، جنس، فطرت، جرات، خمیره

fervency (اسم)
شوق، غیرت، گرمی، خونگرمی

envy (اسم)
غیرت، حسادت، غبطه، رشک، غل

فارسی به عربی

حماس , حماسة , قوة الشخصیة

پیشنهاد کاربران

غیرت : غیر تو
ناموسگرایی
در کنار واژه ناموس پرستی می تواند درخور باشد
غیرت: احساسی گاهی ستودنی ( در میهن دوستی ) و گاهی نابخردانه ( در ناموس پرستی، تعصب دینی و. . . ) و انگیزاننده و برخاسته از محیط زندگی ( خانواده و جامعه ) که فرد را وادار می کند تا با از خود گذشتگی در پشتیبانی همه جانبه از یک چیز، یک کس و یا یک باور و بالا بردن آنها و نپذیرفتن دیگری در کنار آنچه یا آن که دوستش دارد تا پای جان پیش برود و از هیچ هزینه ای در این راه دریغ نکند و به پذیرش یا سرزنش مردم نیز اهمیتی ندهد و پیامدهای کار خود را از ته دل بپذیرد ) .
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: اسپر asper ( اوستایی: asperezata ) ، پیاوت pyAvat ( کردی: پیاوه تی pyAvati ) .

حَمیَّت
معنی لغوی و ریشه غیرت یعنی اخلاق وخصوصیات غیر عرفی ومتفاوت داشتن غیربودن به غیر رسیدن بسته به کاربرد آن دارد
غیرت =honor of killing
غیرت صفتی است که خداوند در وجود تمامی نوع انسان خلق کرده است و در مردان میزان و دامنه بیشتری نسبت به زنان دارد. این صفت بمنظور حفظ بقاء و عدم اخلاط نوع بشر و نیز حفظ گوناگونی و در نهایت حفظ و تکامل بشر
...
[مشاهده متن کامل]
خلق شده. بعنوان مثال غیرت ناموسی به جهت عدم اخلاط ژنهای مرغوب ایجاد شده و غیرت وطنی ( وطن پرستی ) برای ایجاد مرزهای جدا کننده جغرافیایی که نتیجه آن تنوع فرهنگی و گویشی و نژادیست و همین تفاوتها در نهایت باعث زیباتر شدن زندگی برای نوع بشر گردیده است.

غیرت یعنی محافظت و حمایت از کسی یا چیزی که برایت ارزشمند است
مردانگی، جرات داشتن
غیرت یعنی ایستادگی و مردانگی در برابر ناحق
حوصله انجام کار در زبان ملکی گالی بشکرد
غیرت یعنی غیر خود را تحمل نکردن
کی گفته غین در فارسی نیست؟
آوای ( ق ) بوده و در بسیاری از واژگان پهلوی هم قابل مشاهده هست مثل ( روغن )
بسیاری از واژه های فارسی هم معرب شدن و دارای حرف ( ق ) شدن مثل ( قند ) که در اصل ( کَند ) بوده یا ( چاقو ) که در اصل ( چاکو ) بوده ( چاک و ) چاک به معنی شکافتن مثل=
...
[مشاهده متن کامل]

خروشید و جوشید و برکند خاک
ز سمش زمین شد همه چاک چاک

واحد سنجش غیرت در حل جدول دو حرفی ( ( جو ) ) صحیح می باشد در لفظ عامیانه
مردانگی و آبرو
تعصب، حمیت، حسد، رشک، رگ، صفت، مردانگی، مروت، ناموس پرستی
غیرت به معنی حفظ و حمایت از ناموس است.
غیرت یعنی غیر از خودت ، غیر یعنی دیگران ، ت یعنی تو ، غیرت یعنی غیر تو
بی غیرت به کسی گفته می شود که به غیر از خودش به هیچ کس و هیچ چیز نمی اندیشد
بی غیرت یعنی تنها . بی کس ، بی غیر
غیرت = همراهان ، خانواده ، ناموس
غیر یعنی . غیر از من ، یعنی کسان دیگری هم هستند
این واژه تازى ( اربى ) است و برابر آن در پارسى مى شود : ستیهش Setihesh ( پهلوى: ستیهیشْنْ : غیرت ، تعصب ، مردانگى ، گردنکشى ) ، سِتیهندگى Setihandegi ( پهلوى: سِتیهندَگیهْ : غیرت ، متعصب بودن ، مردانگى ، گردنکشى ) ، پِیْورزى Peyvarzi ( پهلوى: پِیْورزیهْ : تعصب
...
[مشاهده متن کامل]

، غیرت ) ، ساخته پیشنهادى رَشکایش Rashkayesh ( رشک ( حسد، غیرت ) + آیش ( آمدن ) : غیرت ورزى ، غیرت مندى )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس