خسرونامه شیخ فریدالدین عطار نیشابوری

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] خسرونامه؛ شیخ فریدالدین عطّار نیشابوری
خسرونامه در میان مثنویات عطّار، تنها منظومه ای است که از ماجرای عشق دو دلداده و داستان زندگانی دو شاهزاده سخن می گوید. اصل این داستان، چنانکه خود شیخ در آغاز کتاب بدان اشاره کرده، افسانه ای باستانی است به قلم «بدر اهوازی» که احوالش مانند بسیاری از داستان نویسان مجهول است. دوستی از شیخ خواهش کرده است که آن را به نظم درآورد. وی نخست به عذر این که خسرونامه افسانه ای عشقی است، خواهش آن دوست را رد کرد؛ ولی وی سخت پایداری نمود و بعدها شیخ خواهش او را پذیرفت و این داستان را دستاویز بیان حقایق معارف و عرفان کرد و به سلک نظم کشید. داستان خسرونامه بعد از عطّار به نام «گل و هرمز» و «خسرو و گل» معروف شده و اکنون چنان است که ارباب دانش نام اصلی آن را کمتر می دانند و برخی هم خسرونامه و گل و هرمز را به اشتباه دو مثنوی دانسته اند. بعضی این مثنوی را از شیخ عطّار نمی دانند. از جمله کسانی که در صحّت انتساب خسرونامه به عطّار تردید کرده اند، می توان سه تن را نام برد. مرحوم استاد سعید نفیسی در کتاب «جستجو در احوال و آثار عطّار» که خسرونامه را از «عطّار تونی» شاعر شیعه ی قرن نهم دانسته اند، آقای دکتر محمّدرضا شفیعی کدکنی در مقدّمه ی کتاب مختارنامه، استاد عبدالحسین زرّین کوب در کتاب «جستجو در تصوّف ایران» دلیل دکتر شفیعی بر رد انتساب خسرونامه به عطّار، وجود برخی ابیات مشترک و مشابه در «گلشن راز» شبستری و خسرونامه است. استاد زرین کوب فرموده اند: «در باب خسرونامه یا خسرو و گل که گه گاه محققان، ذکر آثار دیگر عطّار را در آن مستند و ملاک تمیز صحت و قبول انتساب آن آثار تلقی کرده اند، هم در باب یقین ممدوح و مخاطب آن (سعدالدین ابن الربیب) جای بحث است و هم در این نکته که شاعر بعد از نظم آثاری چون اسرارنامه و مصیبت نامه و مقامات طیور به نظم کردن یک قصّه بزمی ساده پرداخته باشد، غرابتی هست. ذکر آثار عطّار و اشارت به احوال او هم در طی مقدّمه ی خسرونامه طوری است که روی هم رفته نمی توان آن را به طور قطع جزء آثار اوایل عمر شاعر شمرد و اگر جزء آخرین آثارش باشد، دیگر سلوک روحانی و عرفانی شاعر چندان صمیمانه و قابل توجیه نخواهد بود». البته محققانی هستند که انتساب کتاب را به عطّار قطعی دانسته ودلایل شفیعی کدکنی و زرین کوب و نفیسی را ناصواب می دانند.
کتاب در وزن هزج مسدس مقصور سروده شده است و همانند «ویس و رامین» فخر گرگانی و «خسروشیرین» و «لیلی و مجنون» حکیم نظامی درباره عشق دو شاهزاده سخن می گوید. کتاب بعد از حمد حضرت حق و نعت سیدالمرسلین (ص) آغاز می شود و بعد از مدح ائمّه ی دین به ترتیبی خاص درباره وقایعی چون دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن، خطاب به حقیقت جان در معنی زاری کردن گلرخ، گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن، پاسخ دادن هرمز دایه را، رفتن دایه پیش هرمز، آغاز عشق نامه خسرو و گل، خواستگاری شاه اصفهان از گل، طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی، نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی، رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ، لشکر کشیدن قیصر و خسرو به طرف اصفهان، رفتن خسرو به دریا به طلب گل، آمدن فرّخ به ترکستان به طلب گل، رزم خسرو با شاپور، رسیدن خسرو و گل با هم و رفتن به روم، سپری شدن کار خسرو، در وفات قیصر و پادشاهی جهانگیر داستان سرایی کرده و دقائق است.
خسرونامه یا داستان هرمز و گل (گلرخ)، در قالب یک داستان شورانگیز و پرماجرا به نظم آورده شده است. وی در مقاطع گوناگون داستان، اسرار عرفانی را به زیباترین شکل بیان فرموده است. داستان از این قرار است که قیصر روم سالها در آرزوی فرزندی بود؛ ولی متأسفانه از زن همسر وی فرزندی متولد نمی شد:
در قصر پادشاه، کنیزی بود که بسیار زیبا بود. عطّار در وصف وی چنین می گوید:

پیشنهاد کاربران

بپرس