رضاب
لغت نامه دهخدا
- رضاب نحل ؛ به مجاز، عسل. ( یادداشت مؤلف ).
|| کفک شهد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کفک عسل. ( از اقرب الموارد ). || دانه شبنم بر برگ درخت از باران ، یا عام است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید