روجا

فرهنگ اسم ها

اسم: روجا (دختر) (فارسی) (تلفظ: rojā) (فارسی: روجا) (انگلیسی: roja)
معنی: روز، آفتاب، ( کردی ـ فارسی ) [روج ( کردی ) = روز، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به روج، ( به مجاز ) زیباروی و آفتاب چهره، ( اَعلام ) روجا نام دهی در تنکابن، ن، ک، روزا، آفتاب + ا ( پسوند نسبت ) ]، + ن ک روزا، درگویش مازندران ستاره صبح
برچسب ها: اسم، اسم با ر، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

روجا. ( اِخ )دهی است از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار واقع در 16هزارگزی جنوب غربی شهسوار و 5هزارگزی جنوب راه شوسه شهسوار به رامسر. در دشت واقع است و هوایی معتدل مرطوب دارد. سکنه آن 140 تن است. آب آن از رودخانه چالکرود تأمین می شود، و محصولش برنج و مرکبات ، و شغل مردم زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان گلیجان شهرستان شهسوار

گویش مازنی

/roojaa/ ستاره ی صبح گاهی که همان سیاره ی زهره، است

دانشنامه عمومی

روجا ( در زبان طبری: به معنی ستارهٔ سرخ سحری[ ۱] ) عنوان مجموعه ای از اشعار نیما یوشیج است که به زبان طبری سروده شده اند. این اشعار ابتدا در کتاب مجموعه اشعار نیما یوشیج ( نشر نگاه ) و پس از آن توسط مجید اسدی چاپ شدند. [ ۲] [ ۳]
عکس روجاعکس روجا

روجا (صربستان). روجا ( به صربی: Ruđa ) یک منطقهٔ مسکونی در صربستان است که در توتین، صربستان واقع شده است. [ ۱] روجا ۱۰۳ نفر جمعیت دارد.
عکس روجا (صربستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

سلام دوستان. ما سه تلفظ و نوشته شکل این کلمه عبارت است از روجا که دختر میباشد معنی ستاره صبح که راهنمای کاروان میباشد. و. رجا که اسم خودمم هست معنیش امید و آرزو می باشد وشکل دیگر روژا هست که اصلا یک کلمه جدا ومعنی جدایی و کاملا دخترانه
روجا ستاره پر نور که در بامداد هنگام طلوع خورشید دیده میشود نام دیگر این ستاره شباهنگ است و نباید با سیاره ناهید اشتباه گرفته شود.
اولین معنی این کلمه به غلط درج شده است . . روجا یک کلمه مازندرانی و گیلانی است و به معنی سیاره ناهید است که یک سیاره صبح گاهی است و همچنین نامی برای دختران درست مانند ناهید که نام دخترانه است ( سیارگان تیر و ناهید تنها هنگام غروب و صبح قابل رویت هستند )
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان و یا به تعبیر بعضی گویش مازندرانی کنونی که یک زبان ایرانی و نزدیک تر از زبان فارسی امروزین به پهلوی ( پارسی میانه ) است آنچه مشاهده می شود در بیشتر واژگان فارسی امروزین که واک ز دارند در مازندرانی امروزین ج تلفظ می شوند . . مانند پسوند جار که معادل زار است مانند برنج زار معادل مازندرانی بینج جار و یا افعال امری مانند بدوج بمعنی بدوز و . . . . . . مانند همه این موارد در مازندارنی قدیم می تواند روج به جای روز به کار رفته باشد . ولی مازندرانی ها روجا را یک ستاره می دانند که همان ناهید است و همچنین در مازندرانی به معنی زیبا نیز بسیار کاربرد دارد .

روجا در زبان گیلکی به معنی ستاره صبح هستش،
و یک اسم دخترانه گیلکی محسوب میشه.
گیلکی:
رۊج: روز
رۊجان: روزها
رۊجیار: روزگار
رۊجا: ستاره صبح
روجا/میرکا
دونام بسیار زیبا برای دختر و پسر مازندرانی روجا و میرکا
من اسمم روجا هست و خواستم بگم این این اصیل ایرانی هست و لطفت این اسم را با عرب ها قاطی نکنید
دو ستاره ی روجا خودش یه ستاره است
و ستاره ی سهیل یه چیز دیگر است لطفت قاطی نکنید
ممنونم
راستی در اسپانیایی بهش می گویند روخا که خودش به معنای خورشید است
ممنونم از شما
ر. د
روج از ریشه روچ در پارسی میانه ینی روز میاد، مانند اسب که اسپ بوده یا بز که بوژ بوده یا فیل که پیل بوده نمونش پیل تن دگرگونی واک ( حرف ) در برخی واژگان رخ داده
دگردیسی واک “ژ” یا "چ" به “ز” و “چ”و"ج" مانند
...
[مشاهده متن کامل]

آموژکار = آموزگار
باژ= باز
سوچن = سوزن
روچ= روز ( کردی: روژ ) ، روج
برای دانستن👇👇👇
زبان پهلوی یا پارسیِ میانه نزدیک به یک هزاره زبان رسمی دو خاندان ایرانیِ اشکانی و ساسانی بوده است. واژه های فراوانی از زبانهای اوستایی و پارسی باستان به زبان پهلوی رسیده و از آنجا وارد زبان پارسی نو شده اند.
همچنان که سنگ ریزه های کف رودخانه هر چه بیشتر در گذر آب باشند بیشتر سابیده می شوند، واژه ها هم در درازای زمان هرچه بیشتر به کار گرفته شوند کوتاهتر می شوند. بر این پایه، در گذرِ طبیعی واژه ها از پهلوی به پارسی نو دگرگونیهایی رخ داده است:
نخست اینکه گاهی واکی [حرفی] از واژه افتاده و آن را کوتاهتر نموده است. برای نمونه افتادن واک “الف” از آغاز شمار بسیاری از واژه ها مانند “اَسوار” که شده “سوار” و “اُشتر” که شده “شتر”.
دوم اینکه شماری از واکها به واک دیگری دگردیسه شده اند [تغییر شکل داده اند]. این دگردیسی به دو گونه روی داده است: یا دگردیسی در واکهای باآوا [باصدا] بوده، که واکهای با آوای بلند “آ”، “ای” و “او” به واکهای با آوای کوتاه ” َ”، ” ِ” و ” ُ” دگردیسه شده اند. مانند پیشوند “دوش” که شده “دُش” و واژه “بون” که شده “بُن”. یا اینکه واکهای بی آوا به واک بی آوای دیگری دگردیسه شده اند که خوانش آسانتری دارد. بیشترین نمونه این دگرگونیها، دگردیسی واکهای “گ” و “ک” به واک “ه” در پایان واژه هاست؛ مانند “روزنامک” که شده “روزنامه” و “خجستگ” که شده “خجسته”.
گاهی بیش از یک دگرگونی در واژه ها پدید آمده است. برای نمونه: واژه “بوژ” شده “بُز”، بدین گونه که واک “ژ” به “ز” دگردیسه شده و واک باآوای بلند “او” به واک باآوای کوتاه “اُ” دگردیسه شده. واژه “اَپاید” شده “باید” بدین سان که واک “اَ” از آغاز واژه افتاده و واک “پ” به واک “ب” دگردیسه شده است. در نمونه دیگر “آمورزیشن” شده “آمُرزش”، بدین گونه که واک باآوای “او” شده “اُ” و پسوند “یشن” با از دست دادن دو واک “ی” و”ن” به دیسه “ش” کوتاه شده است.
افزون بر روند طبیعی گذر واژه ها، نابسامانیهایی هم روی داده است که همانا پذیرش واکهای ویژه زبان عربی و نوشتن واژه های پارسی با این واکهاست. مانند “ایار” که شده “عیار” و “چلیپا” که شده “صلیب”. دیگر خودداری از نوشتن واکهای ویژه زبان پارسی مانند هژده که شده هیجده و گوسپند که شده گوسفند.
ناگفته نماند که این دگرگونیها یکباره و همزمان روی نداده است. شماری از این دگرگونیها می تواند در درازای زمانی که زبان پهلوی روایی داشته روی داده باشد؛ ولی بیشترین دگرگونیها در زمانی روی داده است که استاد زرینکوب از آن با نام “دوقرن سکوت” در کتابی پربار یاد کرده است. همانا دو سده نخستین پس از یورش تازیان که زبان پهلوی به کناری می رود و جایش را به زبان پارسی می سپارد. پس از آن هم که واژه های پهلوی وارد زبان پارسی می شوند، نیز دگرگونیها آرام آرام ادامه می یابد؛ چنانچه بسیاری از واژه هایی که امروز با واک “ف” نوشته می شوند، در تاریخ بیهقی با واک “پ” نوشته شده اند. مانند سپید، گوسپند و سپاهان ( اصفهان ) .
در فرهنگهای زبان پهلوی ناهمانندیهایی دیده می شود. شاید یک دلیل آن، چنانچه در بالا اشاره شد، بستگی به دگرگونی واژه ها در درازای زمان باشد. برای نمونه واژه “بندهش” به چم [معنی] آفرینش آغازین، که از “بُن” و “دَهش” ساخته شده، در بنیاد بدین گونه است: “بون” و “دهیشن” که می شود “بوندهیشن”. این واژه پس از چند بار کوتاه شدن به دیسه “بندهش” در آمده است و می تواند در فرهنگها به دیسه های “بوندهیشن”، “بندهیشن” و “بندهشن” نوشته شده باشد. نمونه دیگر واژه “اَاَمرداد” است که به دیسه های “اَمرتات”، “امردات” و “اَاَمرداد” نوشته شده است.

بازبردها ( منبع ها )
تاریخ زبان فارسی، نوشته پرویز ناتل خانلری.
فرهنگهای زبان پهلوی.

روجا به معنی ستاره ای هست که صبحدم قابل روئیت میشود؛ستاره ی سهیل
روج در برخی گویش های زبان مازنی به معنای روز هست ، روجا هم احتمالا با همین ریشه ساخته شده و معنای ستاره صبح رو میده .
روجا اسم اصیل مازندرانی به معنای ستاره درخشان صبح
ستاره صبح 🙃
شمایی که میگید گیلک، گیلک مربوط به زبان گیلانی هاست، و زبان مازندرانی یا تبری کاملا با اون متفاوته، شباهت هاشون اندکه. و خب متاسفانه به اشتباه که نباید گفت، اشتباه جا افتاده، نه اینکه اجدادمون اشتباه کنن.
...
[مشاهده متن کامل]

شما که خودتون آملی هستید، اگر یک نفر بیاد براتون گیلکی ( گیلانی ) غلیظ صحبت کنه آیا متوجه میشید؟واژه ها و اصطلاحاتی که اونها بکار میبرن، تا حد زیااادی جدای از زبان مازندرانی هستش، اشتباه جا افتاده بین مردم.
مثل این که لباس محلی مازندرانی رو با گیلانی همه جا اشتباه میگیرن ( مازندران دامن کوتاه چیندار دارن و گیلانی ها بلندش )
اینها مثال هایی از اشتباه جا افتادن برای مردمه

به معنی ستاره صبح

روجا در گویش محلی مازندرانی یعنی ستاره صبح
روجا : /rojā/ روجا ( کردی ـ فارسی ) [روج ( کردی ) = روز، آفتاب ا ( پسوند نسبت ) ]، 1 - منسوب به روج؛ 2 - ( به مجاز ) زیباروی و آفتاب چهره؛ 3 - ( اَعلام ) روجا نام دهی در تنکابن، ن. ک. روزا. اسم روجا برای نامگذاری دختر مورد تایید ثبت احوال کشور است .
روجا ( آفتاب، در پارسی میانه مورد استفاده قرار می گرفت )
روجیار ( جمع آفتاب )
من اسم خودم روژا است اسم روژا کردی در زبان انگلیسی بهش میگن روجا و تو زبان فرانسه بهش میگن ژوغا
این اسم عربی هم هست، ما توی عربی به موج میگیم روجا البته ما الف آخر رو معمولا توی همه کلمات فتحه ( اَ ) تلفظ میکنیم.
روجا یک اسم گلکی ( مازندرنی ) و گیلکی است.
اسم دیوان شعر مازندرانی نیما یوشیج نیز روجا می باشد به معنی ستاره صبح. در ضمن لطفا کلمه جعلی "مازنی" را به کار نبرید. من که به یاد ندارم حتی یک بار تاکید می کنم حتی یک بار هم یک کهنسال یا میانسال چه در گذشته و چه در حال حاضر خود را مازنی بنامد یل به زبان خود بگوید مازنی!! پدربزرگ هایمان همواره خود را گلک gelek نامیده اند و به زبان خود نیز گلکی geleki گفته اند. جالب این است که آن ها حتی کلمه طبری را هم به کار نمی برند و فقط و فقط کلمه گلک و گلکی را به کار میبرند. اما اگر بگوئید که اجدادمان به اشتباه به خود می گفتند گلک من دیگر با شما حرفی ندارم. درست مثل این که یک ژاپنی به زبان خود بگوید ژاپنی بعد ما به او بگوئیم تو به اشتباه! به زبان خود می گویی ژاپنی باید بگویی اتریشی!
...
[مشاهده متن کامل]

جهالت سرزمینیست که مرزهایش بدون زحمت توسعه می یابد.
لطفا تاریخ و هویت اقوام را جعل ننماییم.

روجا در زبان گیلکی به ستاره صبح گفته میشود
روجا اسم گیلکی می باشد و در زبان گیلکی به معنای ستاره است
روجا در زبان مازنی ( تبری ) به معنای روشنایی و نور روز می باشد. و نیز نام ستاره شباهنگ در طلیعه صبح که راهنمای کاروانیان است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس