عیوب فسخ نکاح

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نکاح، قراردادی مقدس است که از نظر شرع و عرف دارای ارزش و احترام ویژه ای می باشد؛ زیرا در پی این قرارداد است که کانون خانواده تشکیل می گردد و سرنوشت انسان ها در آن رقم می خورد. اما کانون خانواده در مواردی، بنابر عللی، تاب ادامه یافتن ندارد و از هم گسسته می شود که به دو صورت طلاق و فسخ به دلیل عیب، محقق می شود.
نکاح، از جمله قراردادهای مقدّسی است که در همه جوامع بشری به دیده احترام بدان نگریسته می شود، زیرا در پی این قرارداد، کوچک ترین نهاد جامعه، خانواده، پدید می آید و سرنوشت افراد در آن رقم می خورد. از این رو، مستحکم نگه داشتن این نهاد و جلوگیری از گسست رشته و پیوندهای آن به دلیل هرگونه عیب و بهانه ای ضروری می نماید؛ تزلزل پایه های خانواده و از بین رفتن آن، زیانی بس سنگین برای جامعه در پی دارد که باید از آن دوری گزید.از سوی دیگر، نباید از دیده دور داشت که خانواده، کانون مهر و محبت است و افراد، در آن به یکدیگر عشق می ورزند و پدر و مادر، مهر و محبت خود را به پای فرزندان می ریزند. حال اگر این مهم نیز به دلیلی میسّر نگردد بلکه مهر و محبت، جای خود را به کینه، نفرت و دشمنی دهد و خانواده به کانون کشمکش و درگیری تبدیل شود، ناگزیر پیوندهای زناشویی نیز از هم خواهد گسست.با این همه، لزوم پایبندی به عقد، اقتضا می کند که رشته عقد نکاح در موارد خاصی از هم بگسلد که آن موارد از این شمار است: طلاق و فسخ به دلیل وجود عیب.طلاق اختصاص به مرد دارد، ولی فسخ به دلیل وجود عیب اختصاص به یک طرف ندارد و هر یک از دو طرف می توانند با استناد به آن، فسخ عقد را بخواهند. با وجود این، درباره تعداد عیوب و این که آیا عیوب مختصّ زن است یا مرد و یا آن که به هر دو اختصاص دارد، اختلاف نظر بسیار است.
حصری یا تمثیلی بودن عیوب
آیا عیوبی که در باب نکاح مطرح می شود، حصری است یا تمثیلی؟ به دیگر سخن، آیا عیوب نکاح به همان موارد برشمرده شده، منحصر می شود یا می توان شمار دیگری را بدان افزود، به ویژه آن که امروزه بیماری های تازه ای شناخته شده که در گذشته ناشناخته بوده و درمان ناپذیری آن ها نیز تاکنون مسلّم دانسته شده است. بنابر این، آیا می توان ابتلای به بیماری های درمان ناپذیری چون ایدز و سرطان را نیز عیب دانست و در واقع، آیا دامنه عیوب به این بیماری ها نیز تسرّی می یابد و ابتلا به این دسته از بیماری ها موجب فسخ می شود؟ آن گاه دامنه این تسرّی تا کجاست؟ آیا ابتلا به هر بیماری را عیب می توان دانست؟البته پاسخ به پرسش نخستین مهم ترین و بنیادی ترین موضوع مورد بحث این نوشتار است و پاسخ گویی به پرسش دوم خود جای دیگری را می طلبد، ولی درباره پرسش نخست باید گفت: پاسخ گویی به این پرسش، مستلزم افکندن نیم نگاهی به فقه مذاهب و نیز بازخوانی منابع و دیدگاه هاست تا بدین وسیله، حکمی شایسته به دست آید. در این راستاست که تلاش می شود تا با استفاده از مبانی اجتهادی شهید مطهری، نمود بحث دو چندان گردد.فقیهان شیعه و اهل سنّت، از دیرباز به بررسیِ حصری یا تمثیلی بودن عیوب موجبِ فسخ نکاح پرداخته اند؛ هر دسته به راهی رفته اند:دسته ای، عیوبِ موجب فسخ نکاح را حصری برشمرده اند و عیوبِ ویژه ای را موجب فسخ نکاح دانسته اند، و گروه دیگر با تمثیلی برشمردن عیوب، آن دسته از عیوب شایع امروزی، مانند: ایدز، سرطان و… را نیز موجب فسخ یاد می کنند. اکنون باید دید، در فقه شیعه به کدام سو می توان گرایید.
← تعریف عیب
فقیهان شیعه نیز مانند سنّیان از دیرباز عیوبِ موجبِ فسخ نکاح را بررسیده اند و به طور کلی بر این باورند که میان عیوب ویژه مردان و زنان تفاوت است؛ یعنی چهار عیب در مرد موجب فسخ می شود: جنون، حضاء، جب، و عنن، و عیوبی که در زن موجب حقّ فسخ برای مرد می گردد، عبارت است از: قرن، جذام، برص، افضاء، جنون، اقعاد، کوری و نابینایی از هر دو چشم.به دیگر سخن، چنین می نماید که فقیهان شیعی نیز حصری بودن عیوب موجب فسخ نکاح را باور دارند و کمتر فقیهی به تمثیلی بودن گراییده است.
← ادله مشهور
...

پیشنهاد کاربران

بپرس