سفیدال

لغت نامه دهخدا

سفیدال. [ س ِ ] ( اِ مرکب ) گونه ای از گوشوارک که در اغلب سواحل جنگلهای آستارا، نور، کلاردشت ، کتول ، زیارت ، گل داغ و گردنه چناران هست و در گدوک مازندران تا 20 متر بالا میرود و این درخت را در کلارستاق بدین اسم و در زیارت گرگان آن را سیاه شن نامند و درنور، گوشوارک گویند و در دره کتول ، گوش حلقه خوانند. رجوع به جنگل شناسی ج 2 ص 126، 121، 119، 115 شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) درختی است از تیره بیدها که در نیمکره شمالی گونه های مختلفش فراوان میروید . درختی است دو پایه و گلهایش کاملا برهنه و بدون جام و کاسه و پرچمها یا مادگی فقط برکگ کوچکی در بغل دمگل خود دارند گل نر این گیاه دارای پرچمهای زیاد و گل ماده دارای دو برچه است و دانه هایش کرکهای ریزی دارد جوانه های سپیدار آلوده با ماده صمغی چسبنده است . بلندی آن بالغ بر ۲٠ متر میشود و محیط دایره اش تا ۳ متر میرسد . پشت پهنک برگ سپیدار سفید رنگ است و چون تنه اش مستیما رشد میکند از آن برای ساختن تیر و ستون چوبی استفاده میکنند حور حورازرق غرب ابودقیق .

گویش مازنی

/sefid al/ از انواع درختان با دانه های سرخ با نام علمی eootinaymoosaanon

پیشنهاد کاربران

بپرس