جوین

/jovin/

معنی انگلیسی:
made of barley, oaten, made of bariey

لغت نامه دهخدا

جوین. [ ج َ / ج ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به جو.آنچه که از جو سازند: نان جوین. ( فرهنگ فارسی معین ). نان جو و آرد جو. ( انجمن آرای ناصری ) :
بسا کسا که بره هست و ترّه بر خوانش
بسا کسا که جوین نان همی نیابد سیر.
رودکی.
منم روی از جهان در گوشه کرده
کفی پست جوین را توشه کرده.
نظامی.
جوینی که از سعی بازو خورم
به از میده بر خوان اهل کرم.
سعدی ( بوستان ).
ای سیر ترا نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آنکه به نزدیک تو زشت است.
سعدی.

جوین. [ ج ُ وَ ] ( اِخ ) ناحیه ایست بزرگ از نواحی نیشابور میان نیشابور و بسطام مشتمل بر یکصدوهشتادونه قریه. ( ریحانة ج 1 ص 290 ).

جوین. [ ج ُ وَ ] ( اِخ ) معرب گویان ( Guyan )، ولایت و ناحیه ٔقدیم بین جاجرم و سبزوار جزء بخش جغتای از شهرستان سبزوار است. بنابه نقل یاقوت حموی سابقاً مشتمل بر 189 قریه بوده است. مرکزش سابقاً آزادوار و بعداً فریومد و امروزه نقاب است. ( از دائرة المعارف فارسی ).

جوین.[ ج ُ وَ ] ( اِخ ) روستایی است به خراسان. ( منتهی الارب ). ناحیه ایست از توابع خواف و آنرا چهارصد قریه بودو هر قریه را قناتی و قنات مشرف است بر قرای مذکور و همه آبادان بوده. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ).

جوین. [ ج ُ وَ ] ( اِخ ) دهی است به سرخس. ( منتهی الارب ). ابوالمعالی محمدبن حسن جوینی سرخسی از این ده است. ( معجم البلدان ج 4 ص 297 ).

جوین. [ ج ُ وَ ] ( اِخ ) دهی است جزو دهستان دشتابی بخش بویین شهرستان قزوین دارای 287 تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 شود.

جوین. [ ج ُ وِ ] ( اِخ ) دهی است جزو دهستان اختر پشت کوه بخش فیروزکوه شهرستان دماوند دارای 350 تن سکنه. آثاری از قلعه خرابه کافر و بنای امامزاده معصوم از آثار باستانی آن بشمار میرود. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 شود.

فرهنگ فارسی

جو، چیزی که ازجودرست شده باشد
( صفت ) منسوب به جو آنچه که از جو سازند نان جوین .
دهی است جزو دهستان اختر پشت کوه بخش فیروز کوه شهرستان دماوند دارای ۳۵٠ تن سکنه .

فرهنگ معین

(جَ یا جُ ) (ص نسب . ) منسوب به جو، آنچه که از جو سازند: نان جوین .

فرهنگ عمید

۱. چیزی که از جو تهیه شده باشد.
۲. (اسم ) نان جو، جوینه: جوینی که از سعی بازو خورم / بِه از میده بر خوان اهل کرم (سعدی۱: ۱۴۹ ).

دانشنامه عمومی

جوین (ولایت). جُوِیْن، یکی از ولایت های ربع نیشابور خراسان بزرگ؛ که در منابع مختلف از آزادوار به عنوان قصبه یا شهر مرکزی این ولایت، یاد شده است. این ولایت در مسیر راه نیشابور به قومس و ری قرار داشته است. دانشوران بسیاری از این ولایت برخاسته اند که از آن ها در منابع مختلف تاریخی و رجالی یاد شده است. ولایت جوین را در جغرافیای امروز، به شهرستان های جوین و جغتای در استان خراسان رضوی ایران و حدی از نواحی پیرامون آن، مطابقت داده اند.
جُوَیْن، جُویان، کویان یا گویان؛ نام یکی از ولایت های ربع نیشابور خراسان است. نام این ولایت در «احسن التقاسیم» محمد مقدسی، به صورت کویان، جُویان و گویان[ ۱] ؛ در «صورةالارض» ابن حوقل و «تاریخ نیشابور» الحاکم، جوین[ ۲] ؛ در «معجم البلدان» یاقوت حموی، «الانساب» سمعانی و «اللباب» ابن اثیر، به صورت جُوَیْن و کویان[ ۳] [ ۴] [ ۵] آمده است. به نوشته بیهقی، جوین را یزد خسر پسر ساسویه بنا کرده است. [ ۶] مردم خراسان این ناحیه را کُویان می گفته اند و جُوین معرب آن است. [ ۳] بر پایه گفته اعتمادالسلطنه، کسانی که نام اصلی این ناحیه را گویان می دانند بر این باورند که گودرز، بانی آن بوده است. [ ۷] که در روستای ک هم اکنون کروژده نام دارد. همچنین چنان که در معجم البلدان آمده است به گفته بعضی، کویان، منسوب به «کوی» است. [ ۳]
جوین؛ یکی از ولایت های ربع نیشابور خراسان[ ۸] [ ۹] ؛ در البلدان ابن فقیه ( قرن ۳ هجری ) ، زام ( جام ) ، باخرز، جوین و بیهق از شهرهای نیشابور نام برده شده است. [ ۱۰] ابن رسته نیز جوین را در میان سیزده رستاق نیشابور برشمرده است که عبارتند از: استوا، ارغیان، اسفراین، جوین، بیهق، بشت، رخ، باخرز، زام ( جام ) ، زاوه، زوزن، اشبنذ ( اسفند ) ، خواب ( خواف ) . [ ۱۱] چنان که در معجم البلدان آمده است حدود سرزمین جوین، از بسطام تا نیشابور بوده و مرزهای جوین در سمت جنوب، به بیهق؛ و در سمت شمال، به مرزهای جاجرم پیوسته است. قصبه ( شهر مرکز ) آن، «آزادوار» است که در آغاز این خوره، در سمت باختر می باشد. [ ۱۲]
آزادوار به معنی لغوی «خوی و خصلت آزادان» و «همچون آزدمردان»[ ۱۳] ؛ قصبه ( شهر مرکز ) ولایت جوین ربع نیشابور، که در مسیر راه ری به نیشابور قرار دارد[ ۱۴] و آرامگاه سید حسن غزنوی شاعر در آنجاست. [ ۱۳] گروهی از عالمان همچون ابوعبدالله محمد بن حفص بن محمد یزید شعرانی نیشابوری آزادواری ( متوفی ۳۱۳ هجری ) ، ابوالعباس محمود بن محمد بن محمود آزادواری و ابوحامد احمد بن محمد بن عباس آزادواری منوسب به این شهرند. [ ۱۴]
عکس جوین (ولایت)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

جوئَن (Joan)
(یا: پاپ جوئن۱) در افسانه های انگلستان، نام زنی که خود را به صورت مرد درآورد و با عنوان جان هشتم۲ در ۸۵۵م پاپ شد. بلوندل۳ در ۱۶۴۷ در مقالۀ «ایضاح یک مسئله۴» از وجود این افسانه پرده برداشت. براساس این افسانه، او دختر مبلّغی مذهبی بود و در کلن۵ آلمان تحصیل کرد و در آن جا عاشق راهبی شد و در لباس مردانه همراه او به آتن رفت، و سپس به ایتالیا آمد و مدرسه ای در رم تأسیس کرد، سپس به جامعۀ کشیشان پیوست و سرانجام به مقام پاپی رسید و مدت ۲۵ ماه در این مقام باقی ماند تا آن که در یکی از مراسم مذهبی دچار درد زایمان شد و وضع حمل کرد و هویت او آشکار شد و مردم او را سنگسار کردند.
Pope JoanJohn VIIIBlondelEclaircissement de la Question/Clarification of the questionCologne

پیشنهاد کاربران

بپرس