حومه
/hume/
مترادف حومه: اطراف، پیرامون، حوالی، دوروبر، شهرک
برابر پارسی: گرداگرد شهر، برون شهر
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
حومة. [ م َ ] ( ع اِ ) بلور. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).
حومه.[ م َ ] ( اِ ) در تداول اطراف و گرداگرد شهر. ( از فرهنگ فارسی معین ) : در این مرغزار [ رول ] ناحیتی است اقطاعی و ملکی و حومه آن باغ است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 124 ). حومه آن نواحی بجه است و هوای آن سردسیر است بغایت. ( فارسنامه ابن بلخی ص 122 ).
- حومه نشین ؛ کسی که در پیرامون شهر سکنی ̍ دارد.
حومه. [ م ِ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستان های حومه شهرستان گلپایگان است. این دهستان در باختر شهرستان گلپایگان واقع شده و حدود آن بشرح زیر است : از شمال بخاک خمین ، از جنوب به پشتکوه. از خاور به گلپایگان و از باختر به الیگودرز. ناحیه ای است واقع در جلگه ، هوای آن گرمسیری و سالم است.از رودخانه مشروب می شود. محصولاتش غلات و لبنیات است.اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. این دهستان از 9 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده است. سکنه آن در حدود 3500 تن میباشد. قراء مهم آن عبارتند از ابولولان ، کوچری و سررباطان. راههای استفاده این دهستان مالرو میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱ - معظم هر چیز.۲ - کارزار بزرگ. ۳ - اطراف و گرداگرد شهر .
نام یکی از دهستان های حومه شهرستان گلپایگان .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
حومه (فیلم ۱۹۹۹). تأثیر صفر ( به انگلیسی: The Suburbans ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۹ و به کارگردانی دونال لاردنر والد است. در این فیلم بازیگرانی همچون جنیفر لاو هیوت، دونال لاردنر والد، کریگ برکو، ویل فرل، تونی گوما، جری استیلر، بن استیلر، ایمی برنمن، بریجت ویلسون، پری ریوز، رابرت لوجا، دیوید لاشاپل، جی. جی. آبرامز و دیک کلارک ایفای نقش کرده اند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: حومه (فیلم ۱۹۹۹)
مترادف ها
مجاورت، نزدیکی، بستگی، حومه، همسایگی
پیرامون، اطراف، دوروبر، حومه، توابع، حول و حوش
مرز، حاشیه، حومه، حوالی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
حومه
این واژه پارسی است و از پارسی به اَرَبی درآمده است و بهتر است با "ه" نوشته شود:
هومه
این واژه هم ریشه با واژه های :
انگلیسی :home
آلمانی : Heim
هر دو به مینه ی خانه است گرچه در این دو زبان واژه های:
... [مشاهده متن کامل]
انگلیسی : house
آلمانی : Haus
هم هست ولی یکمی ( اولی ) بیشتر با سهش ( احساس )
همراه است.
ما میتوانیم به همین چهر : هومه با مینه ی پیرامون و گِرداگِرد خانه به کار ببریم و بیانگاریم که پسان تر ها خانه مینه ی شهر را پیدا کرده است و سپس گِرد ِ شهر شده است.
این واژه پارسی است و از پارسی به اَرَبی درآمده است و بهتر است با "ه" نوشته شود:
هومه
این واژه هم ریشه با واژه های :
انگلیسی :home
آلمانی : Heim
هر دو به مینه ی خانه است گرچه در این دو زبان واژه های:
... [مشاهده متن کامل]
انگلیسی : house
آلمانی : Haus
هم هست ولی یکمی ( اولی ) بیشتر با سهش ( احساس )
همراه است.
ما میتوانیم به همین چهر : هومه با مینه ی پیرامون و گِرداگِرد خانه به کار ببریم و بیانگاریم که پسان تر ها خانه مینه ی شهر را پیدا کرده است و سپس گِرد ِ شهر شده است.
پیرامون