سفیدبخت

/sefidbaxt/

مترادف سفیدبخت: خوش بخت، نیک بخت، نیک فرجام، موفق درازدواج ، سفیدروز

لغت نامه دهخدا

سفیدبخت. [ س َ / س ِ ب َ ] ( ص مرکب )خوش نصیب و نیک بخت. ( غیاث ) ( آنندراج ). در تداول زنان ، آنکه شوی او را سخت دوست دارد. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) خوشبخت خوش اقبال نیکبخت . مقابل سیاه بخت بدبخت .

فرهنگ معین

( ~. بَ ) (ص مر. ) خوشبخت .

فرهنگ عمید

خوشبخت، نیک بخت.

مترادف ها

happy (صفت)
راضی، فرخنده، خوشحال، مبارک، خجسته، فرخ، سعید، خوشبخت، سعادتمند، خوش، مسرور، شاد، خرسند، محظوظ، خوش وقت، خندان، سفیدبخت، بانوا

lucky (صفت)
خوشحال، خجسته، بختیار، خوشبخت، خوش قدم، خوش شانس، سفیدبخت، بانوا، خوش اقبال، خوش یمن

پیشنهاد کاربران

وقتی کسی ازدواج میکنه بش میگن ک خوش بخت شه
برای کسی ک ازدواج کرده است گفته میشود ک خوشبخت شود

بپرس