حمید

/hamid/

مترادف حمید: پسندیده، ستوده، فرخنده، مبارک، میمون

معنی انگلیسی:
praiseworthy, masculine proper name

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

حمید. [ ح َ ] ( ع ص ) ستوده. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). ستوده و محمود. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || ستاینده و حامد. ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) از بحرهای مستحدث نزد عروضیان.

حمید. [ ح َ ] ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی.

حمید. [ ح َ ] ( اِخ ) یکی از شعرای عصر جهانگیرشاه از تیموریان هندوستان است. وی منظومه ای بعنوان عصمت نامه سروده است. وفات اوبه سال 1016 هَ. ق. اتفاق افتاد. ( قاموس الاعلام ).

حمید. [ح َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه. ناحیه ای است کوهستانی معتدل و مالاریائی. دارای 408 تن سکنه میباشد. از قوریچای مشروب میشود. محصولات آن غلات ، چغندر، کشمش ، بادام و زردآلو. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

حمید. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان قصبه نصار بخش قصبه معمره شهرستان آبادان. ناحیه ای است واقع در دشت ، گرمسیر و مالاریائی است. دارای 250 تن سکنه می باشد. از شطالعرب و لوله کشی خسروآباد مشروب میشود. محصولاتش حنا، مختصری انگور و خرما. اهالی به غرس نخل ، ماهیگیری ، حصیربافی و گلاب گیری گذران می کنند. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنین از طایفه نصار و سادات هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

حمید. [ ح َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نوده چناران بخش حومه شهرستان بجنورد. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر. دارای 178 تن سکنه میباشد. از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات و بنشن. اهالی به کشاورزی و مالداری گذران میکنند. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

حمید. [ ] ( اِخ ) ابن ثوربن عبداﷲبن حزن بن عامربن ابی ربیعةبن نهبک بن هلال الهلالی ، مکنی به ابوالمثنی. از شاعران مخضرمین و از مشاهیر صحابه است که جاهلیت و اسلام ادراک کرد و گفته اند پیغمبر( ص ) را بدید. ابن منده گفت : چون حمید اسلام آورد بسوی پیغمبر شد و اشعاری انشاد کرد که مطلع آن اینست :
اصبح قلبی من سلیمی مقصدا
ان خطاء منها و ان تعمدا.
حمید در خلافت عثمان درگذشت. ( معجم الادباء ).

حمید.[ ح َ ] ( اِخ ) ابن مالک الارقط. رجوع به بارقط شود.

حمید. [ ح َ ] ( اِخ ) ابن مالک بن مغیث بن نصربن منقذبن محمدبن منقذ مکین الدوله ، مکنی به ابی الغنائم الکنانی. وی به سال 491 هَ. ق. در شیراز متولد شد و در آنجا پرورش یافت آنگاه بدمشق رفت و در آنجا سکونت جست و بنویسندگی پرداخت. وی قرآن از برکرد و ادیب و شاعر بود. در شعبان سال 564 هَ. ق. در حلب درگذشت. از شعر اوست :بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ستوده، پسندیده
(صفت ) ۱ - پسندیده ستوده خلق حمید . ۲ - مبارک فرخنده روز حمید . ۳- ( اسم ) صفتی از صفات خدای تعالی است .
ابن هلال العدوی مکنی بابی نصر از علما و فقها بود

فرهنگ معین

(حَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - پسندیده ، ستوده . ۲ - مبارک ، فرخنده .

فرهنگ عمید

۱. ستوده، پسندیده.
۲. (اسم ) (ادبی ) در عروض، بحری که از دو بار مفعولات مستفعلن مفعولات تشکیل شده.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است
حمید از حمد (ستایش) و از اسمای حسنای الهی به معنای حامد بُود، ستاینده خود و ستاینده مؤمنان و به معنی محمود بود. ستوده، ستودن خود مر خود را و سُتودن مؤمنان او را، به معنای کسی که ستایش برای او ثابت شده است.
و اطلاق آن به معنای فاعلی (حامد) و مفعولی (محمود) بر خداوند جایز است.
این اسم و صفت الهی در آیات ذیل مطرح شده است:
فرهنگ قرآن، جلد 12، صفحه 187.

[ویکی الکتاب] معنی حَمِیدٌ: همیشه ستوده شده به دلیل خوبیهای اختیاری
معنی حم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که " حم " معنایش " حمید مجید "است یعنی ستوده صفات و با مجد وعظمت)
ریشه کلمه:
حمد (۶۸ بار)

[ویکی فقه] حمید (قرآن). حمید از حمد (ستایش) و از اسمای حسنای الهی، به معنای حامد است.
حمید، بر وزن فعیل، از مادّه حمد است که همه لغت شناسان آن را ضد ذم و غالبآ به معنای مدح، ثنا و شکر دانسته اند، گرچه به رأی راغب اصفهانی ستاینده خود و ستاینده مؤمنان و به معنی محمود بود، ستوده، ستودن خود مر خود را و ستودن مؤمنان او را، به معنای کسی که ستایش برای او ثابت شده است و اطلاق آن به معنای فاعلی (حامد) و مفعولی (محمود) بر خداوند ] است.
حمید در قرآن
این اسم و صفت الهی در آیات ذیل مطرح شده است: حمد خدا به معنی ثنا گوئی اوست در مقابل فضیلت. حمد از مدح اخص و از شکر اعم است، زیرا مدح در مقابل اختیاری و غیر اختیاری می شود مثلا شخص را در مقابل طول قامت و زیبائی اندام که غیر اختیاری است و همچنین در مقابل بذل مال و سخاوت و علم مدح می کنند، ولی حمد فقط در مقابل اختیاری است. و شکر تنها در مقابل نعمت و بذل به کار می رود. پس هر شکر حمد است ولی هر حمد شکر نیست و هر حمدی مدح است ولی هر مدحی حمد نیست. «حمید» از اسماء حسنای الهی است و هفده بار در قرآن آمده است. محمود آن است که ستوده شود، محمد آن است که خصال پسندیده اش بسیار و جامع تمام محامد باشد. احمد و محمد نام مبارک حضرت رسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) است احمد یکبار و محمد چهار بار در قرآن مجید آمده است، ، ، .

جدول کلمات

ستوده, پسندیده

پیشنهاد کاربران

واژه حمید
معادل ابجد 62
تعداد حروف 4
تلفظ hamid
نقش دستوری اسم خاص اشخاص
ترکیب ( صفت ) [عربی] [قدیمی]
مختصات ( حَ ) [ ع . ] ( ص . )
آواشناسی hamid
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

حمید یعنی مهربان و دلسوز نسبت به همه حتی دشمنش که نتیجش میشه همیشه بازنده
پاک دل
مهربان ستم دیده
حمید : ستودنی
حمید معنی: انسان آرام، انسان آسوده و راحت ، انسان نیم کچل، کسی که ماشین خراب دارد، کسی که پسرش را دوست دارد
اگر صد صفتِ زرتشتیِ پروردگار رو بخونید میبینید که ( همید ) یک واژه زرتشتیِ ایرانیِ یعنی ( اُمیدِ همه به اوست )
معادل پارسی آن ستایا هست
این اسم مجبورت می کنه مهربون و. . باشی، خیلی بار سنگینی رو دوش فرد قرار میده، طوری که باید واقعا شبیه به خدا بشی، ببخشی ، سخاوتمند باشی. بسیاااار مهربان و دلسوز و هر چیزی که باعث بشه شما به خدا نزدیک و شبیهش بشی. . دست خودمون هم نیست.
ظروف الله
Owner of Praise
all - laudable
چرا باید اسمی برای هرکسی زنانه و مردانه باشد ققط بعلت جنسیتشان
شایسته ی ستایش شدن
اسم همسر من حمید هست، بنظرم مردانی که اسم حمید دارن بسیار مهربان و باهوش هستن و خیلی منطقی
ستوده . بی خطر . ارام لطیف
نامی عربی به معنای ستوده شده . شکر گزاری شده . ویکی از نامهای زیبای پروردگاراست.
خدا، پسندیده، ستوده، فرخنده، مبارک
کسانی که اسم حمید دارند ادم های مهربون . منطقی . خود رای. دیگه بقیه اش بستگی به ماه تولد شون داره ولی در کل ادم های مثبت و خوبی هستن
ستوده پسندیده مهربان
نامی از خداوند مهربان و بخشنده است و ستوده و ستایش است
اسم پدرم حمیدرضا به معنی ستوده ، ستایش کردن
حمید به معنی ستوده شده
ب معنای ستوده شدع
به معنای ستوده شده
اسم خودم حمیدرضا هست و بهش افتخار می کنم
این نام از نامهای خداوند است به معنای ستوده است معنی فرهیخته نیز دارد
نظر شخصی خودم میشه معنای منطقی بودن هم به این نام داد

به معنای ستایش شده
نام پدرم حمیدرضا به معنی ستوده می باشد ومردی بسیارمهربان است من فکرمیکنم تمام مردانی با این نام انسان های فرهیخته ومهربان با خانواده هستند
ستوده شده
از نامهای خداوند
پسندیده
ستوده صفات
ستایش کننده سپاس گذار
حمدگوینده
ستوده ی بینهایت

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس