جلسه

/jalase/

مترادف جلسه: اجلاس، انجمن، گردهمایی، مجلس، مجمع، نشست

برابر پارسی: نشست، انجمن نشست، دیدار، گردهمایی

معنی انگلیسی:
session, meeting, assemblage, assembly, consistory, convention, gathering, in _, sitting

لغت نامه دهخدا

( جلسة ) جلسة. [ ج َ س َ ] ( ع مص ، اِ ) یکبار نشستن. ( منتهی الارب ).

جلسة. [ ج ِ س َ ] ( ع اِ ) نوعی از نشست. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). هیأتی که جالس بر آن هیأت نشیند. ( از اقرب الموارد ).

جلسة. [ ج ُ ل َ س َ ] ( ع ص ) بسیار نشیننده. ( منتهی الارب ). کثیرالجلوس. ( اقرب الموارد ).
جلسه. [ ج َ ل َ س َ / س ِ ] ( از ع ، اِ ) اجتماع جمعی از مردم برای انجام امری یا شنیدن نطقی با داشتن یک رئیس : امروز من در جلسه مجلس شورای ملی حاضر بودم. ( فرهنگ نظام ).

فرهنگ فارسی

نشست، یک نشست، یکبارنشستن، برای گفتگوورسیدگی
( اسم ) هیات نشیننده ( جالس ).
بسیار نشیننده کثیر الجلوس

فرهنگ معین

(جَ لَ س ) [ ع . جلسة ] ۱ - (مص ل . ) نشستن . ۲ - (اِ. ) یک نشست ، یک بار نشستن . ۳ - مجمع ، انجمن . ج . جلسات .

فرهنگ عمید

۱. نشست برای رسیدگی و گفتگو دربارۀ امری.
۲. محلی که چنین نشستی در آن برگزار می شود.

جدول کلمات

نشست

مترادف ها

meet (اسم)
تقاطع، جلسه، نشست، نشستگاه، اشتراک

meeting (اسم)
برخورد، اجتماع، تلاقی، انجمن، مجمع، جماعت، هم ایش، اجماع، ملاقات، جماعت همراهان، میتینگ، جلسه، نشست

sitting (اسم)
جا، صندلی، جلسه، نشست

session (اسم)
مجلس، جلسه، نشست، دوره تحصیلی

seance (اسم)
جلسه، نشست، جلسه احضار ارواح و غیره

فارسی به عربی

اجتماع , جلسة ، اِجْتِماعُ ، اِحْتِفالٌ

پیشنهاد کاربران

جَلَسه=نشستن کوتاه بین دو سجده در نماز
آنچه که بین دو سجده در هنگام نشستن گفته می شود، ذکر و دعای زیر است:
ابن عباس - رضی الله عنه - روایت کرده که پیامبر ﷺ در بین دو سجده می فرمودند:
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی، وَعَافِنِی، وَاهْدِنِی، وَارْزُقْنِی
...
[مشاهده متن کامل]

الهی من را ببخش، و به من رحم کن، و به من عافیت ببخش، و من را هدایت کن، و به من رزق و روزى ببخش
( صحیح است - به روایت ابن ماجه )
یا یکی از دعاهای زیر:
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی، وَعَافِنِی، وَاهْدِنِی، وَارْزُقْنِی ( 1 )
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی، وَاهْدِنِی، وَاجْبُرْنِی. وَعَافِنِی، وَارْزُقْنِی، وَارْفَعْنِی ( 2 )
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی، وَاجْبُرْنِی. وَاهْدِنِی، وَارْزُقْنِی ( 3 )
اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی، وَاهْدِنِی، وَعَافِنِی، وَارْزُقْنِی ( 4 )

جلسه: نشست گروهی با اندیشه های همسو یا ناهمسو و یا با دانش و تخصص هم سطح یا متفاوت که به دعوت کسی یا حزبی یا دولتی یا به صورت زمانبندی شده بر پایه قانون به صورت علنی و یا غیر علنی برای برنامه ریزی، قانونگذاری، یافتن راهکار یا ایجاد تفاهم که در جایی برگزار می�شود و دارای رئیس و دبیر است. ( https://www. cnrtl. fr/definition/r�union )
...
[مشاهده متن کامل]

همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
انگمن angaman ( سغدی )
نشست ( دری )
دانیشتن dAishtan ( کردی )

جلسه_jalse یعنی نشست
جلسه - jalase جمع نشست، نشست ها
نشست= جلسه= دانیشتن، نشستگاه، گردهمایی، نشست، انجمن، هنجمن، دیدار
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
نویسنده :
...
[مشاهده متن کامل]

#مسعودلشکر نجم آبادی امیرمسعودمسعودی
#آسانیک گری
#چیلو
#chilloo
#asaniqism
#امیرمسعودمسعودی
# آسانیکا
#asaniq
# Taksoo
#مهدی - اباسلط
#فرشید - سرباز - وتن - رشید
#ضیا - همایون
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها :
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

نشستگاه
( جلسه ) یعنی نوعی نشستن .
گردهمایی
اب سرد
دانیشتن
در کردی به معنای �نشست� و �جلسه� است
نشست ، همایش ، گردهمایی ، دیدار ، انجمن
conference
نشست
/jalse/ ( جَ لْ سِ ) تلفظ دیگری از جلسه ( جَ لَ س ) در لهجه بهابادی و به معنای نشست
جایی که در آن درباره مسائل سیاسی. اجتماعی . فرهنگی . مدر سه ای گفت و گو می شود . یا باید جلسه علنی باشد و یا غیر علنی. باید در آخر هر جلسه تصمیم قاطع گرفته شود.
شورا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس