ساختارشکنی

دانشنامه عمومی

ساختارشکنی (معماری). ساختارشکنی سبک توسعه یافته ای از معماری پسانوگراست که از اواخر دهه ۸۰ میلادی آغاز شده است. این سبک متأثر از نظریه واسازی است که شکلی از تجزیه و تحلیل نشانه شناختی به حساب می آید. این سبک با تکه تکه کردن، علاقه به دستکاری سطح ساختار یا پوسته اثر، اشکال مورب که با تحریف و جابه جا کردن عناصر معماری چونان ساختار و پاکت ساختمانی[ ۱] [ ۲] به چشم می آید، شناخته می شود. ظاهر بصری ساختمان است که سبک ساختارشکنانه را با غیرقابل پیش بینی بودن و هرج و مرج مهارشده مشخص می کند.
دیکانستراکشن تخریب یا پنهان کاری نیست. حال آنکه مشکلات ساختاری مسلمی را درون ساختارهای ظاهراً پایدار می نمایاند؛ اما این ترک ها به متلاشی شدن ساختار نمی انجامند. برعکس، دیکانستراکشن، تمامی قدرت خود را از راه به مبارزه طلبیدن ارزشهای قوی مانند هماهنگی، وحدت و ثبات به دست می آورد و در عوض دیدگاه متفاوتی از ساختار را پیش رو می نهاد. [ ۳]
سبک ساختارشکنی با مسابقه طراحی معماری پارک دو لاویلت در سال ۱۹۸۲ ( به ویژه با طرح های ژاک دریدا، پیتر آیزنمن و برنده مسابقه برنارد چومی ) ، نمایشگاه معماری ساختارشکنانه موزه هنر مدرن نیویورک که توسط فیلیپ جانسون و مارک ویگلی در سال ۱۹۸۸ سازماندهی شده بود و افتتاحیه مرکز هنری وکسنر کلمبوس در سال ۱۹۸۹ به دست پیتر آیزنمن، مورد توجه عموم قرار گرفت. نمایشگاه نیویورک، آثاری از فرانک گری، دنیل لیبسکیند، رم کولهاس، پیتر آیزنمن، زها حدید، کوپ هیملبلاو و برنارد چومی را در معرض دید قرار داد. از زمان برگزاری این نمایشگاه، برخی از معماران مرتبط با سبک ساختارشکنی از آن فاصله گرفته اند. با این حال، این اصطلاح همه گیر شده و روندی کلی را در معماری معاصر به خود اختصاص داده است. دیکانستراکتیویسم درواقع پیچاندن کانستراکتیویسم است واین طرح ها را به این دلیل دیکانستراکتیویستی می نامند که از کانستراکتیویسم ریشه گرفته و در عین حال تخطی کامل از آنند. [ ۴]
برنارد چومی اظهار داشت که اطلاق جنبش یا سبک به آثار معماری ارائه شده در نمایشگاه ۱۹۸۸ نیویورک و آثاری که در رقابت طراحی پارک دو لاویلت شرکت داشتند، خارج از چارچوب بود و درک نشدن ایده های آن ها را نشان می داد. وی معتقد بود سبک ساختارشکنی در حقیقت حرکتی علیه پست مدرنیسم بود که به زعم وی، درگیر شدن در «ساختن معبدی به سبک معماری قدیم یونان از تیر و تخته است. »[ ۵]
عکس ساختارشکنی (معماری)عکس ساختارشکنی (معماری)عکس ساختارشکنی (معماری)عکس ساختارشکنی (معماری)عکس ساختارشکنی (معماری)عکس ساختارشکنی (معماری)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

ساختارشکنی (deconstruction)
(یا: شالوده شکنی؛ ساخت شکنی) در نظریۀ ادبی، شکل افراطی پساساختارگراییکه ژاک دریدا، فیلسوف فرانسوی، آن را رواج داد. ساختار شکنان، متن را بازی ساختاری بی حسابی می دانند، که نهایتاً هیچ معنای معیّنی از آن حاصل نمی شود. آنان، با تجزیه و تحلیل ساختار درونی متن، خاصه تناقض های آن، پرده از وجود معانی زیرمتنیبرمی دارند که غالباً با آنچه پدیدآورنده در نظر داشته است متفاوت اند و بدین سان نشان می دهند که محال است بتوان معنای ثابتی به اثری نسبت داد. آغازگر ساختارشکنی رولان بارت، منتقد فرانسوی، بود که در کتاب اسطوره شناسی ها(۱۹۵۷) به بررسی بی ثباتی ذاتی رابطۀ نشانه با مصداق در طیفی از پدیده های فرهنگی پرداخت، که شامل آثار ادبی و همچنین تبلیغات، آشپزی، ورزش کشتی، و غیره بودند. نیز ← دیکانستراکشبیسم

پیشنهاد کاربران

ساختار شکنی ( Breaking the Rules ) :[اصطلاح گرافیک]ایجاد تغییرات در قواعد و پیش فرض های موجود البته متناسب با موضوع ومخاطب برای ساختار شکنی، بایستی ابتدا ساختار خلق هر اثر را آموخته باشیم.

بپرس