حجر اکل المرار

لغت نامه دهخدا

( حجر آکل المرار ) حجر آکل المرار. [ ح ِ رِ ک ِ لُل ْ م ِ ] ( اِخ ) ابن عمروبن معاویةبن ثوربن مرثع. گویند آنگاه که در نجد آشفتگی و هرج و مرج پیدا آمد مردم آنجا به تبابعه یمن متوسل شده و برای خود فرمانروائی خواستار گردیدند، وتبع پادشاهی نجد به وی داد و او را بزمین معد فرود آورد، و حجر نیکوسیرت بود در فرمان دادن. وبماند تا خرف شد و زیادبن الهیولة السلیحی را بکشت و زیاد صاحب ( ؟ ) متغلب بود در پادشاهی آل جفنة و این سیاقت از اخبار کندة منقول است و سلطنت در خاندان او ارثی شد و احفاد وی دیری بجاهلیت در آنجا فرمان راندند. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 166 س 9 شود. شمس الدین سامی گوید: در زمان جاهلیت سمت پادشاهی نجدرا داشت و بلقب «آکل المرار» شهرت یافته گویند در آنزمان که نظم و ترتیبی در امور کشور نجد مشاهده نمیشد اهالی به تبابعه یمن رجوع نموده مرد کارآزموده ای برای انتظام کارهای سرزمین خویش درخواست کردند، در اثر این تقاضا، عمرو بسر کار آمد و بعد از وی مدتی هم اولاد و احفادش بفرمان فرمائی اشتغال داشتند. ( قاموس الاعلام ). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 260 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس