خورشید

/xorSid/

مترادف خورشید: آفتاب، خور، روز، شمس، شید، مهر، هور

متضاد خورشید: قمر، ماه

معنی انگلیسی:
sol, sun

فرهنگ اسم ها

اسم: خورشید (دختر) (فارسی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: xoršid) (فارسی: خورشيد) (انگلیسی: khorshid)
معنی: ستاره مرکزی منظومه شمسی، آفتابِ درخشان، ( به مجاز ) زیبارو، ( در نجوم ) کره ی سوزان، جرم مرکزی منظومه ی شمسی به نام کره ی خورشید که قطر آن، کیلومتر بوده و گرمای میانگین سطح آن حدود درجه سانتیگراد و گرمای درونی آن به مراتب بیشتر از این است، ( به مجاز ) نور این کره، آفتاب، ( در نجوم ) کُره ی سوزان، درخشان، کره سوزان، و گازی ای که زمین و سایر سیاره های منظومه شمسی حول آن می گردند و نور، گرما، و انرژی منظومه شمسی از آن است، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران ‏خسروپرویز پادشاه ساسانی
برچسب ها: اسم، اسم با خ، اسم دختر، اسم فارسی، اسم طبیعت، اسم کهکشانی

لغت نامه دهخدا

خورشید. [ خوَرْ / خُرْ ] ( اِ ) ( از: خور+ شید ) خور. مهر. هور. شمس. شارق. بیضاء. شید. ( مهذب الاسماء ).روز. غزاله. ( یادداشت بخط مؤلف ). ستاره ای که جاذبه گرانشی آن اجرام منظومه شمسی را بر مداراتشان نگاه میدارد. نزدیکترین ثوابت است به زمین و با وجود عظمت نسبی آن نسبت به اجرام منظومه شمسی در مقام مقایسه با سایر ستارگان ستاره زرد کوتوله ای بیش نیست ، که در شاخه ای مارپیچی نزدیک حاشیه خارجی کهکشان جا دارد. برای ساکنین زمین خورشید از مهمترین ستارگان است ، اشعه آن منبع حرارت ، نور، مواد غذائی ، سوخت و قدرت است. در طی حرکت ظاهری روزانه خود در آسمان به رشد گیاهان کمک میکند، زمین را گرم میسازد، آب را از منابع مختلف تبدیل به بخار میکند، در تولید بادها سهیم است و اعمال بسیار دیگر نیز انجام می دهد که جملگی آنها برای وجود انسان اهمیت حیاتی دارد. ابعاد و فواصل : فاصله متوسط خورشید از زمین 149490000 کیلومتراست ( فاصله خورشید را از زمین میتوان بوسیله اختلاف منظر خورشید یا به وسیله سومین قانون از قوانین کپلر تعیین کرد ). قطر متوسط خورشید 1390400 کیلومتر حدود 109/1 برابر قطر زمین است و حجمش 1300000 برابر حجم زمین میباشد. جرم خورشید را میتوان بوسیله جاذبه گرانشی آن بر زمین حساب کرد و آن 133*1/982 گرم یا قریب 1027*2 تن میباشد ( 331950 برابر جرم زمین )، از روی جرم و حجم خورشید میتوان جرم مخصوص آنرا حساب کرد و آن 1/4 برابر جرم مخصوص زمین یا 1/4 برابر جرم مخصوص آب است. جاذبه گرانشی خورشید بر سطح رخشانکره مساوی 27/6 برابر جاذبه گرانشی بر سطح زمین میباشد و بدین حساب شخصی که بر کره زمین 50 کیلوگرم وزن داشته باشد بر خورشید قریب 1/4 تن وزن خواهد داشت.
حرکات خورشید: خورشید دارای حرکات ظاهری ( = حرکت یومی و حرکت سالیانه ) و حرکات واقعی است ، خورشید در حرکت یومی ( حرکت ظاهری کره آسمان ) شرکت دارد. در نیمکره ما، از مشرق طلوع میکند، در طرف جنوب از نصف النهار محل میگذرد ( عبور عَلْیاء ) و در مغرب غروب میکند، عبور آن از نصف النهار ظهر حقیقی را مشخص میسازد ( شبانروز )، خورشید حرکت ( ظاهری ) سالیانه ای بدور زمین نیز دارد، که هر روز آنرا قریب یک درجه از مغرب بطرف مشرق میبرد، در این حرکت خورشید سالی یک بار از مقابل برج ها میگذرد، مدار این حرکت در صفحه دایرةالبروج واقعست ، این حرکت در تاریخ نجوم اهمیت فراوان داشته است. اعتدالین و انقلاب و میل کلی مربوط به آن و سال شمسی مبتنی بر آن است ( سال تقویم ). علاوه بر این حرکات ظاهری حرکت دورانی کهکشان خورشید را با سرعت حدود 1130000 کیلومتر در ساعت در فضا میگرداند، اما در داخل کهکشان هم خورشید ثابت نیست بلکه با سرعتی قریب 72400 کیلومتر در ساعت بجانب صورت فلکی جاثی علی رکبتیه حرکت میکند و اینکه ما از این حرکت سریع خورشیددر فضا بیخبریم بسبب دوری اجرام فلکی است که مأخذ تشخیص این حرکت وضعی خاصی نیز هست که بر طبق ارصاد متعدد کلفهای خورشید و ارصاد طیفی دوره آن برای قسمتهای مختلف خورشید با تغییر فاصله از استوای خورشید متفاوت است و این امر دال بر این است که خورشید جسمی صلب نیست. دوره حرکت وضعی خورشید در استوای آن حدود25 شبانروز میباشد. استوای خورشید نسبت به صفحه دایرةالبروج ( صفحه مدار زمین ) /15ْ7 مایل است.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

در آیین زردشتی یکی از ایزدان موکل بروز یازدهم هر ماه شمسی ( خورشید خور روز ) است .
(اسم ) ۱ - آفتاب . ۲ - هر ستار. ثابتی که مرکز یکی از منظومه های شمسی باشد . ۳ - نوعی اسب .
دهی از دهستان قره طقان بخش بهشهر شهرستان ساری واقع در شمال نکا .

فرهنگ معین

(خُ ) [ په . ] (اِ. ) ۱ - ستاره ای که سیارات منظومة شمسی به گرد آن می چرخند. ۲ - هر ستاره ای که مرکز یکی از منظومه ها باشد.

فرهنگ عمید

۱. (نجوم ) کره ای سوزان و گازی که زمین و سیارات دیگر منظومۀ شمسی دور آن می گردند و از آن کسب نور و حرارت می کنند.
۲. [مجاز] آفتاب.

واژه نامه بختیاریکا

تَونا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خورشید به معنای آفتاب است. از آن در بابهای طهارت، صلات و نکاح سخن رفته است.
خورشید از مطهرات است که با شرایطی اشیای نجس شده زیر را پاک می کند: زمین و اشیای غیر منقول، چون ساختمان و چیزهایی که در آن به کار رفته، مانند درو پنجره و حتی میخی که به دیوار کوبیده شده است.سنگ، خاک، گل و مانند آن که بر روی زمین است حکم زمین را دارد و با برداشتن از روی زمین حکم سایر منقولات را پیدا می کند. درختان و گیاهان قبل از چیدن نیز همین حکم را دارند.ثبوت حکم نسبت به میوه بر درخت محل بحث است. از منقولات، حصیر و بوریا نیز بنابر مشهور ملحق به زمین اند. خورشید، اشیای یاد شده را که به بول یا- بنابر مشهور- هر نجاست مایع یا جامد دیگری که عین آن زائل شده و رطوبتش باقی مانده، نجس شده باشد، پاک می کند.
مستمسک العروة، ج۲، ص۷۵-۸۶.
۱. ↑ مستمسک العروة، ج۲، ص۷۵-۸۶.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۳، ص۵۲۷-۵۲۹.
...

دانشنامه عمومی

خورشید (ترانه). خورشید ( به آلمانی: Sonne ) ، ترانه ای از آلبوم مادر گروه آلمانی رامشتاین است. این ترانه اولین تک آهنگ آلبوم مادر است.
موزیک ویدئو این ترانه اعضای گروه رامشتاین را به صورت کوتوله هایی نشان می دهد که باید در یک معدن به دنبال طلا بگردند و آن ها را برای سفید برفی بیاورند.
عکس خورشید (ترانه)

خورشید (فیلم). خورشید ( روسی: Сóлнце ) فیلمی روسی در سبک زندگینامه ای به کارگردانی الکساندر سوکوروف است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. این فیلم زندگی امپراتور ژاپن شووا ( هیروهیتو ) را در واپسین روزهای جنگ جهانی دوم به تصویر می کشد. این فیلم سومین درام در سه گانه سوکوروف شامل تورس درباره ولادمیر لنین در اتحاد شوروی و مولوخ درباره آدولف هیتلر در آلمان نازی است.
عکس خورشید (فیلم)

خورشید (فیلم ۱۹۲۹). خورشید ( انگلیسی: Sun ) فیلمی صامت در ژانر درام به کارگردانی آلساندرو بلازتی محصول سال ۱۹۲۹ است.
مارچلو اسپادا در نقش Ing. Rinaldi
واسکو کرتی در نقش Marco
دریا پائولا در نقش Giovanna
ویتوریو ویزر در نقش Silvestro
عکس خورشید (فیلم ۱۹۲۹)

خورشید (قفقاز). خورشید ( به ترکی آذربایجانی: Xurşud ) یک روستا در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان سالیان واقع شده است. [ ۱] خورشید ۷۰۸ نفر جمعیت دارد.
نام این روستا از فردی به نام خورشید گرفته شده است. اهالی خورشید بیشتر از ایرانیانی هستند که برای کار در کنسروسازی ماهی به این ناحیه آمده بودند. [ ۲]
عکس خورشید (قفقاز)عکس خورشید (قفقاز)

خورشید (هشترود). خورشید یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان نظرکهریزی بخش نظرکهریزی شهرستان هشترود واقع شده است.
عکس خورشید (هشترود)

خورشید (کارت تاروت). خورشید ( XIX ) نوزدهمین برگ برنده در دسته کارت های تاروت کبیر در اکثر دسته های سنتی تاروت است. این کارت در بازی و همچنین در پیشگویی و فال گیری استفاده می شود.
نوزادی سوار بر اسب سفید در زیر خورشید انسان سازی شده ( به شکل انسان طراحی شده ) است و همراه با گل های آفتابگردان در پس زمینه
ای. وایت پیشنهاد کرد که این کارت با دانش به دست آمده همراه است. فرزند زندگی پرچمی قرمز در دست دارد که نمایانگر خون تجدید است و در حالی که خورشید خندان بر او می تابد که نشان دهنده موفقیت است. ذهن خودآگاه بر ترس ها و توهمات ناخودآگاه غالب است. بی گناهی مجدد کشف می گردد و امید به آینده را به ارمغان می آورد.
این کارت در پیشگویی به طور کلی مثبت در نظر گرفته می شود. این کارت بیانگر شادی و رضایت، سرزندگی، اعتماد به نفس و موفقیت است. [ ۱] [ ۲] [ ۳] در بعضی موراد، به عنوان بهترین و مثبت ترین کارت در تاروت از آن یاد می شود و نشان دهنده چیزهای خوب و نتایج مثبت در مبارزات فعلی است.
وایت پیشنهاد می کند که کارت تداعی کنندهٔ چندین پیشگویی است:
19. خورشید. - خوشبختی مادی، ازدواج موفق، رضایت، اعتماد به نفس، سرزندگی و موفقیت. معکوس این کارت: همان معنا اما در ابعادی کوچکتر.
عکس خورشید (کارت تاروت)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

خورشید (Sun)
ستارۀ مرکزی منظومۀ خورشیدی. سنش حدود ۵ میلیارد سال است و ۱۰میلیارد سال عمر برای آن پیش بینی می کنند و قطر آن۱.۴میلیون کیلومتر، دمای سطحی اش در نورسپهر، حدود ۵,۸۰۰ درجۀ کلوین (۵,۵۳۰ درجۀ سانتی گراد) و دمای مرکزش ۱۵میلیون درجۀ کلوین (حدود ۱۵میلیون درجۀ سانتی گراد) است. حدود ۷۰ درصدش از هیدروژن، ۳۰ درصدش از هلیوم، و کمتر از ۱ درصدش از عناصر دیگر تشکیل شده است. انرژی خورشید از واکنش های گداختِ هسته ایِ تبدیل هیدروژن به هلیوم تأمین می شود و مقدار بسیار زیادی نور و حرارت تولید می کند که موجب ادامۀ حیات در زمین است. خورشید در پایان عمرش، بر اثر انبساط، به غول سرخی به ابعاد مدار مریخ تبدیل می شود. سپس، بر اثر انقباض به کوتولۀ سفید بدل خواهد شد. خورشید حدود ۱۴۹میلیون کیلومتر از زمین فاصله دارد و نزدیک ترین ستاره به زمین است. حدود هفت دقیقه طول می کشد تا نور و حرارت خورشید به زمین برسد. چرخش خورشید در نزدیکی استوا هر ۲۵ روز یک بار، و در قطب ها قدری کُندتر است. چرخش آن را می توان با مشاهدۀ عبور لک های تیرۀ خورشید (نواحی سردتری با دمای حدود ۳,۶۰۰ درجۀ کلوین/۳,۳۰۰ درجۀ سانتی گراد) روی قرص آن دنبال کرد. گاهی در نزدیکی لک های خورشید فوران های درخشانی موسوم به شراره دیده می شود. بر فراز نورسپهر خورشید (سطح ظاهری آن که نور و حرارت گسیل می کند) لایه ای از گاز رقیق، معروف به فام سپهر، قرار دارد که فقط با وسایل مخصوص یا هنگام گرفت (کسوف) مشاهده می شود. برجستگی هایی با نام زبانه از فام سپهر به سوی خرمن خورشید (هاله ای از گاز رقیق و داغ که خورشید را احاطه می کند) گسترده می شود. گاز جوشان از خرمن به طرف منظومۀ خورشیدی جریان می یابد و باد خورشیدی را پدید می آورد. فعالیت های خورشید، از جمله لک های خورشیدی، شراره ها، و زبانه ها، طی چرخۀ خورشیدی که طی یازده سال به حداکثر خود می رسد و ظاهراً به میدان مغناطیسی مربوط است، اوج می گیرند و فروکش می کنند. دیواره ای از اتم های گرم هیدروژن با دمای ۲۰ تا ۴۰هزار درجۀ کلوین (۱۹,۷۰۰ تا ۳۹,۷۰۰ درجۀ سانتی گراد) در مسیر حرکت خورشید در فضا ایجاد می شود. این دیواره، که در ۱۹۹۵ کشف شد، در ۲,۲۴۰میلیون کیلومتری خورشید قرار دارد و وجود آن را نظریه پردازان پیش بینی کرده بودند. در ۱۹۹۵، اخترشناسان امریکایی وجود آب در خورشید را گزارش کردند. این آب به شکل بخار فوق گرم در دو لک خورشیدی، با دمای فقط ۳,۳۰۰ درجۀ کلوین (۳هزار درجۀ سانتی گراد)، قرار داشت و به این ترتیب از دمای مناطق دیگر سطح خورشید، یعنی ۵,۸۰۰ درجۀ کلوین (۵,۵۳۰ درجۀ سانتی گراد) متمایز بود.

جدول کلمات

لیو, هور

مترادف ها

earth (اسم)
زمین، خاک، خورشید، کره زمین، سطح زمین، دنیای فانی، سکنه زمین

venus (اسم)
زن زیبا، خورشید، ناهید، ستاره زهره، الهه عشق و زیبایی

jupiter (اسم)
مشتری، خورشید

sun (اسم)
خورشید، خاور، افتاب، خرشید

daystar (اسم)
خورشید، ستاره بامداد

phoebus (اسم)
خورشید

sol (اسم)
خورشید

saturn (اسم)
خورشید، زحل، خدای بذر کاری

pluto (اسم)
خورشید، خدای عالم اسفل، ستاره پلوتو

uranus (اسم)
خورشید، ستاره اورانوس

فارسی به عربی

شمس

پیشنهاد کاربران

خورشید در زبان بنگالی که هم خانواده زبان فارسی هست و از خانواده زبانهای هند و اروپایی می باشد شورجا هست
خورشید به زبان سنگسری
خور khor
آفتاب aftab
روشنی rosheny
اف
خورشید ، سانسکریت parbehi پربهی ، اوستایی farvehi فروهی پهلوی farvashi فارسی خورشید . Khvrvashi هرزنی harvashi هروشی
همه به معنی تابش نور ، بامداد و خورشید هستند واژه از دو بخش درست شده پر . یا. فر که تبدیل به هر و خور در زبانهای ایرانی شده و بخش دوم بهی ، وهی ، وشی ، است اما نکته در این است که بخش نخست معنی نور را دارد و خور . یا . فر ، هر ، است و بخش دوم بهی . وهی، و وشی به معنی زمین است . واژه فرو هر یا فروهر هم همین واژه امروزی خورشید است
...
[مشاهده متن کامل]

ارزشمندی فروهر نیز به ارزش و رابطه زندگی بخش نور و زمین هست

خورشید یک واژه صد در صد فارسی است
در زبان لکی معادل آن هوئر یا هوَر ( hoar ) می باشد
خورشید به زبان سنگسری
خور khor
شید رو نوشتم یعنی نور و در پایان پرسیدم ریشه شید چیست
با ملاحظه فرهنگ لغت شید یعنی شعاع دایره
بر این اساس خورشید یا خرشید هم یعنی تشعشع ( شعاع ) بزرگ
خورشید به نظر میرسد، از تلفیق خر شید ایجاد شده است
خر یعنی بزرگ مثلا خرگاه که جایگاه بزرگان است یا خرمگس یا خرمهره یا خرگوش
شید یعنی نور و تابش
اسم شیده هم داریم
مهشید یعنی تابش ماه و خورشید یعنی تابش بزرگ
حال شید از چه ریشه ای هست؟
واژه خورشید
معادل ابجد 1120
تعداد حروف 6
تلفظ xoršid
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: xvaršēt] ‹خور، خورشاد، خرشاد، خورشیت، هور، هورشید›
مختصات ( خُ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی xorSid
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگِ سَنسکریت - فارسی
خورشید و خاور
ریشه هندو اروپائی خورشید سول - swel و در اوستا حور hvar و khweng و در سانسکریت سوریا surya که در لاتین سول sol ودر یونانی هلیوس hēlios در انگلیسی واژه هائی مانند سوت یا جنوب sol، solar، south , خورشید یا سن sun و یکشنبه Sunday و فلز هلیوم Helium
...
[مشاهده متن کامل]

سحر چون خسرو خاور عَلَم بر کوهساران زد
به دستِ مرحمت یارم درِ امیدواران زد ( حافظ )

🌏 🪐 نام سیارات منظومه شمسی به همراه تصویر. . .
خورشید
تعدادی از واژگان علم نجوم به انگلیسی:
astronomy = علم نجوم
The solar system = منظومه شمسی
The sun = خورشید 🌞
Mercury = عطارد، تیر
Venus = زهره، ناهید
Earth = زمین 🌎
...
[مشاهده متن کامل]

Mars = مریخ، بهرام
Jupiter = مشتری، هرمز
Saturn = زحل، کیوان
Uranus = اورانوس
Neptune = نپتون
space = فضا
galaxy = کهکشان
orbit = مدار
meteorite = شهاب سنگ
comet = ستاره دنباله دار
asteroid = سیارک
asteroid belt = کمربند سیارک ها ( بین مریخ و مشتری )
meteor / shooting star / falling star = شهاب سنگی که در حال سوختن وارد اتمسفر زمین می شود
black hole = سیاه چاله
dark matter = ماده تاریک
gravity = جاذبه
axis = محور
star = ستاره
eclipse = خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی
solar eclipse = خورشید گرفتگی
lunar eclipse = ماه گرفتگی
supernova = سوپرنوا، ابرنواختر
the Big Bang = بیگ بنگ
constellation = صورت فلکی
cosmology = کیهان شناسی
dwarf planet = سیاره کوتوله
light year = سال نوری
terrestrial = زمینی، خاکی
celestial = آسمانی
extraterrestrial = فرازمینی

خسرو سیارگان . [ خ ُ رَ / رُ وِ س َی ْ یا رِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی خسرو زرین عطا و کنایه از آفتاب عالمتاب است . ( برهان قاطع ) . مهر. هور. حور. شمس : صاحب خسرونشان کز نور رای روشنت روشنایی وام خواهد خسرو سیارگان . سوزنی .
مهرنوش_مهر
چشم روز. [ چ َ / چ ِ م ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب . ( آنندراج ) . کنایه از خورشید و نور آن : ناوک عصمت بدوزد چشم روزگر کند در سایه ٔ چترت نگاه . انوری ( از آنندراج ) .
تشت آتش . [ ت َ ت ِ ت َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید است . ( برهان ) . آفتاب . ( فرهنگ رشیدی ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ) . و رجوع به تشت زر و تشت زرین شود.
چشمه ٔ آتش . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ ت َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کوره ٔ آهنگری و جز آن . || آفتاب . ( ناظم الاطباء ) . کنایه از خورشید و چشمه ٔ خورشید. چشمه ٔ آتش فشان . رجوع به چشمه ٔ آتش فشان شود.
...
[مشاهده متن کامل]

شاه فلک . [ هَِ ف َ ل َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است : ز شاه فلک تیغو مه مرکب اوزحل خود و مریخ خفتان نماید. خاقانی . خور خواهد شاهد و شاه فلک محروروارآن همه کافور کز هندوستان افشانده اند. خاقانی .
نان گرم چرخ . [ ن ِ گ َ م ِ چ َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب . ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) .
روشن چراغ . [ رَ / رُو ش َ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از خورشید :
چو سروسهی کژ بگردد بباغ
بروبر شود تیره روشن چراغ .
فردوسی .
چو برزد سر از کوه روشن چراغ
ببردند بالای زرین جناغ .
...
[مشاهده متن کامل]

فردوسی .
|| ( اِ مرکب ) نام نواییست از موسیقی . ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
مطربان ساعت بساعت بر نوای زیر و بم
گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه
نوبتی پالیزبان و نوبتی سروسهی
نوبتی روشن چراغ و نوبتی گاویزنه .
منوچهری .
|| چراغ روشن :
چو خورشید برزد سر از پشت زاغ
زمین شد بکردار روشن چراغ .
فردوسی .
سراسر همه کاخ و ایوان و باغ
همی تافت هرسو چو روشن چراغ .
فردوسی .
|| ( ص مرکب ) آنکه چراغش روشن است .

طفل خونین ؛ کنایه از خورشید است :
برشکافد صبا مشیمه شب
طفل خونین بخاور اندازد.
خاقانی.
خواجه ٔ سپهر. [ خوا / خا ج َ / ج ِ ی ِ س ِ پ ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خواجه ٔ زر. کنایه از آفتاب بود. ( از انجمن آرای ناصری ) .
خواجه ٔ فلک . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ی ِ ف َ ل َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است . || کنایه از مشتری . ( از برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) .
چشمه ٔ روز. [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید. کنایه از هور و خور :
ایا سپهر ادب را دل تو چشمه ٔ روز
ایا بهشت سخا را کف تو ماء معین .
فرخی .
ماه از آن گفتم کاندر لغت و لفظ عرب
چشمه ٔ روز بود ماده و مه باشد نر.
فرخی .
پیاله ٔ زر. [ ل َ / ل ِ ی ِ زَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آفتاب . ( مجموعه ٔ مترادفات ص 12 ) .
گل آسمان . [ گ ُ ل ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است . ( ناظم الاطباء ) .
شاه اختران . [ هَِ اَ ت َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آفتاب . هور. خورشید. شمس : ز آمدن شاه اختران بحمل گشت هرشجری چون گشاده گنجی گنجور. سوزنی .
تنها در زبان فاخر لکی است که خورشید را هوئَر یا حوئَر تلفظ میشه کهن ترین و با اصالت ترین واژه همین است حوئَر - حوئَر و احورآ یک معنی و از یک ریشه اند احورآمزدا خدای خورشد
زبان لکی از کهن ترین و غنی ترین زبان های ایرانیست که با بیش از سی هزار واژه ثبت ملی شده است
زنده باد لکستان بزرگ
کوردی سورانی و کلهری: خووَر
کوردی لکی: هۊیَر
کرکس زرین ؛ خورشید. ( منتهی الارب ) :
چون که نور صبحدم سر برزند
کرکس زرین گردون پر زند.
مولوی.
زرافشان کوس. [ زَ اَ ] ( اِ مرکب ) کنایه از آفتاب. ( آنندراج ) . رجوع به زرافشان شود.
شمشیر صبح ؛ کنایه از خورشید است. ( یادداشت مؤلف ) :
محتاج نیست طلعت زیبای تو به تاج
شمشیر صبح را نبود حاجت فسان.
ظهیر فاریابی.
اسم دخترم رو میخواهم بگذارم خورشید، مهرتابان و فروزان
خور . . . مهر . . . هور . . . شمس . . .
سالار ستارگان ؛ آفتاب.
شید. . . شمس. . .
تذرو زرین پر ؛ کنایه از خورشید :
از پی آن تذرو زرین پر
آهنین آشیان کنید امروز.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 483 ) .
- سیمرغ زرین پر ؛ کنایه از خورشید :
عید همایونفر نگر سیمرغ زرین پر نگر
...
[مشاهده متن کامل]

ابروی زال زر نگر بالای کهسار آمده .
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 388 ) .
رجوع به دیگر ترکیبهای زرین شود.

جام سحر. [ م ِ س َ ح َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب عالمتاب است. ( برهان ) ( آنندراج ) . جامه ٔ سحر.
مهر
- خشت زر ؛ خشتی که از طلاست. کنایه از آفتاب است :
دیوار مشرق را نگر خشت زر آمد قرص خور
چون دست تست آن خشت زر زر بی تقاضا ریخته.
خاقانی.
- خشت زرین ؛ خشتی که از طلاست. کنایه از خورشید است :
نقب در دیوار مشرق برد صبح
خشت زرین زان میان آمد برون.
خاقانی.
شاه ستارگان. [ هَِ س ِ رَ / رِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است : شاه ستارگان به افق مغرب خرامید. ( کلیله و دمنه ) .
چراغ زمانه/چراغ زمان. [ چ َ / چ ِ غ ِ زَ ن َ / ن ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) خورشید و آفتاب. چراغ روز. چراغ جهان :
همه شب همی راند خود با گروه
چو خورشید تابان درآمد ز کوه
چراغ زمانه زمین تازه کرد
در و دشت بر دیگر اندازه کرد.
فردوسی.

‬خورشید به عبری :‫השמש ( ha shemesh )
خورشید به عربی :الشمس ( al shams )

چرا خورشید را در بالا و زمین را در پایین میبینیم ؟ حقیقت این است که جایگاه واقعی و اصلی خورشید در عمیق ترین منطقه منظومه شمسی قرار دارد و با این وجود احساس بینایی ما انسان ها این است که این ستاره بالا قرار دارد و یا روی آسمان هرروز از شرق به سمت غرب حرکت میکند. در اطراف خورشید تعداد 9 گودال عظیم به تعداد سیاره های این منظومه وجود دارند که تو در تو اند و خورشید در عمق آنها قرار دارد. گودال های سیارگان از نزدیک ترین تا دور ترین آنها به تریب وسیع تر و ارتفاع لبه آنها بلند تر میشوند و هر سیاره ای روی لبه گودال ویژه خویش در سطحی بالاتر از سطح خورشید دور آن می چرخد. سوال را دوباره تکرار میکنم: چرا خورشید که در واقع در عمق منظومه قرار گرفته است، به نظر ما انسان ها در بالا قرار دارد ؟ در پاسخ گویی به این سوال یک منجم یا کیهان شناس را در نظر میگیریم که دارای شجاعت بوده و از گودال نمی ترسد. این اَبَر مرد روی کره زمین در لبه گودال زمین ایستاده و خورشید را در عمق نظاره میکند. با تعجب و شگفت در می یابد که شعاع های دید او پاره خط های اند که به شکل مخروط خوابیده روی یک سطح شیبدار قرار گرفته است. آغاز یا ابتدای این مخروط ریشه در چشمان سر وی دارد و بخشی مرکزی قاعده آن به سطح خورشید خیره گشته است. با خود می اندیشد که برای سهولت در بررسی بهتر است این مخروط رایک پاره خط در نظر بگیرد و این کار را هم میکند. در حین خیال پردازی یک دفعه یک جرقه در اندیشه اش ایجاد میشود که متعاقب آن خودرا یک وزنه سنگین می پندارد که به یک سر این پاره خط آویزان شده و آنرا به همراه خود به سمت مرکز میدان جاذبه زمین می کشاند و انتهای آن چون دور و سبک است و به خورشید چسبیده است و آن هم به علت دور بودن سبک است، خود به خود بالا رفته و در بالا قرار میگیرد. پس از این کشف و شهود در این آزمایش به این نتیجه میرسد که شعاع دید او چیزی نیست غیر از انعکاس نور خورشید در چشمان سر او و انتهای این شعاع نوری بر اثر جاذبه زمین پایین می آید و نه اینکه خم شود. و سر دیگر آن به همراه خورشید بطور ظاهری بالا میرود و نه اینکه بر اثر جاذبه خورشید خم گردد. برای روشن شدن موضوع، این منجم یک الاکلنگ را در حیاط یک مهد کودک را در نظر میگیرد که به جای زمین و خورشید، یک منجم روی یکی از کفه های آن و یک کیهان شناس روی کفه دیگر نشسته و با هم مشغول بازی آفتاب مهتاب اند. پس از زمزمه فلک در گوش دل وی و رساندن اورا به روشنایی به این فکر می افتد که ببیند سنگینی او تا چه اندازه سر سبک را میتواند بالا ببرد؟ در پاسخ گویی به سوال خویش، به خود میگوید که من در مرکز زمین که مرکز میدان جاذبه است، سنگین ترین وزن خودم را خواهم داشت و در خیال خودرا روی مرکز زمین قرار میدهد و به خورشید مینگرد. با کمال تعجب و شگفت و در تائید تئوری خود، متوجه میشود که خورشید بطور عمودی روی سرش قرار گرفته است. پس از بیرون آمدن از قهر جهنمی زمین و ایستادن روی سطح آن، همین خیال را برای همه ستارگان روی آسمان به کار می بندد و علت بالا بودن ظاهری آنها را کشف میکند. ستارگانی که شب ها روی آسمان میبینیم همگی روی یک سطح مدور قرار ندارند و از لحاظ عمق و ارتفاع با هم خیلی فاصله دارند، اما تعداد زیادی از آنها با خورشید خودمان در یک سطح قرار دارند. با این وجود ما همه آنها را بالا می بینیم و خود و زمین را پایین. در مورد کره ماه تصویر حقیقی است به این معنا که ماه واقعا نسبت به زمین بالا قرار دارد، اما بیش از حد مُجاز بالا قرار دارد. زیرا سطح مدار ماه نسبت به سطح مدار زمین چند درجه بیشتر خمیده نیست. اما به دلیل بالا چون ابتدای شعاع دید به مرکز جاذبه زمین نزدیکتر است و وزن منجم به آن آویزان گردیده و سنگینی میکند، انتهای آن که به ماه چسبیده است، سبکتر بوده و متعاقب آن ماه مقدار زیادی بالاتر از مقام و منزلت و رتبه و جایگاه واقعی خویش، منجم را ورانداز میکند. شاید با زبان بی زبانی میخواهد به مشاهده گر انسانی القاء نماید که در نظام خلقت از مقام و منزلت والاتری برخودار است، تا اینکه مقام اورا میپندارند. ماه نه تنها مهتاب یا چراغ خواب شب است، بلکه وظیفه اصلی او علاوه بر ایجاد جذر و مد پایدار و ثابت نگه داشتن محور زمین است و الا بدون ماه، کره زمین روی مدار خود به دور خورشید، معلق میزد و متعاقب آن حیات روی کره زمین طوری آنرا تجربه میکنیم ایجاد نمی شد یا اینکه حد اکثر لق و لوق میشد.
...
[مشاهده متن کامل]

یک سوال از خدمت خوانندگان گرامی :
طوریکه اطلاع داریم هم اکنون سوخت خورشید گاز هیدروژن می باشد و از جوش خوردن چهار اتم هیدروژن یک اتم هلیوم ایجاد میشود. اما از طرفی دیگر میدانیم که هسته اتم هلیوم از دو عدد پروتون و دوتا نوترون و در مدار آن دو الکترون قرار دارند. در صورتی که چهار اتم هیدروژن هرکدام دارای یک پروتون در هسته و یک الکترون در مدار هستند که روی هم چهار پروتون و چهار الکترون در دست رس داریم . نتیجه میگیریم که دو اتم هیدروژن بر اثر فشار خنثی میگردند و هرکدام به یک نوترون تبدیل میشوند که با دو اتم باقی مانده و خنثی نشده هسته یک اتم هلیوم را میسازند. سوال این است که چیزی باعث میشود، ازاین چهار اتم هیدروژن که در یک شرایط مساوی دمایی و فشاری قرار دارند، درست دو تا از آنها خنثی شود و دو تا دست نخورده باقی بمانند؟
اگر پاسخ داده شود که هرکدام از آن چهار اتم یک فرشته مسول همراه خود دارند که دو تا از آنها وظیفه نگهداری و پایداری و دو تای دیگر وظیفه خنثا سازی را به عهده دارند. آنگاه منجم شجاع و جسور ما از شنیدن چنین پاسخی شگفت زده و حیران خواهد گشت و انتظار پاسخ علمی از ما را خواهد داشت و نه افسانه سازی دینی.

خورشید یعنی درخشان ❤❤
لیو، هلیا، آفتاب، مهر، شمس، شید، هور
خورشید
اوستا : سون
انگلیسی : sun
آلمانی : Sonne
خورشید:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " خورشید" می نویسد : ( ( خورشید در پهلوی در ریخت خورشت xwaršēt بکار می رفته است. این واژه از دو پاره ی :خور/ شید ساخته شده است خور نام دیگر مهر یا آفتاب است این واژه در اوستایی هوَر بوده است، با دو ریخت و " خوَر " و " هُور " به پارسی رسیده است. " شید " نیز که ویژگی خور است و به معنی رخشان و تابنده در اوستایی خْشَئته بوده است. خ ساکن پیش از "ش" در دگرگونی واژه سترده می آید؛ از این روی" خْشئته " به شیت و شید دیگر گشته است . نمونه های دیگر خْشَپَه است که شپ و "شب" شده است؛ نیز اَخْش که به ریخت " آتش" در آمده است. نیز پَخْشَگ که به " پشه " دیگرگونی یافته است. نمونه ی دیگر وَخْش است، نام شهری در فرارود ( ماوراءالنّهر ) که بافته ای پر آوازه داشته است و به " وش "دیگر گون شده است "شید "را ، چونان ویژگی جم، در جمشید نیز بازمی یابیم. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( چو خورشید بر گاه بنمود تاج ؛
زمین شد به کردار تابنده عاج ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 223. )
به خورشید در زبان ترکی گؤن گفته می شود .
گون چیخدی چیخ گون باتی بات . ( ضرب المثل ترکی )
ترجمه: چون خورشید در آمد از خانه بیرون بیا چون غروب کرد به خانه برگرد.
شعر:
چون در آمد آفتـاب از خانـه چون مـــردم در آ / بـا غروبش خانه بر گـرد و صفــا ده خـــانه را
شعر : از علی باقری

شیدا، تیدا
در زبان آذری به خورشید ( گؤن ) در زبان های ترکمنی استانبولی و ترکی آذربایجانی گؤنَش ( Goonash ) در زبان های قیرقیزی و قزاقی کؤن ( koon ) و در زبان مغولی Nar و تاجیکی Oftoʙ ، اویغوری: قۇیاش و زبان عربی هم الشمس گفته می شود .
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان هندی به خورشید sooraj سوراج گفته می شود که احتمالا با واژه ی سراج عربی به معنی چراغ یا منبع نور هم ریشه باشد . در زبان سندی به خورشید سج و در زبان اردو سورج گفته می شود . البته در زبان فارسی نیز شید به معنی نور و روشنی می باشد .
در اکثر زبان ها دنیا حتی در زبان عربی هم نام خورشید با حرف اس ( S ) آغاز می شود که احتمالا با سراج هندی یا شمس عربی یا شید فارسی ( به معنی نور و فروغ ) ارتباط دارند .
در زبان های زیر حرف s را در اول نام خورشید ملاحظه فرمائید
انگلیسیSun
اسپانیایی ، پرتغالی ، کاتالان ، گالیسیایی : sol نروژی ایتالیایی کورسی sole فرانسوی soleilلاتین solem
دانمارکی ، سوئدی، ایسلندی Solen روسیSolntse آفریکانسson بلاروسی، اسلوونیاییSonce مقدونی Sonceto
لوگزامبورگیSonn آلمانیSonne اوکراینیSontse جاوه ای Srengenge
بوسنیایی ، صربی، کروات Sunce اسپرانتوsuno
پنجابی، بنگالی، کانارا، گجراتی ، مراتی، نپالی، Sūrya ، مالایالامیsūryan
اندونزیایی Matahari مالایی Matahari
هلندی zon یدی zun

ملاخورشید ساسانی شخصیتی سرشناس وتاریخی کدخدای روستای دوسیرانکه مدت زیادی بر روستای
دوسیران کدخدایی کردن روحشان شاد ویادشون گرامی🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
کلمه یا اسم خورشید , دراصل کردی میباشد, ترکیب شده از خۆر به معنی آفتاب و شید یا شیدا یعنی عاشق , پس خورشید به معنای عاشق آفتاب, کسی که عاشق افتاب هست, آفتاب پرست, کردها آتش پرست ونور پرست بودند وبزرگترین
...
[مشاهده متن کامل]
نور, آفتاب یا همان ( خۆر ) میباشد به این خاطر این اسم درمیان کردها وفارسها که در اصل کردهستند زیاد به چشم میخورد, پس خورشید=خۆرشید=خۆرشیدا=شیدای خۆر میباشد , خواهشمندم اطلاعات درست به جامعه تزریق کنید , راستگویی بهترین راه انسانی میباشد

شمس. شید
نور
خورشید در بعضی از اشعار به معنای حقیقت است.
تک ستاره ی زندگانی
آف
مهر

به معنای گرما و آفتاب
هور
هلیا
هلیو
خورشید : فریاد بلندیست که کسی دل بسته به تاریکی نباشد که عمر تاریکی کوتاه است , روشنایی رو فریاد میزند و خواستار جنب وجوش است و تلاش برای کسب روزیه حلال در پرتو عنایات خالق خود است
خورشید دردانه ایست که خالق تمام جهان را فشرد تا او را یافت
جهان افروز
در اوستا به کوروش، کوئیریس ، در زبان سنسکریت کوروهkuruh بوده است؛
کوروش، کورُش، کوروس، کورُس، سیروس، سایروس، سُروش، خوروش، خُروش، خُروس، خورشید همگی از یک ریشه هستند و یک مفهوم کلی و نهفته ای را در خود دارند و آن معنی ندا دهنده، فریاد ، پیغام ، بانگ و خبر، غریو، غلغله، غوغا، فریاد، نعره، نفیر، هیاهو ، جوشش، افغان، زاری، ضجه می باشد و به همین دلیل است که سروش به معنی آورنده وحی یا همان جبرئیل نامیده می شود. و کوروش نیز به معنای پیامبر است و شاید کوروش هخامنشی یا همان پیامبری که در قرآن از او به ذوالقرنین یاد شده است لقبی بوده که به وی نسبت داده اند. نام خروس هم به خاطر این است که این پرنده خبر و مژده صبح و سحر را می دهد. خروش هم خود به معنی فریاد بلند است و جوشش، هیجان و غلیان احساسات نیز معنی می دهد. کلمه "کوره" نیز بر همین پایه است یعنی جایی که جوشش و خروش و غلیان را به همراه دارد ( مانند خورشید ) .
...
[مشاهده متن کامل]

شمس
آفتاب
معنی هایی که گرم و انرژی بخش مثل خود خورشید باشه ( هورـ مهرـ خورـ شید. . . )
من مهر ماهی هستم ( هورـ مهر )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٦٧)

بپرس