خشک بند کردن

لغت نامه دهخدا

خشک بند کردن. [ خ ُ ب َ ک َ دَ] ( مص مرکب ) بستن جراحت یا قرحه با دارویی خشک یا جامه خشک. ( یادداشت بخط مؤلف ) : اگر جراحت شکافی بود راست و هموار از گوشت آن جایگاه هیچ رفته نباشد آنرا زود خشک بند باید کرد و این چنان بود که لبهاء جراحت را بهم فرازآرند و رفاده برنهند و ببندند محکم و نگاهدارند تا در میان جراحت چیزی درنیفتد چون موی و روغن و غیر آن چه اگر از این نوع چیزی درافتد دیر درست گردد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و همه جراحتهای تازه را خشک بند کنند و دو روز یا سه روز بسته باید داشت تا چون بگشایند بسته شده باشد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). خاکستر اسفنج زخمی را که در ساعت زده باشندبپاشند خشک بند کنند زود نیکو سازد. ( برهان قاطع ).
زخم فراق را نتوان کرد خشک بند
دست بریده را نبود بخیه سودمند.
قاسم مشهدی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بستن جراحت یا قرحه با دارویی خشک

پیشنهاد کاربران

بپرس