شریره

لغت نامه دهخدا

( شریرة ) شریرة. [ ش َ ری رَ ] ( ع ص ، اِ ) شریره. سوزن کلان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || یکی شریر، یک درخت دریایی. ( از اقرب الموارد ). || تأنیث شریر؛ به معنی بد و بدکار: ارواح شریره. ( یادداشت مؤلف ). بدکار. ( از اقرب الموارد ). رجوع به شریر شود.

شریرة. [ ش ُ رَ رَ ] ( اِخ ) دختر حارث که صحابه است. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

شریره سوزن کلان یا یکی شریر یک درخت دریایی .

فرهنگ عمید

= شَریر

پیشنهاد کاربران

بپرس