شهر هرت


معنی انگلیسی:
place where there is no law or justice, babel, scene of confusion

لغت نامه دهخدا

شهر هرت. [ ش َ رِ هَِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از جایی است بی نظم و هرکه به هرکه و مشوش و درهم و جاییکه در آن قانون و مقرراتی حکمفرما نباشد. ( از فرهنگ عامیانه جمال زاده ).

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> شهرِ هِرت
شهری خیالی / جایی که در آن قانون و قاعده ای نیست و بی نظمی و هرج ومرج حکم فرماست
مثال:
- مگه شهرِ هِرته که هروقت دلت بخواد بیای سر کار؟
- نمی شه که هرکس هر کاری دلش بخواد بکنه؛ اینجا که شهر هرت نیست.
توضیح:
به تعبیری، «هِرت» تغییریافته ی نام شهر هرات است که زمانی نزد مردم برخی از مناطق ایران همچون شهری بی نظم، بی قانون و دست خوش هرج ومرج شهرت داشته است. چنانچه این تعبیر را درست بدانیم، این اصط. از دیدگاهی با ← «دیوان بلخ» همسانی دارد، چرا که آن نیز دلالت بر بیدادگری و آرای بی خردانه و ستمگرانه ی دیوان بلخ دارد.
همچنین ← «هرکی هرکی / هرکه هرکه»

پیشنهاد کاربران

شهر هرت فیلمی به کارگردانی منوچهر صادق پور و نویسندگی منوچهر کی مرام محصول سال ۱۳۴۹ است. فیلم «شهر هرت» محصول پارسا فیلم است که به عنوان اکران نوروزی سال ۱۳۴۹ ارایه شده بود ولی اکران نخست آن در تاریخ چهارشنبه ۲۸ اسفند سال ۱۳۴۸ خورشیدی در دوازده سینما در تهران ( پلازا، حافظ، الوند، ری، کیهان، فردوسی، مراد، پرسپولیس، کارون، قصر طلایی و پانوراما ) و همزمان در شهرستانهای مشهد ( کریستال، متروپل ) ، آبادان ( متروپل، شیرین ) و خرمشهر ( حافظ ) بوده است .
...
[مشاهده متن کامل]

عده ای دختر و پسر جوان زندگی بی بند و باری را پیشه کرده اند…
• منوچهر صادق پور
• فریده نصیری
• جهانگیر غفاری
• آنوشاوان هاروتیونیان
• ابراهیم فخار
• اسدالله یکتا
• فرنگیس
• ایران قادری
• گیتی جعفری

شهر هرت
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/شهر_هرت_(فیلم_۱۳۴۹)
جایی که قانون نداشته باشه وهرج ومرج باشه
شهر هرت ؛ جایی که در آن هرج و مرج و بی نظمی حکمفرماست و قانون رااثری در آن نیست. ( فرهنگ فارسی معین ) .
|| گِل سرخ. ( یادداشت مؤلف ) . طین احمر. || مملکت. سرزمین. کشور. خشتهر. در اوستا و فرس هخامنشی و سانسکریت بمعنی کشور است که در فارسی شهر شده و بجای بلده عربی بکار می رود یعنی ازجمله لغاتی است در فارسی که دایره مفهوم پارینه آنها تنگتر شده است ، همچون دیه یاده که در فرس هخامنشی �دهیو� و در اوستا �دخیو� بمعنی کشور یا مملکت است. اینکه از واژه خشتهره ، در فارسی خاء افتاده و �شهر� شده نظیر بسیار دارد چون خشنا = شناختن ، خشب = شب ، آوخشتی = آشتی و جز آن. گاهی آن خاء اصلی ماقبل شین همچنان در فارسی بجا مانده چون خشنو = خشنود. هرچند امروزه از مفهوم واژه شهر کاسته شده اما وسعت دیرین آن از واژه های ایرانشهر و شهریار هویداست. خشتهر = شهر از مصدر �خشی � درآمده که بمعنی شاهی کردن و فرمان راندن و توانستن و یارستن است. ( از فرهنگ ایران باستان ص 60 و یشتها ج 1 ص 92 ) : پس دراز کن ای سلطان مسعود. . . دست خود راو دراز کند به بیعت هرکه در صحبت توست و هرکه در شهر توست. ( تاریخ بیهقی ص 313 چ ادیب ) .
...
[مشاهده متن کامل]

شهر هرت کنایه از بی نظمی، آشفتگی هرج و مرج و. . . زمانی شهر هرات که جزو ایران بود، به بی نظمی شهرت داشت.
, bedlam, mare'snest, madhouse, pigsty, sty, hellhole, rathole, rattrap, snake pit, shambletown. messville, chaos city
هرت به معنای خر وت بمعنای چشم است واحمقها همیشه وارونه می بینند
هرت در زبان وگویش پارسی باستان وبختیاری هر یا حر به معنای خر می باشد وتی به معنای چشم و وارونه دیدن که احمق ها اینگونه اند
هوالعلیم
شهر هِرت : شهر بی قانون ؛جائی که درآن قانون جنگل حکمفرما ست.
اشاره دارد به شهر هرات افغانستان که روزگاری سمبل بی نظمی بوده است.

بپرس