حران

/harrAn/

لغت نامه دهخدا

حران. [ ح َرْ را ] ( ع ص ) تشنه. عطشان. مرد تشنه. ( مهذب الاسماء ). ج ، حِرار. || سخت حَرون ( اسپ و جز آن ). ( معجم البلدان ).

حران. [ ح ِ ] ( ع مص ) حَرون شدن. حَرونی کردن ستور. ( زوزنی ). توسنی کردن و بازایستادن از رفتن ستور ناکفته سُم. حُرون. توسنی.

حران. [ ح ُرْ را ] ( ع ص ، اِ ) تثنیه حُر. || ( اِخ ) حُر و اُبی که دو برادر بوده اند.

حران. [ ح ُرْ را ] ( اِ ) ج ِ فارسی ِ حُر :
تا پای نهند بر سر حران
با کون فراخ گنده و ژنده.
عسجدی یا عنصری.
نزد دونان حدیث می مگذار
پیش حران ز جای می مگذار.
سنائی.

حران. [ح ُ را / ح ُرْ را ] ( اِخ ) نام کوچه ای است به اصفهان و عده ای بدانجا منسوبند. ( معجم البلدان ) ( سمعانی ).

حران. [ ح ُرْ را ] ( اِخ ) نام دو وادی به نجد و دو وادی دیگر به الجزیره یا در زمین شام. ( معجم البلدان ).

حران. [ ح َرْ را ] ( اِخ ) احمدبن محمد جوهری شاعر مصیصی. ( تاج العروس ).

حران. [ ] ( اِخ ) شهری است بزرگ از ناحیت سودان و مستقر ملوک است و اندر این شهر مردان و زنان پوشیده اند و کودک تا ریش برآرد برهنه باشد. و آمیزنده ترین مردمانند اندر این ناحیت. ( حدود العالم ).

حران. [ ح َرْ را ] ( اِخ ) قریه ای است به غوطه دمشق.

حران. [ ح َرْ را ] ( اِخ ) ریگی است به بادیة.

حران. [ ح َرْ را ] ( اِخ ) نام دهی است به حَلب.

حران. [ ح َرْ را ] ( اِخ ) هاران. یاقوت گوید: شاید فَعّال یعنی صیغه مبالغه باشد از حَرَن َ الفرس ، آنگاه که نافرمانی کند و باشد که فَعْلان بود از حَرّ، به معنی عطشان. و اصل آن از حَرّ است. و امراءة حَرّی ̍، و هو حَرّان یَرّان در کلام عرب آمده است. و نسبت به حران حَرْنانی است یعنی بعد از راء ساکنه نونی است بر غیر قیاس ، چنانکه گویند منانی در نسبت به مانی ، در صورتی که قیاس مانوی و حرانی است ، و عامه نیز بر طبق قیاس گویند. بطلمیوس گوید: طول حران هفتادودو درجه و سی دقیقه و عرض آن بیست وهفت درجه و سی دقیقه است و در اقلیم چهارم باشد و طالع آن قوس است و آنرا در عواء به نه درجه شرکت است و تمام نسر واقع او راست. و نیز همه بنات نعش زیر سیزده درجه از سرطان که مقابل آن مثل آن از جدی باشد که بیت ملک اوست ، و مثل آن از حمل که بیت عاقبت اوست و مثل آن از میزان... و ابوعون در زیج خود آرد: طول حران هفتادوهفت درجه و عرض آن سی وهفت درجه است. و آن شهری عظیم است از جزیره اقور، و آن قصبه دیار مُضر است ، و میان آن و رها یک روز، و تا رقة دو روز راه است. و بر راه موصل و شام و روم واقع است. و گفته اند نام او مأخوذ از هاران اسم برادر ابراهیم ( ع ) است ، چه اول کس که این شهر بنیاد کرده او بود، سپس نام او را تعریب کرده حران گفته اند. و بعضی گفته اند حران نخستین شهری است که پس از طوفان پی افکندند و آن شهر جای صابئة بود و صابئة همان حرانیان باشند که اصحاب کتب ملل و نحل ذکر آنان را در کتب خود آرند. و مفسرین گویند که مراد از قول خدای تعالی «انی مهاجر الی ربی » ( قرآن 26/29 )، حران باشد. و هم در آیه «و نجیناه و لوطاً الی الارض التی بارکنا فیها للعالمین » ( قرآن 71/21 )، مقصود حران است. و سدیف بن میمون گوید:بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

شهری قدیم و مشهوراست در جزیره در ۳۵ کیلو متری جنوب اورفه در ساحل نهر جلاب و امروزه بشکل قریه خرابی دیده میشود . مورخان رومی این شهر را بنام کاره نام میبرند. در اوایل اسلام نیز این شهر معمور بود و جمعی از مشاهیر از آن برخاسته اند و برخی از حکما و اطبای آن خود را صابی معرفی میکردند و نیز اکثر مترجمان کتب فلسفی و طبی عرب از مردم حران بودند .
هاران

گویش مازنی

/heraan/ حیران

دانشنامه عمومی

حران ( کران ) شهری بسیار کهن در بین النهرین است که اکنون در استان شانلی اورفه ترکیه قرار دارد.
حران در سال ۵۳ پ. م محل درگیری سهمگینی میان لشکریان شاهنشاهی اشکانی و جمهوری روم بوده که در این جنگ سورنا فرمانده سپاه ایران با ۱۰۰۰۰ نیرو موفق به شکست کراسوس فرمانده سپاه روم با ۱۲۰۰۰۰[ ۳] نیرو می شود که این جنگ آغاز جنگ های ۷۰۰ ساله میان ایران و روم بوده است.
حران منزل ابراهیم پیغمبر بود و به ویژه به عنوان مرکز عمده صابئین و دینشان نامدار است. شهرت جاودانی این شهر به سبب فلاسفه و دانشمندانی است که در دوران اسلامی از آن برخاستند، که از نامدارترینشان ثابت بن قره و فرزندان و نوادگان او، بتانی است. [ ۴]
گفته شده که حران نخستین شهری است که پس از طوفان نوح ساخته شده است. مقدسی گوید: «حران شهری است نیکو و دارای دژی از سنگ. چنان نیکوبنیان مانند بنای بیت المقدس و در آن مسجدی نیز هست. » حران نام یکی از عموهای ابراهیم نیز هست و احتمالاً نام این شهر هم از همین نام گرفته شده است. در سه فرسنگی شمال آن مکانی است به نام مولِد ( زادگاه ) ابراهیم یا الرها که گویند زایش ابراهیم[ ۵] پیغمبر در آن جا بوده است. این نام تا آغاز سده ۹م بر این شهر باقی بود و از آن پس رومیان آن را اِدِسا می خواندند. این نام هم حدود ۷۰۰ سال باقی ماند. پس از آن که در سده شانزدهم میلادی ( سال ۱۵۱۷م ) ترکان عثمانی در دوره سلطان سلیم عثمانی آن را از ممالیک حلب گرفتند، آن را «ارفا» نامیدند، که تحریف نام عربی «رها» است. [ ۶]
امروزه از حران تنها مخروبه هایی باقی مانده که کولیان و عشایر عرب زبان در فصل زمستان پیرامونش چادر می زنند و گوسفند می چرانند. همانان نیز در فصل تابستان به سبب خشکی زمین و گرمای هوا به طرف کناره های دریای مدیترانه در استان هاتای یا به سوریه می کوچند.
• حدود ۲۳۷ تا ۲۳۸ اردشیر بابکان پادشاه ساسانی حملات جدیدتری علیه امپراتوری روم آغاز کرد و شهرهای نصیبین و حران را فتح نمود. [ ۷]
عکس حرانعکس حرانعکس حران
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

حَرّان (Carrhae)
خرابه های دانشگاه حَرّان
(یا: کارهه؛ کارَه؛ کارای) شهری رومی در درۀ رود خابور در جنوب ترکیۀ امروزی. شهر حَرّان دارای دو دورۀ تاریخی است. دورۀ اول به قرن ۹ پ م بازمی گردد که آشور نَصیرپال آن را در بِینُ النَّهرین ساخت. پس از سقوط نِینَوا در ۶۱۲پ م، پایتخت آشور به آن جا منتقل شد؛ تا آن که در ۶۱۰پ م به دست سپاه کَلدِه گشوده شد. دورۀ دوم حران رومی است. جمعیت شهر در این دوره از اعراب، رومیان، یهودیان، یونانیان، سُریانیان، و دیگر اقوام سامی تبار بود. شهر طرحی شطرنجی یا هیپودامین داشت. شهر حَرّان به سبب قرار داشتن بر سر راه تجاری انطاکیه و بنادر رومی ساحل شرقی دریای مدیترانه همواره موضوع کشمکش ایرانیان و رومیان بود. در ۵۳پ م سورِن سردار پارتی، کراسوس کنسول رومی سوریه را در حران به سختی شکست داد و شهر به دست اشکانیان افتاد در این جنگ که به نبرد حران نیز مشهور است از سپاهیان ۶هزار نفری رومی تنها ۵۰۰ نفر جان به دربردند و کراسوس هم اعدام و سرش نزد اُرُد، شاه اشکانی، فرستاده شد. دیری نگذشت که فرهاد چهارم از حران چشم پوشید و آن را به روم واگذاشت. در ۲۱۷م کاراکالا از مقصد حران قصد حمله به اشکانیان را داشت که به قتل رسید. در ۲۳۶م اردشیر بابکان (۲۲۴ـ۲۴۰م) توانست حران را ضمیمۀ قلمرو ساسانی کند. در ۲۶۰م شاپور اول ساسانی (۲۴۰ـ۲۷۰م) در میانۀ راه حران به اِدِسا سپاه والریانوس امپراتور روم را شکست داد و بیش از۷۰هزار سرباز رومی را اسیر کرد. پس از شاپور اول، حران به قلمرو روم بازگشت. در ۵۴۰م خسرو انوشیروان سپاه یوستی نیانوس (ژوستن) امپراتور بیزانس را از حران بیرون راند. در ۶۰۵م خسرو پرویز دوباره حران را از روم پس گرفت، اما پس از شکست از سپاه هراکلیوس امپراتور بیزانس در ۶۲۲م حران برای همیشه از دست ایران خارج شد.

جدول کلمات

مرد بسیار تشنه

پیشنهاد کاربران

بپرس