سبک زندگی و توسعه فرهنگی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در این مقاله سعی شده است تا نخست، نسبت میان سبک زندگی و توسعه فرهنگی تا حدودی روشن شود و سپس این رابطه در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. بعد از آن تعریف مشخصی از سبک زندگی متناسب با توسعه فرهنگی ارائه گردیده است.
نسبت سبک های مختلف زندگی با توسعه فرهنگی از جمله مواردی است که کمتر بدان پرداخته شده است. این خلأ در مطالعات علوم اجتماعی تا حدی است که در بیش تر آثاری که به سبک های گوناگون زندگی پرداخته شده است به ندرت می توان ارتباط دادن این مقوله با توسعه فرهنگی را یافت. اما پرواضح است که نمی توان منکر تأثیرات توسعه فرهنگی و تحولات سبک زندگی شد. در این مقاله سعی شده است تا نخست، نسبت میان سبک زندگی و توسعه فرهنگی تا حدودی روشن شود و سپس این رابطه در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گیرد. بعد از آن تعریف مشخصی از سبک زندگی متناسب با توسعه فرهنگی ارائه گردیده است. در ادامه مشخص شده است که میان توسعه فرهنگی و سبک زندگی رابطه ای دوسویه وجود دارد و می توان با تلاش برای توسعه فرهنگی به بهبود سبک زندگی امیدوار بود. در انتها نیز راهبردهایی برای ارتقای سبک زندگی با تکیه بر توسعه فرهنگی ارائه شده است.
مقدمه
مفهوم «توسعه» از جمله مفاهیمی است که در دوران معاصر و به ویژه در دهه های پس از جنگ جهانی دوم در میان کشورهای مختلف رواج بسیاری یافته است. این مفهوم از بدو پیدایش و گسترش در میان کشورهای مختلف همواره از بحث برانگیزترین مباحث بوده و در فرآیند شکل گیری و ترویج خود، فراز و نشیب های فراوان داشته است و بارها شکل و قالب آن به فراخور تغییر کرده و تعاریف متعدد و مختلفی داشته است. برخی، توسعه را نظریه کشورهای دیرآمده (comers- late) خوانده اند؛ یعنی توسعه، نظریه کشورهایی است که از کاروان تجدد عقب هستند. بدین ترتیب توسعه، رسیدن به ویژگی های دنیای جدید است.این مفهوم نخستین بار در سده نوزدهم در حوزه اقتصاد و متأثر از کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت به کار رفت. کوشش نظریه «توسعه اقتصادی» بر این بود که علل و راهکارهای رشد اقتصادی مداوم را دریابد. در واقع، تلاش برای توصیف، چرایی و چگونگی تحولات کشورهای اروپایی در جریان انقلاب صنعتی، محور نظریه های توسعه پیش از جنگ جهانی دوم بود؛ اما پس از جنگ جهانی دوم، تلاش ها و مباحث درباره توسعه، گستردگی و عمق بیشتری یافت و نظریه های متعددی در این حوزه ارائه شد.
← اولین نظریه
سبک های زندگی بخش جدایی ناپذیر زندگی اجتماعی روزمره در جهان مدرن هستند و نقش اساسی در تعاملات اجتماعی دارند. سبک زندگی بر خلاف فرهنگ به معنی شیوه کلی زندگی یک گروه یا قوم و ملت نیست، بلکه عبارت است از مجموعه کردارها و نگرش هایی که در زمینه اجتماعی خاص معنا دارند فرهنگ کمبریج سبک زندگی را شیوه و روش انجام چیزی در نظر گرفته که برای فرد یا گروهی از مردم در مکان یا دوره ای خاص سرمشق تلقی شود. در لغت نامه وبستر نیز سبک زندگی، اجرا یا انجام اموری تعریف شده که تمایزدهنده فرد یا گروه یا سطح خاص است. سبک های زندگی همان الگوهای کنش هستند که افراد بر اساس آن ها از هم متمایز می شوند؛ الگوهایی که به جریان عادی زندگی روزمره تبدیل شده اند و در نحوه پوشش، غذاخوردن، شیوه های صحبت کردن و محیط دلخواه برای ملاقات دیگران، جلوه می کنند. این رفتارها بازتاب هویت های شخصی، گروهی و اجتماعی اند. در واقع فعالیت های روزانه، مؤلفه های سبک زندگی به شمار می روند که ریشه در جهت گیری های ارزشی افراد دارند. اگرچه پیش از این کسانی، مانند جورج زیمل و بلن به اهمیت سبک زندگی و شاخص های آن پرداخته اند، اما با ظهور شرایط پس از جنگ جهانی دوم بود که این مفهوم و مفاهیمی مانند: مصرف فرهنگی، صنعت فرهنگ، سرمایه فرهنگی و اوقات فراغت در کانون مباحث جامعه شناسی نشست.
← درخت سبک زندگی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس