جریده ٔ زندانیان

لغت نامه دهخدا

جریده زندانیان. [ ج َ دَ / دِ ی ِ زِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ). دفتری که اسامی زندانیان در آن ثبت میشد، دوسیه ، پرونده از زندانیان : گفت بزندان تو اندر، بسیار کس هست که کشتن بر وی واجب است... و بجریده زندانیان نگاه کردند هشتصدتن یافتندکه بر ایشان کشتن واجب بود. ( ترجمه طبری بلعمی ).

فرهنگ فارسی

دفتری که اسامی زندانیان در آن ثبت میشد دوسیه پرونده از زندانیان .

پیشنهاد کاربران

بپرس