حضرت محمد


معنی انگلیسی:
mohammed

دانشنامه آزاد فارسی

حضرت محمد (ص)
رجوع شود به:محمد (ص) (مکه ۵۳پیش از هجرت ـ مدینه ۱۱ق)

پیشنهاد کاربران

مُحمد بن عبدالله بن عبدالمطّلِب بن هاشم ( عام الفیل–۱۱ق ) پیامبر اسلام، از پیامبران اولوالعزم و آخرین پیامبر الهی. معجزه اصلی او قرآن است.
محمد بن عبدالله :
مسجد النبی ( مدینه
ماموریت :
پیامبر
...
[مشاهده متن کامل]

نام:
محمد بن عبدالله
کنیه:
ابوالقاسم
زادروز:
۱۷ ربیع الاول، عام الفیل/۵۷۰م.
زادگاه:
مکه
درگذشت:
۲۸ صفر، سال ۱۱ هجری/۶۳۲م.
مدفن:
مدینه
محل زندگی:
مکه، مدینه
لقب ( ها ) :
امین، رسول الله، مصطفی، حبیب الله، صفی الله، نعمة الله، خیرة خلق الله، سیدالمرسلین، خاتم النبیین، رحمة للعالمین، نبی امّی
پدر مکرم :
عبدالله
مادر مکرمه:
آمنه
همسران:
خدیجه، سوده، عایشه، حفصه، زینب دختر خزیمه، ام حبیبه، ام سلمه، زینب دختر جحش، جویره، صفیه، میمونه.
فرزندان:
قاسم، زینب، رقیه، ام کلثوم، فاطمه ( س ) ، عبدالله، ابراهیم.
طول عمر:
۶۳ سال
علت درگذشت:مسمومیت و شهادت تدریجی
و غصه و همدردی وافر برای مردم
اما بعد او اشرف و برگزیده ترین مخلوقات خداوند در زمینها و آسمانهاست ، برگزیده و ستوده با علم ذاتی خداوند است، او جانشین کامل وبی چون و چرای خداوند است، و راه او تنها راه نجات و نادیده گرفتن او هلاکت و نابودی حتمی است
( راه نجات جز ره باریک شرع نیست
از ورطه هلاک همین جا گذر کنید
صائب تبریزی )
در روز بازخواست جز او و پیروان او خریدار ندارند
او از اولین اشخاص است که علیه ظلم و نابرابری و تبعیض زنان و کودکان مردانه و جوانمردانه ایستاد تا جایی که دندان مبارک او را شکستند و او و او را مسموم و به شهادت رساندند
دین او اکمل و اتم ادیان است و کتاب او در علوم کثیر نظیر ندارد و چون بعضی از بواطن آیات او مطلع نیستند یا غرض ورزند به بیراهه و ظلم او را ملامت کرده و تهمت میزنند ، آنکه به او و اهل او و روحانی و روحانیت واقعی توهین کند منحوس و نجس گشته وبه مرگ بد از دنیا رود و در پرگار ذلت افتد، و انکه از او و پیروان او حمایت کند در پرگار امن و سلامت و حمایت حق افتد
( هر آنکه جانب اهل خدا نگهدارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد )
حافظ
دین مبارک او طالبان بسیار دارد اما پیروان واقعی او قلیل اند اما قدرتمند و کارگر
در وصف و شرح و احوال و معجزات و کرامات آن بسیار گفته و نوشته شده و در اینجا مجال آن نیست
ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد
آدم و نوح و موسی و عیسی
آمده مجوع در ظلال محمد

بهترین خلق. [ ب ِ ت َ ن ِ خ َ ] ( اِخ ) کنایه از حضرت رسالت مآب صلی اﷲ علیه و آله و سلم. ( آنندراج ) . حضرت پیغمبر، خاتم النبیین صلی اﷲ علیه و آله. ( ناظم الاطباء ) .
نور مبین ؛ اشاره به سرور کاینات صلوة اﷲ علیه و آله است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) . مراد پیغامبر اسلام است.
نور پسین ؛ کنایه از حضرت پیغمبر اسلام که خاتم پیغمبران بود. ( انجمن آرا ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) .
بشارت عیسی ؛ کنایه از حضرت رسول صلی اﷲ علیه و آله و سلم. ( از انجمن آرا ) .
امی صاحب کلام . [ اُم ْ می ِ ح ِ ک َ ] ( اِخ ) کنایه از پیغمبر اسلام ( ص ) است . ( از انجمن آرا ) .
تاج سایه ٔ عرش . [ ج ِ ی َ ی ِ ع َ ] ( اِخ ) کنایه از سرور عالم صلی اﷲ علیه و آله وسلم . ( آنندراج از مظهر العجایب ) .
خواجه ٔ بعث و نشر ؛محمدبن عبداﷲ پیغمبر اسلام . ( یادداشت مؤلف ) :
شفیع الوری خواجه ٔ بعث و نشر.
سعدی ( بوستان ) .
- خواجه ٔ دوسرا ؛ محمدبن عبداﷲ پیمبر اسلام . ( یادداشت بخط مؤلف ) .
...
[مشاهده متن کامل]

- خواجه ٔ رسل ؛ سیدالمرسلین . محمدبن عبداﷲ پیغمبر اسلام :
دیباچه ٔ سراچه ٔ کل خواجه ٔ رسل
کز خدمتش مراد مهنا برآورم .
خاقانی .
- خواجه ٔ عالم ؛ سیدالمرسلین . حضرت محمدبن عبداﷲ پیغمبر اسلام : خواجه ٔ عالم ( ص ) فرموده است . ( گلستان سعدی ) .
خواجه ٔ جهان . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ی ِ ج َ ] ( اِخ ) لقبی از القاب پیغمبر اسلام . ( یادداشت مؤلف ) .
خواجه ٔ کائنات . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ی ِ ءِ ] ( اِخ ) کنایه از حضرت رسول اکرم است . ( یادداشت بخط مؤلف ) .
خواجه ٔ لولاک . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ل َ ] ( اِخ ) لقب حضرت رسول اکرم است ( ص ) که متخذ از این حدیث قدسی است خطاب بدان حضرت : لولاک لماخلقت الافلاک . ( یادداشت بخط مؤلف ) .
خواجه ٔ مساح . [ خوا / خا ج َ / ج ِ ی ِ م َس ْ سا ] ( اِخ ) اشاره بحضرت رسالت ( ص ) است چه مساح بمعنی کثیرالخیر باشد. ( شرفنامه ٔ منیری ) ( ناظم الاطباء ) ( برهان قاطع ) .
خواجه ٔ روز جزاء. [ خوا / خا ج َ / ج ِ ی ِ زِج َ ] ( اِخ ) لقب رسول اکرم ( ص ) . خواجه ٔ کائنات . خواجه ٔ دوسرا. خواجه ٔ روز قیامت . ( یادداشت بخط مؤلف ) .

کلان روضه . [ ک َ رَ / رُو ض َ / ض ِ ] ( اِخ ) کنایه از حضرت رسالت پناه محمدی صلوات اﷲ علیه وآله است . ( برهان ) . از القاب آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله است . ( ناظم الاطباء ) .
گوهر خانه خیز. [ گ َ / گُو هََ رِ ن َ / ن ِ ] ( اِخ ) کنایه از حضرت محمدبن عبداﷲ ( ص ) باشد. ( از آنندراج ) .
شاه پیغمبران . [ هَِ پ َ / پ ِ غ َ ب َ ] ( اِخ ) منظور حضرت محمد پیامبر اسلام است : شاه پیغمبران به تیغ و بتاج تیغ او شرع و تاج او معراج . نظامی .
همای بیضه ٔ دین . [ هَُ ی ِ ب َ / ب ِ ض َ / ض ِ ی ِ ] ( اِخ ) کنایه از سرورکائنات محمد مصطفی صلوات اﷲعلیه وآله است . ( برهان ) .
سلام بر گل گلابان.
سید مسلمانان
پیشوای ما.
صلی اللّٰه علیک یا محمد رسول الله
حضرت محمد ( ص ) کسی بود که جهان را تکان داد.
و این همه آشوب و فتنه رو از بین برد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
- رسول حجاز ؛ مراد حضرت محمد ( ص ) است. ( یادداشت مؤلف ) :
ترا هست محشر رسول حجاز
دهندت به پول چنیود جواز.
عنصری.
- رسول حق ؛ پیغمبر خدا. کنایه از حضرت محمد ( ص ) . ( یادداشت مؤلف ) :
...
[مشاهده متن کامل]

قول رسول حق چو درختی است بارور
برگش ترا که گاو تویی و ثمر مرا.
ناصرخسرو.
- رسول خدا ؛ آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله. ( ناظم الاطباء ) . کنایه از حضرت محمد ( ص ) . آن حضرت صلی اﷲ علیه و آله. ( ناظم الاطباء ) :
چهارم علی بود جفت بتول
که او را ستاید بخوبی رسول.
فردوسی.
دین خدای ملک رسول است و خلق پاک
امروز بندگان رسولند و رعیتش.
ناصرخسرو.
گویید که تو حجت فرزند رسولی
زین درد همه سال به رنجید و بلایید.
ناصرخسرو.
رسول کو و مهاجر کجا و کو انصار
کجا صحابه ٔ اخیار و تابع اخیر.
ناصرخسرو.
و خدیجه سیده ٔ زنان عالم بود رسول را همه ٔ فرزندان از خدیجه بود. ( قصص الانبیاء ص 216 ) .
ای از عروس نه فلک اندر کمال بیش
وز نه زن رسول به ده نوع یادگار.
خاقانی.
شنیدم که طی در زمان رسول
نکردند منشور ایران قبول.
خاقانی.
همی گفت گریان بر احوال طی
بسمع رسول آمد آواز وی.
سعدی ( بوستان ) .

شاه لولاک
خلاصه پرسش
از چه زمانی پیامبر اسلام ( ص ) به �یس� و �طه� نام گرفت؟
پرسش
از چه زمانی پیامبر اسلام ( ص ) به �یس� و �طه� نام گرفت؟
پاسخ اجمالی
پیامبر اسلام ( ص ) در میان مردم به �یس� و �طه� مشهور نبودند تا بگوییم از چه زمانی به این دو اسم نام گرفته است، بلکه در ابتدای بعضی از سوره ها حروفی به صورت رمزی آمده که مفسران - با توجه به روایات - این دو اسم را به نام پیامبر اسلام ( ص ) تفسیر کرده اند و بر اثر گذشت زمان، تدریجاً به صورت �اسم خاص� براى آن حضرت در آمده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

1. �یس�: این کلمه مرکب از �یا� ( حرف ندا ) و �سین�؛ یعنى شخص پیامبر اسلام است، و به این ترتیب پیامبر ( ص ) را براى بیان مطالب بعد مخاطب می سازد. [1]
در احادیث مختلفى نیز آمده است که این کلمه یکى از نام هاى پیغمبر اسلام است؛ زیرا در این آیات روى سخن تنها به پیامبر ( ص ) است؛ لذا در روایتى امام صادق ( ع ) می فرماید: �یس، نام رسول خدا ( ص ) است و دلیلش این است که بعد از آن می فرماید: تو از مرسلین و بر صراط مستقیم هستى�. [2]
محمد حنفیه گفته است: معنای �یس�، �یا محمد� است. بعضى دیگر گفته اند: معنایش �یا سید الاوّلین و الآخرین� است. [3]
2. �طه�: امام صادق ( ع ) می فرماید: �طه، از اسامى پیامبر است و معناى آن "یا طالب الحقّ، الهادى الیه" ( اى کسى که طالب حقى، و هدایت کننده به سوى آنى ) است�. [4]
�طه�، مرکب از دو حرف رمزى است؛ �طا� اشاره به �طالب الحقّ� و �ها� اشاره به �هادى الیه� می باشد. این کلمه مانند �یس� بر اثر گذشت زمان، تدریجاً به صورت �اسم خاص� براى پیامبر اسلام ( ص ) در آمده است، تا آن جا که آل پیامبر ( ص ) را نیز �آل طه� می گویند، و از حضرت مهدى ( عج ) در دعاى ندبه �یابن طه� تعبیر شده است.

[1]. مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه، ج 18، ص 315، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[2]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج ‏2، ص 211، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[3]. طبرسى فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 650، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، قم، ص 22، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس