ذیخ

لغت نامه دهخدا

ذیخ. ( ع اِ ) گرگ. ذئب. || مرد دلیر. || اسپ نجیب نیکورفتار. || بزرگی. || بزرگسالی. || نام ستاره ای است سرخرنگ. || خوشه. || ذکر الضباع ؛ کفتار نر بسیارموی. نعثل. ج ، اَذیاخ ، ذیوخ ، ذَیَخَة :
وَلدِت خلداً و ذیخاً فی تشتمه
و بعده خزَراً یشتد فی العضد.
( صفوان انصاری از البیان والتبیین ج 1 ص 41 ).
و در حاشیه آن آرد: الذیخ ذکر الضباع و هو اعرج. و باز در ج 3 ص 72 همان کتاب آمده است :
دفعنا الیه و هو کالذیخ حاظیا
نشدُ علی اکبادنا بالعمائم.

دانشنامه عمومی

ذیخ ( کفتار ) یا آیوتا اژدها یک ستاره است که در صورت فلکی اژدها قرار دارد.
عکس ذیخ
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس