درون مایه


معنی انگلیسی:
content, drift, issue, motive, motif

فرهنگستان زبان و ادب

{theme} [سینما و تلویزیون، موسیقی، هنرهای نمایشی] [سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] اندیشه ای اصلی که نمایشنامه یا فیلم نامه و نمایش یا فیلم براساس آن بنا می شود [موسیقی] موادی موسیقایی که کل یا بخشی از یک اثر بر مبنای آن شکل می گیرد؛ گاهی درونمایه ای لحنی...

پیشنهاد کاربران

درونمایه: محتوی، ماده ی سخن، مضمون، فحوای کلام. . .
پارسی توان واژه سازی بالایی دارد.
مضمون ، محتوا
داشته های درونی
می توان واژه ( درونمایه ) را به دیسه یِ کوتاهترِ ( درمایه ) بکار برد، که در اینصورت، کارواژه یِ همبسته به آن ( درمودَن یا درماییدَن ) می شود. در سوِ مقابل، می توان ( برمایه ) از کارواژه ( بَرمودَن یا برماییدن ) را بکارگرفت.
...
[مشاهده متن کامل]

برای نمونه:
دَرموده:محتوایی، محتوایی شده
دَرماییدن/درمودن: محتوایی کردن.
درمایِش و. . . .
( این واژگان در فلسفه و منطق می توانند به آسانی بکاربسته شوند ) .

جانمایه
محتوا . . . . .
ریشه. . . خمیره. . . بن. . . اصل. . . واقعیت. . .
مفاد
motif
درونمایه
یک ایده غالب یا تکراری در کار هنری
محتوا
محتوا - اصل هر چیز
اصل هر چیز . . محتوا . . فهرست
اصل هر چیز //واقعیت هرچیز //چیزی که فیک نباشد
اصل هر چیز
اصل هر چیز - محتوا
اصل
تم
اصل هرچیزی

بن درون بنیان اصلی
اصل هرچیز، محتوا
مضمون، واژه «درونمایه» را به معنای فلسفی آن نیز می توان بجای واژه «مضمون» بکار برد. معنای این واژه از زبانزد ( ضرب المثل ) زیر بهتر دریافت می شود:
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
- - - -
محتوی - محتوا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس