حزب توده پس از انقلاب اسلامی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در این نوشتار اوضاع حزب توده پس از انقلاب اسلامی بررسی می شود.
حزب توده پس از انقلاب اسلامی، اعلام مواضع حزب توده ایران نسبت به انقلاب اسلامی، رهبری امام خمینی و نظام جمهوری اسلامی، بازیافت فرصتی برای تجدید حیات حزب در ایران بود. از همین روی سازمان نوید و توده ایهای آزاد شده از زندان، زمینه فعالیت علنی حزب را در ایران فراهم کردند. سازمان نوید در روزنامه کیهان نفوذ داشت و یکی از رهبران اصلی سازمان نوید، که معاون سردبیر روزنامه کیهان بود، با برجسته کردن نقش حزب توده و مواضع شوروی در قبال انقلاب، در فعالیت دوباره حزب توده ایران نقش مؤثری داشت در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷، حزب با انتشار بیانیه ای در پاریس، خواستار آزادی فعالیتش در ایران شد و در پی آن، جوانشیر (فرج اللّه میزانی) را برای سازماندهی تشکیلات به ایران اعزام کرد. حزب در آخرین پلنومی که در خارج از ایران (پلنوم شانزدهم) در اسفند ۱۳۵۷ در لایپزیک (آلمان شرقی) برگزار کرد، بر انتقال سریع رهبری و اعضای حزب به ایران تأکید ورزید. در پی انتشار روزنامه مردم در اسفند ۱۳۵۷ در تهران، گشایش دفتر حزب در بهار ۱۳۵۸ش و انتقال کمیته مرکزی حزب از آلمان شرقی به ایران، فعالیت علنی آن آغاز شد. پس از استقرار رهبری حزب در ایران، هیئت سیاسی به منظور «مقابله با شرایط اضطراری»، هسته اصلی سازمان نوید را به عنوان سازمان مخفی حفظ کرد و از آن پس، سازمان نوید به تدریج گسترش یافت و نقش وسیعی چون جمع آوری اطلاعات، رهبری واحدهای نظامی و نفوذ در نهادهای دولتی و اجتماعی به آن واگذار شد. در فروردین ۱۳۶۰ پلنوم هفدهم در ایران برگزار شد که مطابق تصمیم آن، در ترکیب رهبری حزب تغییراتی صورت گرفت و عده ای از اعضا، از جمله ایرج اسکندری از هیئت سیاسی و حمید صفری از کمیته مرکزی، برکنار شدند و ترکیب جدید هیئت دبیران، هیئت سیاسی، اعضای کمیته مرکزی و مشاور کمیته مرکزی تعیین شد. اختلافات درونی میان طرفداران اسکندری و کیانوری که در آستانه انقلاب شدت یافته بود به پس از انقلاب نیز کشیده شد و در پلنوم هفدهم ــ با کنار زدن جناح اسکندری، که حامی مشی لیبرالیستی بود، از کمیته مرکزی حزب ــ «خط کیانوری» که طرفدار دفاع از دموکراسی انقلابی بود سیطره یافت. کیانوری، دبیر اول حزب، که در رأس هیئت دبیران بود، عملا حزب را زیر سیطره خود داشت و در سالهای پایانیِ فعالیت حزب، «دیکتاتوری خاصی» بر آن حاکم کرده بود.
رودرویی با نظام اسلامی
حزب توده ایران به رغم احتراز از ایجاد تضاد با نظام حکومت اسلامی، به سبب دوگانگی حاکم بر مواضعش، عملا رو در روی این نظام قرار گرفت. اصرار حزب بر ادامه بقا، مانع از آن بود که اغراض سیاسی اش را آشکارا عملی سازد، ولی فعالیتهای نهانی آن، حاکی از اهداف حزب در نیل به قدرت سیاسی بود. انحراف از آرمانها و شعارهای حکومت اسلامی، مانند «نه غربی نه شرقی»، در وابستگی حزب به شوروی تجلی می کرد. حزب پس از انقلاب تلاش می کرد به عنوان «حزب طراز نوین طبقه کارگر»، ضمن ترویج مارکسیسم، به اهداف آرمانی اش یعنی ایجاد جامعه سوسیالیستی جامه عمل بپوشاند. این نگرش با واقعیتهای جامعه ایران، که همواره برای حزب مشکل ساز بود، در تضاد قرار داشت. دوگانگی حاکم یعنی دوجنبه از فعالیت حزب که به صورت «آشکار و علنی» و «پنهان و سلسله عملیات غیرقانونی» بود خصلت بارز حزب از آغاز تا فروپاشی آن محسوب می شد. به نوشته طبری، حزب بعد از پلنوم شانزدهم درصدد تشکیل «جبهه متحد خلق» بود، جبهه ای متشکل از نیروهای خط امام، حزب دموکرات کردستان ایران، فدائیان خلق، مجاهدین خلق و نیروهای لیبرال حامی مهدی بازرگان. ولی این سیاست، به علت «ارزیابی غلط» و «پنداربافی»، به جایی نرسید. حزب همچنین برای بسط ارتباط و انتقال افکار خود به مردم نشریاتی منتشر کرد که اینها بودند: مردم، که پس از توقیف، جرقه نو و اتحاد مردم جانشین آن شد؛ جهان زنان؛ آرمان؛ جوانان توده؛ اتحاد؛ و فصلنامه شورای نویسندگان و هنرمندان.
فعالیت های ضد نظام حزب
حزب در مسیر سازماندهی خود به فعالیتهایی پرداخت که نشان دهنده تعارض سیاسی اش با حاکمیت جمهوری اسلامی بود. جذب نیروهای نظامی به حزب و تشکل دادن به آنان در «سازمان مخفی حزب»، نفوذ در نهادهای دولتی، فعالیتهای اطلاعاتی، داشتن چاپخانه مخفی و نگهداری سلاح نمونه ای از این فعالیتها بود. افزون بر آن، کمکهای دولت شوروی به حزب همچنان ادامه یافت. حزب همچنین با جذب دسته ای از چریکهای فدایی خلق، که به شاخه اکثریت معروف شدند، حزب را تقویت کرد، ولی به دو دلیل آن ها را در سازمان حزب ادغام نکرد. نخست به دلیل کمّیت شاخه اکثریت، که موجب می شد مقامات جمهوری اسلامی ایران را به گسترش حزب توده حساس کند. دوم آن که در صورت انحلال حزب، سازمان چریکها می توانست ادامه بقای حزب را تأمین کند. حزب توده، برای تحقق اهداف اصلی خود، به طراحی «اهداف استراتژیک»، «اهداف مرحله ای» و «برنامه های کوتاه مدت و درازمدت» اقدام کرد. مقبولیت حزب نزد مردم برای سران حزب حائز اهمیت بود؛ از این رو، بخشی از اهداف آن ناظر به این امر می شد، از جمله گسترش تشکیلات علنی حزب در میان مردم و کوشش برای تطهیر گذشته حزب. دفاع از خط امام و روحانیت در چهارچوب اهداف مرحله ای حزب قرار داشت و به همین منظور، با انتشار کتاب ۱۸ سال پشتیبانی از خط امام در بهار ۱۳۶۰ش، پیشینه حمایت حزب از «روحانیت مترقی» و به طور اخص از امام خمینی را به واقعه پانزده خرداد ۱۳۴۲ برگرداند و در توجیه این امر، دفاع از مبارزه روحانیت مترقی را «نتیجه برخورد علمی و اصولی حزب» نسبت به «مرحله انقلاب» و نه ناشی از «مشی فرصت طلبانه» و «سازش کارانه» دانست. در چهارچوب این سیاست، حزب برای جلب اعتماد سران جمهوری اسلامی، بخشی از اطلاعات نظامی و غیرنظامی و نیز اطلاعاتی در مورد گروههای مخالف حکومت را در اختیار آنان می گذاشت. در عین حال، به همسویی با سیاست دولت شوروی به مثابه یک اصل پایبند بود ). در این میان دادن اطلاعات به شوروی ــکه به ادعای کیانوری، صرفآ درباره «تکنولوژی نظامی امریکاییها» و «مقابله با توطئه های امریکا» بودــ بخشی از تلاش حزب برای براندازی محسوب می شد. کیانوری که پیشتر وابستگی حزب به دولت شوروی را «افسانه» می خواند بعدها با پذیرش رابطه جاسوسی حزب با شوروی، تلویحآ بر وابسته بودن حزب به شوروی صحه گذاشت. فعالیت مخفی حزب با رهبری کمیسیون سه نفری (کیانوری، جوانشیر و حجری) صورت می گرفت. از جمله این فعالیتها، جمع آوری اطلاعات نظامی از طریق سازمان نظامی حزب و ارسال آن به شوروی زیرنظر کمیسیون بود.
دستگیری اعضای حزب
...

پیشنهاد کاربران

بپرس