دفان

لغت نامه دهخدا

( دفآن ) دفآن. [ دَف ْ ] ( ع ص ) رجل دفآن ؛ مرد جامه گرم پوشیده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و مؤنث آن دَفْآی است. ( از اقرب الموارد ).
دفان. [ دَف ْ فا ] ( ع اِ ) چوب و تخته ٔکشتی. ج ، دَفافین. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ).

دفان. [ دِ ] ( ع ص ) رکیة دفان ؛ چاه انباشته. ( منتهی الارب ). چاهی که قسمتی از آن مدفون شده باشد. ( از اقرب الموارد ). ج ، دُفُن. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
- ماء دفان ؛ آب انباشته و مدفون. ( از ذیل اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

رکیه دفان چاه انباشته . چاهی که قسمتی از آن مدفون شده باشد .
( دف آن ) رجل دف آن مرد جامه گرم پوشیده .

پیشنهاد کاربران

بپرس