غرور علمی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از رذایل اخلاقی که نه تنها در میان علمای اخلاق معروف و مشهور است در میان توده های مردم نیز از جمله صفات زشت شناخته شده می باشد «غرور» است. این صفت رذیله موجب ازخودبیگانگی و جهل نسبت به خویشتن و دیگران و فراموش کردن موقعیت فردی و اجتماعی خود و غوطه ور شدن در جهل و بی خبری است. از جمله زیرشاخه های غرور، غرور در علم است.
درخت علم و دانش هم «آفت» پیدا می کند. آفت علم و عالم، «غرور» است. غرور علمی به شکل های مختلفی بروز می کند. بنابراین، «آسیب شناسی» و «آفت زدایی» در حوزه دانش و در دوران تحصیلی و در تلاش های علمی، لازم است.
جلوه های غرور
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «هرگاه از یکی از شما چیزی پرسیدند که نمی دانستید، بگویید: نمی دانم». گفتن این پاسخ، از کسی برمی آید که شهامت اعتراف به واقعیت را داشته باشد و نخواهد دیگران را فریب دهد.غرور علمی، گاهی سبب می شود روشن ترین حقیقت ها را انکار کنند و در مقام بحث و مجادله، «حق» را نپذیرند و در بحث، حالت عناد و ستیزه جویی و یک دندگی نشان دهند و خطاهای خود را «توجیه» کنند.ابن مسعود یکی از اصحاب حضرت رسول (صلّی الله علیه وآله) می گوید: «کسی که درباره هر چه از او بپرسند، فتوا و نظر بدهد، دیوانه است». این سخن، هشدار به کسانی است که خود را صاحب نظر در همه مقولات می دانند و حاضر نیستند در موردی به دلیل نداشتن علم و آگاهی، بگویند: نمی دانم. نتیجه این گونه پاسخ دادن های بی محابا و فتواهای برخاسته از غرور علمی، هم رسوا شدن خود انسان است و هم به گمراهی کشاندن مردم.جلوه دیگر غرور علمی، کبرفروشی و تفاخر نسبت به دیگران و خود را تافته جدا بافته دانستن است.کسی که با فراگیری مشتی از اصطلاحات علمی، حاضر نیست پدر و مادر و دوستان قدیمی را تحویل بگیرد و توقع دارد همه به مقام علمی او خضوع کنند و او را برتر از همه بدانند و قدر بدانند و بر صدر نشانند، دچار این آفت شده است. البته این حالت، به مرور و رفته رفته، پیش می آید و قوت می گیرد و در دل، رسوخ می کند و جزء بافت شخصیتی انسان می گردد و آن گاه است که شخص دچار توهم می شود و «خودبرتربینی» کار به دست او می دهد.همه چیز را همه کس داننداین است که کسی خود را دانای همه فن حریف بداند و در همه عرصه ها خود را کارشناس و متخصص ببیند، از همان قماش افراد است که دچار «تورم شخصیت» می باشند.در تورات آمده است:به صاحب دانش بگو که به دانش فراوان خود، مغرور نشود؛ اگر مغرور است و خیال می کند که خیلی می داند و راست می گوید، خبر دهد که کی خواهد مرد؟ اینکه انسان از زمان و مکان و کیفیت مرگ خویش خبر ندارد، یک نمونه از محدود بودن علم آدمی است؛ پس چه جای غرور؟از امام علی (علیه السلام) روایت است: «من فضل علمک استقلالک لعلمک؛ از فضیلت یا فزونی علم تو، این است که دانش خود را کم و ناچیز بشماری».برخی خودشان بر خود، نام «علامه» می نهند و به آن دل خوشند. برخی را هم دیگران «علامه» خوانند که دلیل آن هم، وسعت دایره علوم آنان و عمق بینش و نظرات آنان است و در عین حال، همانا خود از این که به علامه توصیف شوند، گریزانند.مرحوم «علامه طباطبایی» که به حق شایسته لقب علامه بود و از مفاخر جهان علم و حکمت و فلسفه و از افتخارات حوزه و تشیع به شمار می رود، از تواضع علمی خاصی بهره مند بود و این از افتخارات اوست. یکی از شاگردانش، چنین نقل می کند:«در طول سی سال که افتخار درک محضر ایشان را داشتم، هرگز کلمه «من» از ایشان نشنیدم؛ در عوض، عبارت «نمی دانم» را بارها در پاسخ سؤالات، از ایشان شنیده ام؛ همان عبارتی که افراد کم مایه از گفتن آن عار دارند؛ ولی این دریای پرتلاطم علم و حکمت، از فرط تواضع و فروتنی، به آسانی می گفت. جالب این جاست که به دنبال آن، پاسخ سؤال را به صورت احتمال و با عبارت به نظر می رسد، بیان می کرد». او از کسانی بود که «علم»، مغرورش نساخته بود و هر چه بار علمی اش سنگین تر و افزون تر می شد، تواضع و خاکساری و فروتنی او بیشتر می گشت.
زیان های غرور علمی
گرفتاران غرور علمی، هم از رشد علمی می مانند، هم از چشم ها و دل ها می افتند و هم رفتارشان با دیگران متکبرانه می شود.غرور اگر آفت علم است، هم در زمینه علم های به دست آمده است و هم در مورد دانش های کسب نشده؛ یعنی شخص با داشتن «علم موجود» و احساس بی نیازی از دانش بیشتر، از مراتب بالاتر علمی و بهره گیری از دانش دیگران، محروم می شود.وقتی غرور علمی در خانه دل یک دانش آموخته رسوخ کرد، به «خودخواهی» و «خودپسندی» و «خودبرتربینی» گرفتار می شود و حاضر نمی شود که علمی را از کسی بیاموزد یا حکمتی را از شخصی فراگیرد یا نقاط ضعف خود را در مسائل علمی، از داناتران بشنود و بپذیرد یا انتقادها و نقدهای دیگران را بپذیرد و اشتباهات و کاستی های خود را اصلاح و برطرف کند.چنین کسی، خود را از مشورت با دیگران هم بی نیاز می بیند؛اهل سؤال از دیگران هم نیستند و حاضر نیستند به مقام علمی برتر کسی اعتراف کنند و برای خود بالادستی تصور نمایند.آن که دچار این بیماری اخلاقی و «آفت علمی» شود، هر چند هم خود را بالا بگیرد و کبر بفروشد و به مردم بی اعتنایی کند، در نظر دیگران، حقیر و کوچک جلوه می کند و همین، بر رنج درونی او می افزاید.بزرگان نکردند در «خود» نگاه ••••• «خدا بینی» از «خویشتن بین»، مخواه
ضرورت ارزیابی خویش
...

پیشنهاد کاربران

بپرس