شوهردار

/SowhardAr/

معنی انگلیسی:
married

لغت نامه دهخدا

شوهردار. [ ش َ / شُو هََ ] ( نف مرکب ) مقابل بی شوهر. زن که در نکاح مردی باشد. زن که همسر دارد.

فرهنگ فارسی

حالت و کیفیت شوهر دار .

فرهنگ عمید

ویژگی زنی که زناشویی کرده و دارای شوهر است.

مترادف ها

married (صفت)
متحد، پیوسته، متاهل، شوهردار، عروسی کرده

فارسی به عربی

متزوج

پیشنهاد کاربران

در قانون ( قبل از انقلاب تدوین شد ) مجازات زن چند شوهری پرداخت 1000000 ریال وانتخاب یک شوهر.
چون به قول وکلاء:زنا به عمل تجاوزگرانه یک مرد به زن اطلاق میشود ولی اگر خودِ زن شوهردار و شوهر اول او راضی به داشتن شوهرِ دوم باشند که دیگر اسم این عمل زنا نیست. ( دیّوثی ) .
...
[مشاهده متن کامل]

این فرهنگ مبتذل ترویج شده در فلمها وسریالها ومیان جامعه تا آمار "قتل های ناموسی" به صفر برسانند!کاملاً با دستورات وقوانین محرمانه!

بپرس