ردالقافیه

لغت نامه دهخدا

ردالقافیه. [ رَدْ دُل ْ ی َ ] ( ع اِ مرکب ) بازگرداندن قافیه. در اصطلاح ادب ردالقافیه آن است که قافیه مصراع اول مطلع قصیده یا غزل را در دوم آن تکرار کنند.( از بدیع و عروض و قافیه تألیف همایی و... ص 31 ):
بر لشکر زمستان نوروز نامدار
کرده ست رای تاختن وقصد کارزار
و اینک بیامده ست به پنجاه روز پیش
جشن سده طلایه نوروز نامدار.
منوچهری.
مثال دیگر:
چنان ز عشق تو از حال خویش بیخبرم
که رو نتابم اگر تیغ می زنی به سرم
چنان به یاد تو فارغ شدم ز هر دو جهان
که از وجود خود و هرچه هست بیخبرم.
همای شیرازی ( از بدیع و عروض و قافیه تألیف همایی و... ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) آنست که قافیه مصراع اول مطلع قصیده یا غزل را در آخر بیت دوم تکرار کنند مثال : از بهر تهنیت من و نوروز و نو بهار کردیم رو بحضرت صدر بزرگوار صدر بزرگوار بمن دید و لطف کرد و افزوده قدر بنده و نوروز و نو بهار. ( بدیع )
باز گرداندن قافیه در اصطلاح ادب رد القافیه آنست که قافیه مصراع اول مطلع قصیده یا غزل را در دوم آن تکرار کنند .

فرهنگ عمید

در بدیع، تکرار قافیۀ مصراع اول از مطلع غزل یا قصیده در آخر بیت دوم، مانند این شعر: بر لشکر زمستان نوروز نامدار / کرده ست رای تاختن و قصد کارزار واینک بیامده ست به پنجاه روز پیش / جشن سده طلایۀ نوروز و نوبهار (منوچهری: ۳۹ ). &delta، گرچه تکرار قافیه قبل از هفت یا ده بیت پسندیده نیست، اما این تکرار از محسنات شعر شمرده میشود.

دانشنامه آزاد فارسی

رَدُّالقافیه
(یا: رَدِّ قافیه، در لغت به معنی بازگرداندن قافیه) اصطلاحی در بدیع، تکرار قافیۀ مصرع اول که غالباً در پایان بیت دوم صورت می گیرد: مرا به جان تو سوگند و صعب سوگندی/که هرگز از تو نگردم، نه بشنوم پندی/دهند پندم و من هیچ پند نپذیرم/که پند سود ندارد به جای سوگندی (شهید بلخی) گاه، قافیۀ مصرع اول در پایان بیت های سوم به بعد تکرار می شده است: یاری اندر کس نمی بینیم، یاران را چه شد؟/دوستی کی آخر آمد، دوستداران را چه شد؟/آب حیوان تیره گون شد، خضر فرّخ پی کجاست؟/خون چکید از شاخ گل، باد بهاران را چه شد؟/کس نمی گوید که یاری داشت حق دوستی/حق شناسان را چه حال افتاد، یاران را چه شد؟ (حافظ) ردالقافیه از صناعاتی است که تنها در قصیده و غزل به کار برده می شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس